سخن سردبیر نشریه ی شماره ی ۱۰ « ساحل دریا » ویژه ی شهرستان رامسر
پس از درج مطلب « وقتی جواهرده تمام می شود !! » در شماره ی پیشین ؛ برخی از مسولین از این نقد منصفانه و بیان مشکلات دل آزرده شدند. و حتی پیغام به شکایت دادند.
آن چه که در آن مقاله نوشته شده بود نه از سر نیش و کنایه بل از سر درد و دلسوزی بود.سخن مردم بود و خواسته های آنان . هرچند که تمام خواسته ی آنان را نیز نتوانستم در مجموعه ی محدود نشریه بنگارم.
از دیگر سو مردم هم بودند که بسیار ستایشم کردند که مردانگی کردی و مطالب حقی نوشتی !
نکته ای که مرا می رنجاند آن تهدید و این ستایش است.هنوز یاد نگرفته ایم که بدون قصد تخریب حرفمان را بزنیم و آنوقت توقع اصلاح داریم و اگر کسی همان خواسته های به حقمان را بر زبان آورد فکر می کنیم شجاعت کرده است ! واز دیگر سو نیز در اولین فرصت اگر حرف حقی را شنیدیم به جای پاسخگوئی از قدرتمان استفاده می کنیم.
برخی از مدیران تصور کرده اند چون مدیرند پس معصوم هستند و چون قدرت دارند کسی نباید به آنان نازکتر از گل بگوید.
مردم نیز یاد نگرفته اند که حق و حقوق خود را قانونی مطالبه کنند و بر اثر نگرانی از تعقیب قدرت مافوق به راحتی از کنار حق خود و خانواده اشان می گذرند.
شاید لازم باشد هم مردم و هم مدیران دوباره بیاموزند که باید پرسشگری و پاسخگوئی نهادینه شود. هر پرسشی تخریب نیست و هر پاسخی باعث خرد شدن پاسخگو نیست.
مردم و مدیران باید تعاملی دو جانبه داشته باشند تا در راه تکامل و رشد گام بردارند. نقد و انتقاد را بپذیریم و پاسخگو باشیم.
تیتر یک شماره ی دهم نشریه ی ساحل دریا
مراسم معارفه ی فرماندار جدید رامسر برگزار شد.
ساعت 17عصر روز چهارشنبه اول شهریور ماه همزمان با آغاز هفته ی دولت و با حضورهادی ابراهیمی معاون سیاسی استاندار مازندران ، قاسم احمدی لاشکی نماینده ی معین منطق ی رامسر ، تنکابن و عباس آباد ، سید جلیل مرتضوی امام جمعه ی رامسر ، سید ابراهیم هاشمی فرماندار تنکابن ، فرماندار عباس آباد ، مسولان شهرستانی و خبرنگاران در سالن بهشت هتل قدیم رامسر رستم زرودی به عنوان فرماندار جدید رامسر معرفی شد.
غلام رضا فروغ خلعتبری سرپرست سابق فرمانداری رامسر در این جلسه با اشاره به اینکه با استعفای رضاخانی در قبل از برگزاری انتخابات ، اجرای این امر خطیر به عهده ی بنده گذاشته شد ، کفت : تمام تلاش خود را با همکاری مجموعه شهرستان برای برگزاری انتخابات سالم و پرشکوه انجام دادیم.
سید جلیل مرتضوی امام جمعه رامسر در این مراسم گفت : سرپرست فرمانداری تمام تلاش خود را برای اجرایی کردن امور مربوط به شهرستان انجام داد.
مرتضوی خطاب به معاون سیاسی استاندار گفت :مبادا به واسطه ی فاصله از رامسر ، اینجا را به فراموشی بسپارد و از وی خواست دستور ویژهای صادر و در هر ماه حداقل دو بار مدیرکل یکی از ادارات را به غرب مازندران و رامسر اعزام کرده تا مسائل رامسر به سهولت حل و فصل شود.
وی ادامه داد: باید اعتبارات بیشتری برای این شهرستان مهم و فراملی اختصاص دهید.
هادی ابراهیمی معاون سیاسی استاندار مازندران در این مراسم دلیل عدم حضور استاندار را شرکت ایشان در مراسم تشیع جنازه بهروش عضو شورای شهر ساری اعلام کرد.
وی با تقدیر از تلاشهای سرپرست فرمانداری رامسر گفت : ما تمام تلاش خود را بر این امر گذاشتیم تا فرماندار رامسر در اسرع وقت انتخاب و از نیروهای بومی منطقه برای امر فرمانداری برگزینیم ولی نیرویی که از وزارت کشور باشد در زمان فعلی پیدا نکردیم که از مردم و استعدادهای منطقه باشد و افزود دلیل قبول استعفای محمد صالح رضاخانی ؛ نسبت فامیلی با یکی از نامزدها ی انتخاباتی بود.
ابراهیمی کارنامه 6 ماهه خلعتبری در دوران سرپرستی را قابل قبول و قوی تر از برخی فرمانداران برشمرد.
ابراهیمی افزود: 60 متر ساحل دریاها را آزاد کردیم و انتظار نداریم آپارتمانهای چند طبقه در سواحل احداث شود
وی در ادامه بر ضرورت کارهای فرهنگی بیشتر در غرب مازندران و جدی گرفتن مبارزه با مواد مخدر تاکید نمود.
قاسم احمدی لاشکی نماینده ی معین مردم منطقه ی رامسر ف تنکابن و عباس آباد و نماینده نوشهر و چالوس نیز گفت : اگر می خواهیم ولایتمداری در مردم تقویت شود باید هرچه بیشتر به آنها خدمت کرد.
وی با بیان آنکه ستاد ملاقات مردمی در تنکابن راه اندازی نموده گفت:شما انتخابات سختی پشت سر گذاشتید و انتخابات سخت تری پیش رو دارید.
رستم زرودی فرماندار جدید شهرستان رامسر نیز در این مراسم گفت: در دولتهای نهم و دهم خدمات زیادی در مناطق شهری و روستایی به ویژه عمران روستاها صورت گرفته و من درددلهای مردم منطقه را شنیده و خواهم شنید و تمام سعی خود را در آبادانی این شهرستان زیبای جهانی خواهم کرد وامیدوارم بتوانم خواستههای مردم رامسر را به ثمر رسانده و خاطره خوبی مردم رامسر از من به یادگار داشته باشند
مراسم معارفه ی فرماندار حاشیه هائی هم داشت که مهمترین آنه عبارتند از :
محل برگزاری مراسم شورای اداری و معارفه ی فرماندار در هتل رامسر بود. مسیر هتل رامسر در این ایام به خاطر لوله گذاری ، کنده کاری شده و پس از باران پر از گل و لای بود.
سالن بهشت بر خلاف نامش پر بود از بوی نم و رطوبت .
تلاوت زیبای قرآن توسط شهردار رامسر بسیار شنیدنی بود.
هادی ابراهیمی در سخنرانی خود گفت که شخص مناسب رامسری شاغل در وزارت کشور برای تصدی فرمانداری نداشتیم. این موضوع با واکنش علیرضا رضی کاظمی تنها عضو شرکت کننده از شورای شهر رامسر مواجه شد و خطاب به ابراهیمی با صدای بلند گفت این سخن توهین به رامسری هاست.پس از پایان مراسم معارفه نیز وی برای بحث در این خصوص نزد ابراهیمی رفت.لازم به ذکر است ابراهیمی پیش از این و در همین سمت با انتخاب محمد صالح رضاخانی که از آموزش و پرورش آمده بود برای تصدی فرمانداری مخالفتی نداشت.
در حین سخنرانی امام جمعه یکی از مسوولین اسبق شهرستان پس از ورود شروع به دیده بوسی با حاضرین کرد که مرتضوی به او گفت من صحبت هایم را قطع می کنم تا شما به کارتان برسید. پس از نشستن این مسوول مرتضوی ادامه داد در شورای اداری همه جدی باشند.
قاسم احمدی نماینده ی معین رامسر در سخنرانی خود گفت که انتخاب فرماندار بدون هماهنگی با بنده بوده است که ابراهیمی در پاسخ به این بخش گفت فرماندار جدید پیش از انتخاب شما به عنوان نماینده ی معین منطقه ؛ انتخاب شده بود.
رستم زرودی قبل از این ؛ معاون فرماندار تنکابن و رئیس آموزش و پرورش عباس آباد بود به همین دلیل حضور حدود 15 خبرنگار از تنکابن ، شهردار و اعضای شورای شهر تنکابن و پرسنل فرمانداری تنکابن نیز جلب توجه می کرد.
لازم به ذکر است قاسم احمدی لاشکی نماینده ی مردم نوشهر و چالوس در شورای اداری تنکابن توسط استاندار به عنوان نماینده ی معین منطقه معرفی شد. وی در تنکابن دفتر دایر نموده است و مردم رامسر برای حل مشکل خود باید به تنکابن مراجعه نمایند.
در بارندگی های موسمی اخیر که رامسر به عنوان پر باران ترین اقلیم کشور همواره شاهد آن بوده است. مسیر پر تردد جواهرده ؛ دهکده ی گردشگری بین المللی ، در چند نقطه با ریزش و رانش کوه مسدود شد.
با اندکی کنکاش در محل های سیل زده ، این نکته به خوبی قابل حصول بود که برداشت غیر اصولی مسیر زیبا و جنگلی جواهرده به منظور « حذف پیچ های خطرناک !!! » ؛ - عنوانی که با هماهنگی مدیران شهرستان برای خاکریزی طرح توسعه ی فرودگاه رامسر - ؛ باعث زشت و ناهمگون نمودن یکی از زیباترین مسیر های ترددی گردشگری شهرستان شد.
فقدان توجه مدیران شهرستان به این مهم که برداشت غیر اصولی خاک و کریه نمودن منظر جاده ی جنگلی جواهرده ، صدمات جبران ناپذیری بر اقلیم منطقه و جذب گردشگر خواهد زد؛ به منظور دست یافتن به فرودگاهی است بین المللی که خود حکایت دیگری بر شهرسازی رامسر وارد کرده است.
اینک اما ؛ اولین آثار این بی توجهی به اقلیم ؛ خود را نشان داده است و خدا می داند که در آینده ی نه چندان دور ، مسیر به یاد ماندنی جواهرده شاهد تکرار چنین حوادث مشابهی خواهد شد.
سیل مذکور خبر دیگری را نیز بر زبان ها جاری کرد که اداره ی راه و شهرسازی رامسر ، امکانات لازم برای حل معضلی اینچنینی را ندارد و اگر نبود هماهنگی و همراهی شهرداری رامسر ؛ شاید این امر آزار دهنده به مشکلی بزرگ مبدل می شد.
( جا دارد مسوولین امر از همین امروز به فکر آتیه باشند و دست اداره ی راه و شهرسازی را به گرمی بفشارند و امکانات لازم برای مقابله با حوادث طبیعی ای اینچنین را در اختیارش قرار دهند .
ترمیم اقلیم این مسیر با کاشت درخت و تعبیه ی آبراه های مورد نیاز به عنوان یک مسکن می تواند از شدت بلایای بعدی بکاهد ، هرچند با وجود نقاط مختلف تخریب شده ، این معضل به زودی بر طرف نخواهد شد. )
حکایت جواهرده که نام پر طمطراق « دهکده ی گردشگری بین المللی » را یدک می کشد تنها با همین معضل بسته نشده است. اگر راه باز باشد و مشکلی پیش نیاید تا گردشگران به جواهرده عزیمت کنند مشکلات کلان دیگری وجود دارد که در این معضل گذرا ، نام و نانی برای خود دست و پا کرده اند.
دریافت عوارضی در وروی جواهرده یکی از شاهکارهای مدیریت این روستاست. شاید تنها روستای کشور است که برای ورود به آن باید عوارض پرداخت کرد !! . اگر این عوارض در قبال ارایه ی خدمتی چون ارایه ی راهنمای گردشگری ، اعطای بسته های فرهنگی ، بهداشتی و ... بود کمی قابل قبول به نظر می رسید. اما دریافت ورودیه با بدترین وضعیت ممکن و بدون ارایه ی هیچ خدمتی ، گردشگران را دچار نوعی یاس و سرخوردگی می کند.
این پایان ماجرا نیست. وقتی گردشگران از این خوان جواهرده نیز گذشتند ، با چاله های عمیق جاده به مدیریت توانمند روستا در ارایه ی خدمات ، پی خواهند برد. اگر با مهارت در رانندگی به مسیر ادامه دهند ناگهان به ترافیک سنگین ورودی بازار مواجه خواهند شد. ترافیکی که نه به خاطر ازدحام گردشگر بلکه به خاطر سوء مدیریت دهیاری یا با احترام مردم ؛ شهرداری چواهرده ! در آن نقش به سزائی دارد.
اگر باز به مسیرشان ادامه دادند و از سفر پشیمان نشدند ، در انتهای روستا قرار دارند. جائی که همه ی گردشگران با امید دیدن آبشار آن ، این مسیر را با عشق می پیمایند. آنجاست که متوجه می شوند که جواهرده تمام شد. بدون هیچ منظره و منظری.
در مسیر برگشت از آبشار و در کل روستا ؛ که جز اعصاب خرد ، هدیه ای به گردشگر داده نشده ، معضلی دیگر جلب توجه می کند. انتظار این است که روستا بافتی روستائی داشته باشد ؛ اما ساخت و سازهای متنوع ؛ آپارتمان سازی ها و پراکندگی نوع معماری ؛ و عدم مدیریت صحیح در بازگشائی معابر ، منظر روستا را آشفته کرده است و گردشگر از این نظر نیز حظی نمی برد.
اگر گرشگر بخواهد در مکانی استراحت کند ، اولین جای مطمئن در جوار دو مسجد قدیمی حوالی میدان اصلی جواهرده است. و اگر تصمیم به قضای حاجت بگیرد ، معضل دیگر جواهرده نمایان می شود. بجز سرویس بهداشتی ورودی جواهرده که توسط یکی از خیرین احداث شده است ، مدیریت روستا هیچ فکری به حال آن نکرده است. و به ناچار همه به سمت سرویس بهداشتی مسجد سوق داده خواهند شد و چون تولیت مسجد برای این ازدحام گردشگر تدارک سرویس بهداشتی ندیده است و به تعداد کافی نیز چشمه ی بهداشتی تعبیه نشده ؛ بدترین و کثیف ترین مکان دهکده ی گردشگری بین المللی ظاهر می شود.
خسته از راه و ترافیک ؛ می خواهد از سکوت روستا لذت ببرد که این هم میسر نیست. حضور موتورسواران متعدد و گاهی بی مبالات چنان صدائی در ایام تعطیلات در جو آرام جواهرده بوجود می آورد که شاید خیلی ها را از آمدن پشیمان کند.
اما گردشگر از هر چه بدی جواهرده که عصبانی شود ؛ از آب و هوای آن لذت بی نهایت خواهد برد. آب و هوائی که در کمتر جای کشور چنین با طراوت و خنک در گرمترین ماه های سال است.
این عیب ها از دید گردشگران بود که معضل مردم با صفای جواهرده نیز هست . اما چند دغدغه ی دیگر مردم ساکن جواهرده را گردشگران ندارند.
دریافت هزینه ی سالیانه ی عوارض روستا نشینی یکی از این معضلات است. پرداخت عوارض به صرف داشتن خانه و بدون ارائه ی هیچ خدمتی ، یکی از اصلی ترین دغدغه های ساکنین است. عوارض به شهرداری !! پرداخت می شود ؛ اما شهردار!! هیچ گونه ضمانتی در قبال حوادث پیش آمده از جمله سرقت و آتش سوزی ندارد!
عدم ارایه ی بیلان مبالغ دریافتی از عوارض سالیانه ی روستا نشینی و دریافت وردی از مسافران نیز یکی از سوالات بزرگ ذهن روستا نشینان است.
و از همه مهمتر نحوه ی انتخاب مدیر روستا ست. علیرغم گذشت چندین سال از مدیریت شهردار جواهرده ! کسی نمی داند که چه کسی و برای چه او را انتخاب کرده است.آیا اگر روستا دهیار دارداز بودجه ی کشوری نیز ارتزاق می کند یا نه؟ درآمد جواهرده ناشی از دریافت عوارض چقدر است ؟ محل مصرف درآمدها کجاست ؟ آن چه مسلم است برای روستائی با آن وسعت خانوار حتما باید انتخابات دهیاری برگزار شود و دهیارباید با انتخاب مردم بر صحنه ی روستا مدیریت نماید.
سال هاست این معضلات و این سوالات در ذهن پابرجاست و ظاهرا کسی پاسخگو نیست. صبح است و گردشگران و میهمانان شب جواهرده آرام آرام به سمت رامسر حرکت می کنند.اقامت در جواهرده به پایان رسیده است ؛ گلدسته های اشکنه کوه پیداست و ظاهرا جواهرده تمام شده است.
سخن سردبیر ؛ نشریه ی شماره ی ۹ « ساحل دریا »
رمضان ماهی است که نام ماه خدا در آن نقش بسته است. ماه میهمانی خدا.
در ضیافت الهی همه میهمان هستند و هرکس به قدر فهم و تلاش خود از این خوان گسترده بهره می برد.
خودسازی از اصلی ترین اهداف ماه مبارک رمضان است. هر آن کس که بهتر و بیشتر به تربیت نفس خویش بپردازد مقرب تر است. البته این امر برای تمام ماه ها و فصل های سال صادق است ؛ اما مزیت این ماه ؛ میزبانی حضرت حق در این وادی است.
تلاش های بندگان خدا جهت دار به سمت الهی شدن پیش می رود و در اوج بندگی و تضرع ؛ قدر آنان تقدیر می شود.
همه دل های خود را برای شب های قدر مهیا می کنند و منتظر الطاف الهی در این شب می مانند. شبی که به فرمایش پروردگار کریم قدر و منزلتش از هزار شب برتر و بالاتر است.
در این ایام مبارک و نورانی برای خودم و همه ی مردم طلب مغفرت و رحمت از درگاه الهی دارم و امید وارم رحمت واسعه ی او شامل همه ی بندگان مورد وثوقش قرار گیرد. بندگانی که ایمان آوردند ، کار نیک انجام دادند و همدیگر را به صبر و حق دعوت می کنند .
سلامی دوباره عنوان سخن مدیر مسوول و مطلبی است که در اولین نشریه ی اختصاصی « ساحل دریا » مربوط به شهرهای تنکابن و عباس آباد منتشر شده است. به امید تداوم انتشار نشریه ی اختصاصی تنکابن و عباس آباد.
/span>>/>
قلم زدن و قدم زدن در وادی رسانه ی نوشتاری ؛ خاطرات و خطرات خاص خود را دارد. از مهرماه 1390 که نشریه ی « ساحل دریا » منتشر شد تا اینک که نهمین شماره اش در دستان شما خوبان است ؛ بیش از 273 روز می گذرد.
گسترش محدوده ی تحت پوشش نشریه از خواسته های اولیه ی هیات تحریریه بوده است. هرچند در این مدت ؛ از اخبار منطقه ی تنکابن و عباس آباد نیز مطالب درخوری ارایه شد ؛ اما آمال پدید آورندگان نشریه را پوشش نداد.
اینک اما با رویکردی نو ؛ « ساحل دریا » با همان شعار پیشین ، آرام و آبی ؛ در دستان مردم تنکابن و عباس آباد خواهد بود.
به همت دبیر سرویس تنکابن و عباس آباد ؛ نام آشنای عرصه ی خبری و نوشتاری دوست عزیزم حسن فلاح نژاد دلیوند و هیات تحریریه ی علاقه مندش ؛ « ساحل دریا » در این منطقه تولدی دوباره یافت و شکرانه ی این تولد ؛ سلامی دوباره به مردم خوب منطقه است.
امید است با همراهی و همگامی مردم ، مسوولین ، دست اندرکاران نشریه و خصوصا اندیشمندان اهل قلم ، در توسعه ی همه جانبه و متوازن منطقه گام های اساسی برداشته شود.
تکرار شعار « ساحل دریا » خالی از لطف نیست ؛ « دیگر لازم نیست به ساحل دریا بروید ، ما ساحل دریا را به خانه هایتان می آوریم. »
به امید روزی که در سرای همه ی شما « ساحل دریا » میهمان باشد.
این مطلب قسمت پایانی مقاله ی بررسی انتخابات رامسر ؛ تنکابن و عباس آباد است که در شماره ی ۷ نشریه ی ساحل دریا درج شد.پیش از این نتیجه گیری رویکرد امام جمعه ؛ کاندیداهای پیشرو و از دور دوم جا مانده لحاظ شده و از دو وبلاگ نویس نیز ماحصل نظراتشان درج شد. در آخر جمع بندی مبحث ارایه شد ؛ با هم این جمع بندی را مرور می کنیم:
سال 1390 با همه ی فراز و نشیب هایش و همه ی اتفاقات مثبت و منفی اش یک نکته ی تاریک را برای مردم منطقه ؛ در خود جای داد . یک ماه پس از برگزاری انتخابات ؛ شورای نگهبان قانون اساسی خبری منتشر نمود. بنا بر این خبر سخنگوی شورای نگهبان اظهارداشت: پروندههای حوزههای انتخابیه دور نهم انتخابات مجلس شورای اسلامی با عنایت به ماده ۷۳ قانون انتخابات مورد بررسی قرار گرفت . در حوزههای انتخابیه " رامسر، تنکابن و عباسآباد " انتخابات باطل شده است.
کاندیداهائی که با شعار خدمت به مردم وارد عرصه ی سیاسی انتخاب شدند و متحمل سختی های فراوان شدند ازیک سو و مردمی که به دلایل و انگیزه های مختلف پای صندوق های رای آمدند ؛ وقت ، هزینه ، انرژی و توان خود را برای اثبات کارآمدی انتخابات برگزار شده در نظام جمهوری اسلامی در طبق اخلاص نهادند ؛ از دیگرسو ؛ در انتهای کار انتخابات دچار نوعی سر در گمی شدند.
در این انتخابات که با تائید دقیقه ی نودی دو تن از کاندیداها ؛ رنگ و بوی دیگری یافته بود. پس از شمارش آرا ؛ نتایجی رقم خورد که به مذاق برخی خوش نیامد. آن ها با شکوائیه در قالب بیانیه نظرات خود را اعلام کردند و هیات بازرسی انتخابات شورای نگهبان که بخش بررسی صحت انتخابات حوزه ها را پی می گرفت در آخرین اعلام خود دو حوزه را از نظر صحت انتخابات مورد تائید خود ندانست.
سهم مردم منطقه ی ما از انتخابات ؛ ابطال آن بود.هرچند با نظر کوتاه اعلامی شورای نگهبان ؛ مفهوم گسترده ای قابل حصول نبود. اما آن چه از اطراف و اکناف به گوش می رسید تخلفات گسترده ی کاندیداها و طرفدارانشان از یک سو و تقلب در یک یا چند صندوق به گوش می رسید. نکته ای که عبدالرحمن باقرزاده در تریبون نماز جمعه ی شهر آن را بر زبان آورد.
آن چه مسلم است در بررسی کارشناسان صحت انتخابات ؛ حوزه ی فرعی رامسر بدون هیچ گونه تخلفی انتخابات را پشت سر گذرانده است و استدلال سرانگشتی نیز اثبات می کند که تخلف فقط از یک کاندیدا نبوده است.
اگر فرض را بر حذف کاندیدائی خاص نگذاریم آن چه مسلم است بر اساس قانون انتخابات ؛ بلا استثنا تمامی کاندیداها تخلف کرده اند. تخلفاتی که شاید به چشم نیاید. به عنوان مثال :
کاندیداها حق چاپ عکس در ابعاد بزرگتر از 15*10 را ندارند.
کاندیداها حق نصب پوستر به جز در ستاد خود را ندارند
کاندیداها حق به راه انداختن کارناوال ماشین را ندارند.
کاندیداها پیش از موعد رسمی تبلیغات ( یک هفته مانده به انتخابات ) حق تبلیغات ندارند.
کاندیداها حق داشتن بیش از دو ستاد ؛ یکی خواهران و یکی برادران در هر شهر ندارند.
به نظر شما کدام یک از کاندیداها این موارد را به طور کامل اجرا کرده اند؟
آیا همه ی کاندیداها یک یا چند مورد خلاف مذکور را دچار نشده اند؟
قصد دفاع از قانون انتخابات نیست. قانون انتخابات بر اساس کارکرد حزبی و سازمانی نوشته شده است و این قانون نیز مانند هر دست نوشته ی بشری دچار آفت های افراط و تفریط است و از اساس با روح تبلیغات انتخاباتی در ایران که بر پایه ی فقدان حضور حزب و سازمان بنا ست ؛ در تضاد است.
آن چه مسلم است بر اساس این قانون انتخابات ؛ انتخابات کل کشور دچار تخلفات عدیده ای است که مجموع آن را اگر شورای نگهبان بخواهد مورد اعمال نظر قرار دهد؛ هیچ انتخابات مقبولی وجود نخواهد داشت.
بر آیند نظرات مردم و مسوولین بر این نکته استوار است که کاندیدا بودن شخصی خاص باعث اجرای شدیدترین بعد نظارتی شورای نگهبان در منطقه شده است. وگرنه شورا می توانست تصمیم منعطف تری را نسبت به انتخابات منطقه اعمال کند.
آن چه مسلم است منطقه تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در سال 92 فاقد نماینده ی مردم در مجلس شورا است. و یکی از سنگین ترین انتخابات دوران تاریخ این سه شهر در خرداد یا تیر 92 رقم خواهد خورد. انتخاب همزمان ریاست جمهوری ، نماینده ی مجلس و اعضای شورای شهر و روستا ؛ سنگین ترین وضعیت سیاسی را در سال آینده برای برگزار کنندگان انتخابات در منطقه و مردم رقم خواهد زد.
سخن سردبیر - نشریه ی شماره ی ۶ ساحل دریا - اسفند ماه ۱۳۹۰
قرن ها از روزی که ایرانیان باستان ؛ سنت حسنه ی نوروز را پایه گذاری کردند ؛ می گذرد. اکنون این سنت زیبا به صورت یک فرهنگ عمومی و ماندگار ؛ در جامعه ی جهانی بروز و ظهور یافته است.
همه ی جهان آغاز بهار را سال نوی ایرانی می دانند و به این حسن انتخاب پیشینیان پارسی ، آفرین می گویند.
چند سالی است که نوروز به عنوان میراث معنوی ماندگار ثبت جهانی شده و پنج کشوری که در آن به فارسی تکلم می شود آن را با آئین های ویژه اش پاس می دارند. نوروز درس های بسیاری به جامعه ی جهانی آموخته است.
دیدار والدین ، خویشان ، اقوام ، همسایگان و حتی کسانی که کمتر با هم ارتباط و مراوده دارند ؛ یکی از مهمترین شاخصه های آن است. تبریک هر رهگذر آشنا و نا آشنا و شاد باش تحویل سال نو از بهترین پدیده های نوروز است.
ایرانیان اموات و مردگان را نیز فراموش نکرده اند. قرار دادن سبزه بر روی قبور مردگان و خصوصا تازه گذشتگان و قرائت فاتحه برای آنان از یک سو و مراجعه به خانه و خانواده ی کسانی که عزیزانشان در سال گذشته به رحمت خدا رفته اند ؛ به منظور همدردی و خارج کردن پیراهن عزا از تن خانواده ی مصیبت دیدگان نیز از ارکان نوروز است.
هرچند فشارهای اقتصادی ممکن است برخی از میهمانی ها را محدود کرده باشد ؛ اما هیچگاه نتوانسته است اصل موضوع محبت و صمیمیت در نوروز را در محاق ببرد.
شادباش « ساحل دریا » تقدیم به همه ی شهروندان منطقه و به امید وقوع تحولی شگرف در زندگی همه ی عزیزان.
سخن سردبیر - نشریه ی شماره ی ۵ ساحل دریا - بهمن ماه ۱۳۹۰
دوازدهم اسفند انتخابات دیگری در کشور برگزار می شود.
عده ای عاشقانه منتظرند تا روز موعود فرا رسد ، جمعی بی تفاوت از کنارش می گذرند و برخی نیز آن را تحریم کرده اند.
فارغ از میزان مشارکت ، انتخابات برگزار خواهد شد و فرد منتخب نیز لاجرم اکثریت آرای شرکت کنندگان در انتخابات را کسب خواهد کرد و وارد مجلس خواهد شد. او نه تنها نماینده ی مردم منطقه بلکه نماینده ای است که در قانون گذاری کلان کشور موثر خواهد بود.
روی سخن با آنانی است که بی تفاوتند و یا قصد شرکت در انتخابات را ندارند و یا برایشان فرقی نمی کند که چه کسی را روانه ی مجلس خواهند کرد. اگر چه از نظر قانون اساسی جمهوری اسلامی « حق انتخاب شدن و انتخاب کردن » آزاد و اختیاری است و هر شخص می تواند آزادانه و مختار در سرنوشت منطقه و کشور سهیم باشد و هیچکس نباید در این خصوص کسی را مجبور و یا شماتت کند. اما باید این را بپذیرد که بعدها انتقاد از کسی یا شیوه ای که برای او مورد قبول نبود کمی گزافه به نظر می رسد.
این جمله را در خاط بسپارید که « اگر انتخاب نکنید ؛ برایتان انتخب خواهند کرد » .
این سرنوشت محتوم هر انتخابات است ؛ خواسته یا ناخواسته نتیجه ی نهائی هر انتخابات ؛ تعیین یک نفر است.
پس برای آن که برایتان انتخاب نکنند ؛ انتخاب کنید.!
33 سال از نخستین روزهائی که غریو الله اکبر و پیروزی مردم بر حکومت 2500 ساله ی شاهنشاهی شکل گرفت ، می گذرد.
معمار کبیر انقلاب اسلامی از دو اصل اساسی پیروزی انقلاب ؛ بارها و بارها سخن گفت. اتکال به خدا و وحدت کلمه مهمترین اصول پیروزی انقلاب در عبور از عرصه های خطر دوران پس از انقلاب بود.
بزرگترین چالش های پیش روی نظام نوپای جمهوری اسلامی با حفظ اصول یاد شده به فرصت های بی بدیل تاریخ کهن ایران مبدل شد. یک دهه رهبری داهیانه ی حضرت آیت الله العظمی امام خمینی و بیش از دو دهه سکانداری هدایت جمهوری اسلامی توسط آیت الله خامنه ای نشان داد که مانند همیشه اتکال به خدا و وحدت و همدلی تنها راه نجات کشور از بحران هاست.
در یک جمله به مرم شریف ایران و مسوولین نظام باید گفت : پیروزی انقلاب اسلامی مبارکتان باد.
روزهای پیروزی انقلاب اسلامی در پیش و فرصتی است تا خدمات نظام جمهوری اسلامی در فهرستی کوتاه برشمرده شود.
تعمیق باورهای دینی مردم و اتکال قویتر به خدا بارزترین شاخص برای مهمترین انقلاب عصر حاضر بود.
تشدید خودباوری مهمترین رکن پیروزی مردم شد و وحدت و همدلی بسیاری از سختی ها را آسان نمود.
با تکیه بر دو اصل یاد شده ؛ سدهای عظیمی از روبروی مردم ، کنار زده شد.
سرعت توسعه و آبادانی ، به میزان غیر قابل باوری رشد یافت. راه سازی ، تقویت زیرساخت ها ، برق رسانی ، تامین آب شرب ، گسترش خدمات ارتباطاتی و ... حتی برای دور دست ترین روستاها از اولویت های نظام جمهوری اسلامی شد و محروم ترین طبقات اجتماعی نیز از نعمات یاد شده برخوردار شدند.
اینک ؛ اما بیش از سه دهه از پیروزی شیرین مردم بر دولت ستم شاهی می گذرد. ملت تجربیات ارزشمندی اندوخت و آن را ؛ توشه ی راه ؛ برای رشد و توسعه ی بیشتر خواهد کرد.
مردم ؛ اما با همان عهد پیشین ، ارزش های الهی و پذیرفته شده ی انقلاب را صمیمانه پاس می دارند و مسوولین نیز در تلاش برای بهبود وضعیت جامعه هستند. همسوئی و برآیند این دو مهم قطعا آینده ی روشن را ؛ رقم خواهد زد.
امید است با ارتقای سطح در آمد و سطح رفاه اجتماعی سال های پیش رو ؛ جامعه هر لحظه به اهداف انقلاب اسلامی نزدیک تر گردد.
۳۰ آذر ۱۳۹۰
صف آرائی رقبای انتخاباتی مجلس نهم آغاز شده است . بی شک یک نفر بیشتر ، منتخب مردم نخواهد شد . همه ی کاندیداها ، اما تکالیف مشابهی نسبت به هم و نسبت به مردم دارند.
وظیفه ی کاندیداها در مقابل هم ؛ انتظار این است که رعایت اخلاق اسلامی و اثبات توانمندی خودشان را سرلوحه ی تبلیغات قرار دهند و از نفی و تخریب دیگر رقبا بپرهیزند. این امر را نه تنها خودشان ، بلکه به اعضای ستادها و طرفداران خود نیز گوشزد نمایند. چرا که این زمان نیز همچون تمام روزهای زندگی به سرعت سپری خواهد شد و کدورت های پیش آمده را شاید سال ها نتوان بر طرف کرد.
اما برای مردم ؛ راوی صادق اهداف و نیات خود باشند ، برنامه های انتخاباتی و عملکردهای پس از پیروزی در انتخابات را به مردم اعلام و « همانگونه بگویند که عمل می کنند ».
مردم محجوب منطقه انتظار معجزه از نمایندگان خود ندارند و اما کمترین توقع آنان این است که منتخبشان « دردها ی مشترک را فریاد کند » و پیگیر مطالبات بر حقشان باشد.
حضور فعال در منطقه و حضور موثر در مجلس ابتدائی ترین و حد نهائی خواسته ی مردم است. امری که در 8 دوره ی مجالس قبلی کمتر اتفاق افتاد.
امید است کاندیداهای محترم با نگاه مثبت و اثرگذار وارد وادی انتخابات شده و برعهدی را که بر گردن می نهند ، تا آخرین دقایق تعهدشان پایبند باشند.
۳۱ آبان ۱۳۹۰
سخنی با شهردار آینده
دیر زمانی است که رامسر به لحاظ مدیریت شهری دچار بحران شده است. از آغازین روزهای شورای سوم شهر مشکل انتخاب شهردار دامنگیر این برگزیدگان مردم بود. شهردار نخست این شورا با چشمانی اشک بار رامسر را ترک نمود. اتفاق ناگواری که برای شهردار سابق رامسر پیش آمد همه را شوکه کرد و مردم در انتظار پاسخ مناسب شورائیان شهر لحظه شماری می کردند.اما پاسخی نشنیدند و شاید قرار نبود پاسخی داده شود.
منتخبان مردم برای گره گشائی این مشکل دست به دامان فردی شدند که یک بار بخت خود برای شهرداری عروس شهرهای شمال آزموده بود. او نتوانست از گردونه ی صلاحیت مدیریت شهری ، در استان عبور کند.
اعضای شورای شهر متفق القول از میان خود شخصی را معرفی کردند. طولانی شدن مدت انتظار پاسخ از استانداری ، به معنای جواب منفی تلقی شد. کاندیدای مغضوب ، نه تنها از نامزدی شهرداری بلکه از شورا ی شهر نیز استعفا کرد.
قصه ی انتخاب شهردار رامسر به درازا کشید و اینک شخص دیگری برای این گزینه معرفی شده است. احتمال تائید مدیریت نامزد جدید شهرداری دور از ذهن نیست.
روی سخن با شهردار آتی شهر زیبای رامسراست.
به فرمایش مولای متقیان حضرت علی علیه السلام « فرصت ها را غنیمت شمرید ، چرا که فرصت ها چون ابر در گذرند » امید است مدت کمتر از دو سال باقی مانده ی شورای سوم شهر با مدیریت کارآمد شکل و سمت و سوی سامان یافته ای به خود گیرد.انتظار این است شهردار آینده با انتخاب برنامه های متنوع کوتاه مدت ، میان مدت و بلند مدت گام های اساسی برای منطقه بردارد.
نیازی نیست که جلودار برنامه ای سنگین و غیرقابل باور باشید.مردم محجوب منطقه با برآورده شدن کمترین خواسته های به حقشان ، شادمان و شاکرند. ترمیم چاله و چوله های شهر برایشان مهمتر از یک سخنرانی قرا است. کمتر ازچهار ماه دیگر آغاز سالی جدید است و شهر نمونه ی گردشگری نیاز به تیماری روبنائی دارد.
استفاده از فرصت های گردشگری دریا ، ساحل ، جلگه و جنگل ساده ترین روش رشد و توسعه ی منطقه است.
ساحل دریا با آغوش باز همراه و همگام مدیریت شهری حال و آینده ی این شهر عقب افتاده از سرعتِ پیشرفت است. نگاه مردم به دستان پرتوان و ایده های پرمغز همه ی علاقه مندان زادبوم است و کمترین توقع ، سرعت و دقت در تصمیم گیری و تصمیم سازی این مهم است.
۳۰ مهرماه ۱۳۹۰
از روزی که تصمیم به انتشار نشریه گرفته شد ، تا زمان صدور مجوز نشر آن سال ها گذشت. آن روز رشد و توسعه ی همه جانبه منطقه به عنوان مهمترین اولویت ذهنی و دغدغه ی خاطر مطرح شد و تا اینک نیز امتداد یافت.
با وجود نشریات مختلف و متنوع و این که در عصر ارتباطات آشنائی و دسترسی به اطلاعات در دنیای مجازی به سرعت غیرقابل باوری رسیده است ، منتشر کردن ، نشریه ای که ماهنامه است ( البته فعلا ) با اما و اگرهای فراوان روبرو است .
آن چه که باعث شد علیرغم همه ی چالش های پیش رو و با وقفه ای طولانی انتشار نشریه در اولویت قرار گیرد و فرصتی ناب تعبیر شود ، این است که اصحاب فکر و قلم محلی برای بیان نظرات و اندیشه های خود داشته باشند ، مردم و مسوولین در آن به تعامل و تفاهم در خور برسند ، محلی برای تضارب آرا و عقیده های موجود در منطقه باشد و مهمتر از همه ی آن ها حضور پر رنگ مردم در عرصه های تصمیم گیری و تصمیم سازی ، محسوس باشد.
« ساحل دریا » در نظر دارد دارای نقشی بی بدیل در جهت دهی مثبت به تحولات فکری ، فرهنگی ، سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی جامعه با تکیه بر اطلاعات دقیق و همه جانبه ، از نیازها و انتظارات مخاطبان خویش باشد و بستر ساز توسعه ی همه جانبه ی منطقه و هموار کننده ی راه رشد و بسط اخلاق ، معنویت و ارزش های دینی در جامعه باشد.
التزام به حقیقت ، وفاداری به مردم ، صداقت در نوشتار و گفتار و تعمیم آن در عمل ، استقلال در عمل ، اهرم نظارت بر عملکرد ارباب قدرت ، احترام کامل به همه ی آرا و نظرات ، فراغت از تخریب و تهمت ، گسترش بستر نقد و ارایه ی راهکارهای سازنده ، بیان واقعیت ها بدون آمیختن شایعات ، نظرات و سلایق شخصی و سرانجام « وجدان بیدار » جامعه بودن و در چارچوب قانون عمل کردن از اولویت های غیر قابل انکار نشریه به شمار می آید.
« ساحل دریا » در نظر دارد مورد اعتماد آحاد جامعه و منبع خبری و اطلاع رسانی مورد وثوق مردم بوده و الهام بخش و اثر گذار بر تحولات منطقه باشد
« ساحل دریا » آرامش بخش محافل خواهد بود و توجه به رسالت آگاهی بخشی مردم منطقه از نکات بارز آن خواهد بود.
امید است که مردم و مسولان ، همه خود را صاحبان اصلی « ساحل دریا » بدانند و در ترویج فرهنگ خود باوری ، رشد و توسعه ی همه جانبه ، دست در دستان هیات تحریریه ی نشریه قرار دهند.
در روزهای اخیر که شماره ی اول نشریه ی « ساحل دریا » منتشر شد ؛ برخی بر این پندار بوده اند که اینجانب با این گستردگی توزیع نشریه ؛ با قدرت در عرصه ی تبلیغات انتخاباتی مجلس در اسفند سال ۹۰ ؛ وارد شده ام.
بسیاری این کار را به فال نیک گرفته و به بنده تبریک گفتند و عده ای نیز زبان به نقد که چرا دیر آغاز نمودی ؟
با تشکر از همه ی عزیزان و بزرگوارانی که پیش از این نیز ؛ در محافل و مجالس از بنده تقاضای حضور در عرصه ی رقابت انتخاباتی را داشتند و ضمن احترام به همه ی کاندیداهای وارد شده به عرصه ی انتخابات مجلس بعدی ؛ بطور رسمی اعلام می نمایم که اینجانب بنا به دلایل شخصی ؛ به عنوان کاندیدا ؛ قصد شرکت در انتخابات مجلس در اسفند ۱۳۹۰ را ندارم.
لازم است تاکید نمایم که در انتخابات پیش رو قصد حمایت از هیچکدام از کاندیداها رانداشته و پیشاپیش هرگونه ادعائی را تکذیب نموده و در صورت بروز چنین رخدادی مطمئن باشید که راوی بر طبل کذب و دروغگوئی نواخته تا از این ره توشه ای بیابد.
انتظار این است که همه ی عزیزان و شهروندان محترم منطفه علیرغم مشکلات موجود ؛ شرکت گسترده و فعالانه در انتخابات پیش رو و آینده داشته باشند.
ضرورت ایجاد « جبهه ی متحد فرهنگی » در امتداد مطلبی است که میلاد محقق دانش آموخته ی دکترای علوم سیاسی (گرایش اقتصاد سیاسی ) در وب نوشت شخصی خود « زیرچتر آبی » و در وب نوشت خبری « اخبار رامسر » قرار داد.
پیش از نوشتن عنوان « جبهه ی متحد فرهنگی » با نوشتن چند مقاله در عرضه ی وحدت و همگرائی پیشگام شدم اما متاسفانه در روند زندگی روزانه گم شد.
به عنوان مثال مطلب ائتلاف سبز ( ۱ ) ؛ مازندران ؛ گردشگری ؟ کشاورزی ؟ و یا صنعتی ؟ ( ۲ ) ؛ تیرماه سیزده شب » ؛ جشنی که باقی ماند. ( ۳ ) در بخش های فرهنگی ؛ اجتماعی ؛ اقتصادی قلم زده شد.
اینک با اشاره به مطلب ارزشمند « جبهه ی متحد فرهنگی » و ارائه ی نوینی از آن ؛ ضمن تشکر از نویسنده و به ضرورت ایجاد « جبهه ی متحد فرهنگی » را یاداور می شوم.
« جبهه ی متحد فرهنگی » در برگیرنده ی مقولات ارزشمند در جنبه های فرهنگی ؛ اجتماعی و اقتصادی است. به طور خلاصه هر بخش آن شامل موارد زیر است :
فرهنگی :
- زنده کردن سنت های بومی و محلی اعم از جشن ها ؛ جشنواره ها ؛ سوگواره ها
- بازی های محلی
- معرفی و ترویج صنایع دستی
- آموزش غذاهای محلی
و ...
اجتماعی :
- نحوه ی مشارکت در مراسم های سنتی اعم از جشن ها ؛ عروسی ها ؛ اعیاد .
- مراسم ویژه ی باران خواهی و حتی جشن های باران بس ( کتره گیشی ).
- تقویت روح جوانمردی در مراسم سنتی کشتی گیله مردی و لافن بازی.
- تلاش برای حذف کم بینی ؛ جبهه گیری شهرهای همجوار
- تلاش برای پر کردن شکاف بین قومیت ها
- و ...
اقتصادی :
- توجه به محصولات کشاورزی شمال مانند چای ؛ مرکبات ؛ کیوی ؛ برنج ؛ فندق ؛ پنبه و... و گیاهان داروئی مانند گل گاو زبان ؛ گل محمدی ؛ زرشک سیاه و ...
- توجه ی ویژه به دامداری ؛ پرورش طیور و آبزیان
- بهره برداری اقتصادی از کوه ؛ جنگل ؛ دریا و منابع طبیعی موجود
- بهره برداری اقتصادی از صنعت گردشگری
- بهره برداری اقتصادی از صنایع دستی
- و ...
در مقابل امکانات بالقوه ی موجود در شمال ؛ فقر و بیکاری و اعتیاد مهمترین چالش بزرگ منطقه باید مورد کنکاش قرار گیرد .
« جبهه ی متحد فرهنگی » توانمندی بهره برداری از تمام فرصت های موجود در منطقه ی شمال کشور و تدبیر برای چالش های پیش روی این منطقه ی زیبا و سرشار از نعمت های خدادادی است.
« جبهه ی متحد فرهنگی » نیازمند یک حرکت جمعی هدفمند ؛ سازماندهی شده ؛ ساماندهی شده و فارغ از تسلط و احاطه ی تفکرات فردی بر تصمیمات جمعی ( خرد جمعی ) است.
« جبهه ی متحد فرهنگی » نیازمند حضور قاطبه ی مردم و احساس مسوولیت فرهیختگان و مسوولین دلسوز و همگامی آنان است.
گام برداشتن در راه ایجاد « جبهه ی متحد فرهنگی » ؛ برداشتن سنگ بزرگ نیست ؛ یک ضرورت است. ضرورت انکار ناپذیری که ادامه ی روند کنونی و موجود در منطقه و نابودی کامل فرهنگ و اقتصاد شمال نشینان را دیگرگون خواهد کرد.
زمانی که محمود احمدی نژاد با شعار « عدالت ورزی و مهرگستری » و با رویکرد زنده کردن آرمان های انقلاب پا در عرصه ی ریاست جمهوری نهاد کمتر کسی فکر می کرد که « صاحبان اصلی انقلاب » دچار سختی و مرارت شوند.
او با پوشیدن لباس رفتگری نشان داد که می خواهد با کمترین مردم برابر باشد ؛ کاپشنش مشهورتر از خود او شد و ماشین از رده خارجش ارزش میلیاردی پیدا کرد.
حرف های تند و صریح و گاه خارج از اصول دیپلماسی او زبانزد شد و سخنرانی های تند او در خصوص اسرائیل و هسته ای گاهی بحران ساز.
هدفمندی یارانه ها برای کاهش فاصله ی طبقاتی و افزایش قیمت بنزین به منظور رعایت حقوق کسانی که فاقد وسیله ی نقلیه هستند در رسانه ها ساز شد.
وقایع انتخابات ۸۸ و حاشیه های بی شمار اطرافیانش هر روز موجی جدید در کشور راه انداخت.
معجزه ی هزاره ی سوم ؛ پیامبر عصر جدید ؛ کوروش قرن بیستم القابش بود و اما اینک پافشاری او بر برخی از نزدیکانش قطب های نا همنام اصول دیپلماسی و سیاست کشور را همنام کرده است و هر لحظه می خواهند از هم دورتر باشند.
این ها نوشته شد تا یاد آوری ای باشد از سال ۸۴ تاکنون ؛ تا به مطلع نوشتارم برگردم.
این روزها قیمت سهمیه ای بنزین برای مصارف شخصی و ۶۰ لیتر در ماه نسبت به قیمت ۸۰ تومانی سال ۸۴ ؛ ۵ برابر شده است . ( ۴۰۰ تومان ) . و اگر بیشتر از سهمت خواسته باشی استفاده کنی ۷۵/۸ برابر یعنی ۷۰۰ تومان شده است . رانندگان تاکسی از میزان سهمیه شاکی و میزان هزینه فایده ی درآمد تاکسی را ناکافی می دانند و هرکس کرایه ی مطلوب خود را می گیرد.
اکثر ماشین داران « مسافر کش » شده و دغدغه ی معیشت دارند.
قیمت نان ده براب شده است. قیمت پنیر بیش از سه برابر شده است.
دیگر کسی تعارف نمی کند به منزل ما بیا . چرا که قیمت نان و پنیر آنقدر گران شده است که به صرفه نیست میهمانی برای عصرانه دعوت شود.
امروزه تقریبا غیر ممکن است به میوه فروشی و حتی به خواربارفروشی مراجعه کنی و قیمت یک جنس مشابه را در آن مساوی ببینی. ارزان بودن آن پیشکش.
امروز اگر جنسی را خریدی مطمئن هستی نسبت به قیمت فردایش سود کرده ای.
حق و حقوق مردم در چالش های مزخرف سیاسی پیش آمده گم شده است . کسی پاسخگوی افزایش قیمت ها و گرانی نیست. قوای سه گانه دنبال این هستند بدانند کدامیک در راس امورند. فارغ از این که این در راس امور بودنشان منافعی برای « ولی نعمت های انقلاب = مردم » داشته باشد.
اکثر نمایندگان مجلس که باید وکیل ملت بودند؛ « وکیل الدوله » بودند و چون چربی دولت پائین آمده ؛ « وکیل الحکومه » شدند.
جناح های اصولگرا ی اصیل نگران تصاحب قدرت از سوی اصلاح طلبان و سایرین هستند بدون آن که در فرصت مسند قدرت از آن استفاده کرده و دل مردمی که سنگشان را به سینه می زنند بدست آورند.
احساس می کنم جنگ تصاحب قدرت همه ی جناح های مسند نشین قدرت را کور کرده است و فارغ از فشارهای وارده بر مردم ؛ دنبال این هستند که در اسفند ۹۰ و یا تابستان ۹۲ چه کسی عرصه ی سیاسی را تصاحب خواهد کرد و از همینک « سینه زن » هیات آن قدرتمند آینده باشند.
گاهی نوشتن سخت می شود. روزهای مدیدی است که ننوشته ام نه این که حرفی برای گفتن و نوشتن نیست. نه. حرف های گفتنی و نوشتنی بسیار است اما حساسیت قدرت طلبان شدید شده است و با هر حرف حقی که احساس کنند « گوشه ی قبایشان » بدان گیر خواهد کرد ؛ بر آشفته خواهند شد و « دعوی دفاع از ولایت » را چماقی کرده بر سر نویسنده و گوینده فرود خواهند آورد.
از نوشتارم بر آشفته نشوید. قدر انقلاب و خون هایی که برای پر بار شدن آن ریخته شده است را بدانید.
مهمترین مشکل مردم اینک تصاحب قدرت بدست این جناح و یا آن جناح نیست . مردم نگران سیر شدن شکم های خود و خانواده اشان هستند. مردم نگران دین و ایمانشان هستند چرا که نص صریح پیامبر است که : از دری که فقر در آید ؛ ایمان خواهد رفت.
مردم به گرانی ها عادت نکرده اند . مردم می دانند امروز نسبت به فردا قیمت ها بیشتر خواهد شد. مردم می دانند که این روزها کسی به فکرشان نیست.
از جمله ی آخر باید ترسید و نگران بود.
گرانی افسار گسیخته شده و یقه ی مردم باریک.
نگران باید بود ؛ چرا که این یقه گیری عاقبت خوبی را رقم نخواهد زد.
شاید بپرسید چرا از زبان « مردم » سخن می گویم ؛ کافی است که در جمع چند نفره و در تاکسی و ... یکی از افزایش قیمت بگوید. آنگاه هدف نوشتارم سهل الوصول تر برایتان بدست خواهد آمد.
با سلام به همه ی دوستان خواننده ی وب نوشت « ساحل دریا »
با اشاره به انتشار شماره ی اول نشریه ی « ساحل دریا » در مهرماه ۹۰ و نظر به تنوع مطالب پیش بینی شده در آن از کلیه ی علاقه مندان به حضور در عرصه ی مطبوعات دعوت به همکاری می شود.
« ساحل دریا » در هر شماره پرونده ی ویژه ای را برای تحلیل و بررسی باز خواهد کرد.شماره ی اول نشریه ی ساحل دریا ویژه ی غرب مازندران و در خصوص معضل زباله خواهد بود.
به غیر از پرونده ی فوق الذکر نشریه پیرامون مسائل اقتصادی ؛ اجتماعی ؛ فرهنگی ؛ هنری ؛ خانواده ؛ حوادث و سیاسی و به روش آموزشی ؛ پژوهشی ؛ خبری ؛ تحلیلی و اطلاع رسانی اقدام به درج مطلب خواهد نمود.
از عموم علاقه مندان خصوصا خبرنگاران و اهل قلم دعوت به همکاری شده و انتظار دارد با همت ویژه ای شماره ی اول نشریه پر بارترین نشریه ی شمال کشور نام گیرد.
پل ارتباطی همه ی عزیزان آدرس مکاتبه ی زیر است و بخش نظرات این وب نوشت نیز آماده ی دریافت پیام های گرمتان می باشد.
آدرس مکاتبه :
رامسر صندوق پستی ۱۶۶ - ۴۶۹۱۵
حوالی ظهر روز دوشنبه ۱۲ اردیبهشت ۹۰ صدای زیبای سنتور تلفن همراهم نوید بخش یک تماس گیرنده بود. گوشی را برداشته شماره را نگاه کردم ؛ پیش شماره ی ۸۸ شهر تهران بود و ناشناس. پس از سلام ؛ خانمی آنطرف خط اعلام کرد که از معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد تماس می گیرد. وی پس از اطمینان از نام و نشانم گفت که مجوز انتشار نشریه ی « ساحل دریا » صادر شده است و از امروز می توانم نشریه را منتشر کنم.
خستگی پیگیری ده ساله ازتنم بیرون رفت. ده سال بود که تقاضای دوهفته نامه ای سراسری را با ۵ اسم پیشنهادی داده بودم و در آغازین روزهایش با نام « ساحل دریا » موافقت شده بود. اما پیگری های مکررم از دولت هشتم آغاز و در دولت نهم ادامه و در دولت دهم به ثمر نشست.
هرچند اهداف ؛ برنامه ها و همکارانی که آن روز در برنامه ام بودند امروز با تغییرات عمده روبرو شده اند...
روز بعد برای دریافت مجوز انتشارش به کوچه ی ۸ خیابان قائم مقام فراهانی رفتم ؛ ازدیدن نامه متعجب شدم. شاید هم شما هم تعجب کنید چرا که بدون هماهنگی و اعلام قبلی تقاضای دوهفته نامه ی سراسری مبدل به ماهنامه ی محلی شده بود.
همکاران ارشاد نیز اصلا تعجب نکردند و گفتند برو خدا رو شکر کن به شما مجوز دادند خیلی ها هستند بدون هیچ دلیلی به آن ها مجوز داده نمی شود و کسی هم پاسخگو نیستند.
به هرحال این هم غنیمت است !
حال ؛ حداکثر ۶ ماه فرصت است تا اولین شماره ی ماهنامه ی « ساحل دریا » بر روی پیشخوان مطبوعاتی ها قرار گیرد. با روند استانی شدن نشریه عزمم را جزم کرده ام که این نشریه ؛ اولین نشریه ی استان مستقل غرب مازندران باشد.
روز اولی که نام « ساحل دریا » بر این نشریه قرار داده شد شعار زیبائی به ذهنم رسید که مطلع وبلاگ شخصی ام با همین نام را پوشش می دهد و آن این جمله است :
دیگر لازم نیست به ساحل دریا بروید ؛ ما « ساحل دریا » را به خانه هایتان می آوریم.
عکس ها از سعید میر طالبی
( آخرین بازدید ۱۱۷۸۵۶ )
آیتالله محمود امجد : قبلاً با تیغ ریش میزدند الان با ریش تیغ میزنند.
وی گفت: الآن طوری شده وقتی مطلبی میگویی اشکال دارد ؛ نگویی اشکال دارد.
کاری را انجام دهی اشکال دارد ؛ انجام ندهی اشکال دارد .
جلسه تشکیل دهی تشکیل ندهی اشکال دارد .
هرکار بخواهی بکنی اشکال دارد.
منبع: سایت اطلاعرسانی استاد محمود امجد
حذف صفر واحد پولی کشورها، نخستین بار در آلمان و پس از جنگ جهانی دوم رخ داد. این کشور زیر فشار اقتصادی ناشی از جنگ جهانی دوم و خسارتهای بر جای مانده از آن، تورمی شدید را تجربه میکرد که سیاستگذاران اقتصادی آلمان را وادار به حذف صفرها از مارک کرد.
از سال ۱۹۶۰ تا کنون ، در ۷۱ مورد دولتهای در حال توسعه مجبور شده اند چندین صفر را از پول ملی خود حذف کنند .آخرین نمونه در این زمینه به زیمبابوه مربوط می شود که طی آن دولت این کشور ۱۰ صفر از پول ملی این کشور حذف کرد. در ژانویه ۲۰۰۵ نیز، ترکیه لیره جدید را جایگزین لیره قدیم خود کرد . بر این اساس ، هر یک میلیون لیره قدیم ترکیه ( حذف شش صفر ) به یک لیره جدید تبدیل شد . در ماه جولای همین سال نیز رومانی با حذف چهار صفر واحد پول جدید خود موسوم به لیو را معرفی کرد . در هر دو مورد، دولتهای ترکیه و رومانی پیام آشکاری را برای مردم و جامعه بین الملل فرستادند و آن اینکه سیاستهای اقتصادی دولت در گذشته اشتباه بوده است .
در سال ۱۹۹۲ میلادی بحران های اقتصادی در آرژانتین موجب کاهش چشمگیر ارزش پول ملی این کشور و وقوع بحران دلار در این کشور شد . دولت آرژانتین نیز مجبور شد برای جلوگیری از افزایش شدید تورم ، بسته اصلاحات اقتصادی را با اولویت حذف صفر از پول ملی اجرا کند . در برخی از کشورها مثل شیلی و کرواسی ، سیاست حذف صفر پس از اجرای سیاستهای تثبیت اقتصادی انجام شده است .
در برخی از کشورها مثل آنگولا ، جمهوری کنگو و نیکاراگوئه به رغم حذف صفر از پول ملی ، تورم همچنان بالا است . بنابراین یکی از مسائلی که حذف صفر از پول ملی را ایجاب می کند ، افزایش شدید تورم است . در آرژانتین طی سال ۱۹۶۰ میلادی ، هر دلار آمریکا در برابر ۱۱۰۰ تا ۳۵۰۰ پزوی آرژانتین مبادله می شد . آرژانتین با حذف دو صفر از پول خود ارزش آن در برابر دلار را افزایش داد . در اوایل دهه ۱۹۸۰ میلادی نیز هر دلار آمریکا در برابر ۱۸۰۰۰ تا ۱۸۰۰۰۰ پزو داد و ستد می شد . دولت آرژانتین در سال ۱۹۸۳ چهار صفر از پول خود را حذف کرد . اگر دولت تنها به حذف صفرهای پول ملی اکتفا کند و اصلاحات اقتصادی فراگیر و جامعی را اجرا ننماید ، سیاست حذف صفر به تنهایی کارساز نخواهد بود .
حذف صفر ها نیز ابعاد مختلفی داشته است . در این مدت از ۱۴ مورد حذف یک صفر ۹ مورد حذف شش صفر وجود داشته است و میانگین آن حذف سه صفر از پول ملی بوده است .
نوزده کشور در این مدت یک بار اقدام به حذف صفر کرده اند و ده کشور نیز دو بار این کار را انجام دادند . آرژانتین چهار بار ، یوگسلاوی سابق ۵ بار و برزیل نیز شش بار صفر های پول ملی خود را حذف کردند .
رکورددار این تغییرات، کشور برزیل است، به گونهای که تاکنون این کشور در شش مرحله، هجده صفر از جلوی واحد پولی خود حذف کرد و هشت بار نیز واحد پولی خود را تغییر داد
ایران پس از زیمبابوه بحرانزده با تورم یازده میلیون و 250 هزار درصدی و برمه فقیرترین کشور آسیا، با تورم 40 درصدی از حیث تورمی در رده سوم جهان قرار دارد.
با این حال در بین ده کشوری که رکورددار تورم در ماه مرداد ۸۷ بودهاند، ایران پس از پاکستان و مصر با 340 میلیارد دلار، بیشترین تولید ناخالص ملی را داشته است.
***********************
حذف صفر از پول ملی
حذف صفر از پول ملی چندی است که مجددا در ادبیات اقتصادی جامعه خود را نمایان کرده است. پیشنهاد حذف یک صفر ؛ تبدیل ریال به تومان ؛ حذف سه صفر و حتی حذف چهار صفر و انتخاب نامی جدید برای پول ملی اذهان برخی را به خود مشغول کرده است. موضوع حذف صفر از پول ملی ؛ در سال 72 که طهماسب مظاهری در بانک مرکزی حضور داشته ، در دستور کار اداره بررسیهای اقتصادی بانک مرکزی قرار گرفت اما برخی مسوولان بعدی با این اقدام موافق نبودند و بررسیها لازم متوقف شد.
پس از گذشت 14سال از این طرح سرانجام رئیس جمهوری دستور بررسی حذف 3 صفر از پول ملی را در بخشهای تخصصی بانک مرکزی صادر کرد. در همین حال وزیر امور اقتصادی و دارایی از تصویب پیشنهاد حذف صفرهای پول ملی در کارگروه تحول اقتصادی دولت خبر داد و گفت: هم اکنون این کارگروه در حال بررسی زمان اجرایی شدن این پیشنهاد است.
علت حذف صفر از پول ملی
از سوئی بانک مرکزی سرانه اسکناس در ایران را 114 برگ اعلام و تصریح کرده است: این حجم از سرانه اسکناس ایران را جزو کشورهای رکوردار در این زمینه قرار داده است، زیرا سرانه اسکناس در کشورهای پیشرفته بین 12 تا 14 برگ است.
از دیگر سو کاهش ارزش پولی ملاک است . قدرت خرید اسکناس هزار تومانی که برای بار اول در سال 1351 منتشر شده است ؛ معادل 128 هزار تومان امروز است . و اسکناس ١٠٫٠٠٠ ریالی در حال حاضر فقط حدود ٢٥ ریال سی سال پیش قدرت خرید دارد.
این در حالی است که در مقابل ارز های خارجی ؛ پولهای درشت ما معادل پول خرد بسیاری از کشورهای جهان اعتبار دارد. به عنوان نمونه یک پوند انگلیس حدودد ۲۰۰۰۰ ریال ( دو هزار تومان ) ایران و یک دلار آمریکا معادل ده هزار ریال ما و هزار تومان ما معادل 4 ریال عربستان سعودی است که در عربستان تقریبا پول خرد تلقی میشود.
مزایای حذف صفر از پول ملی
یک نگرش اقتصادی بر این باور است سیستم باید طوری باشد که مردم احساس راحتی وآسایش بیشتری در معاملات روزمره داشته باشند. بطور قطع اتخاذ چنین تصمیمی(حذف صفر از واحد پولی) موجب می شود تا فعالیتهای اقتصادی با سهولت بیشتری انجام شود.
همینک داد وستد روزانه مردم با تومان انجام می شود ( یعنی حذف یک صفر ) ارتباط قیمت ها با ریال برای جامعه قابل لمس نیست ومردم در معاملات روزانه به واقع تصوری از ریال ندارند.
حذف صفر از لحاظ نوشتاری هم کار را راحت ترخواهد کرد هم اثرات روانی اقتصادی کمتری بجای می گذارد.
وقتی صفر از واحد پول ملی حذف شود علاوه بر اینکه مردم پول کمتری در معاملات حمل می کنند ، از لحاظ روانی نیز احساس می کنند پول کمتری برای خرید روزانه خود می پردازند.
حذف صفراز واحد پول ملی کشور در بعد بین المللی موجب می شود در هنگام معاملات ارزش پول ملی ما با ارزهای دیگر با ثبات ترباشد به عنوان مثال در برابر دلار آمریکا بجای ده هزار ریال ، ده ریال ( یک تومان ) معامله می شود.
بطور اختصار حذف صفرهای پول ملی 7 مزیت عمده به دنبال دارد که مشتملبر کاهش حجم اسکناس، سادگی در مبادلات، نگهداری سادهتر حسابها، ارقام و ترازنامهها، اشغال فضای کمتر آمار و اطلاعات مالی در حافظه و هارد رایانهها، نقل و انتقال سهلتر پول، کاهش آثار روانی تورم و نیز صرفه جویی در وقت برای شمارش حجم زیاد اسکناسها است.
حذف صفر از پول ملی ابزاری برای حمایت دولت از اقتدار سیاستهای پولی نیز به شمار می رود . بطور قطع اگر مردم اعتماد خود را نسبت به پول ملی از دست بدهند ، ارزهای خارجی به خصوص آنها که پرستیژ بیشتری دارد ، رواج خواهد یافت . این مساله فشار روانی و اقتصادی زیادی را بر دولتها وارد خواهد کرد . آنگاه سیاستهای اقتصادی نه تنها تحت تاثیر بازارهای مالی بین المللی قرار می گیرند بلکه بانکهای مرکزی خارجی نیز بر سیاستهای اقتصادی تاثیر خواهند گذاشت .
معایب حذف صفر از پول ملی
اولا باید توجه داشت که به لحاظ روانی حذف سه صفر یا چهار صفر از واحد پول ملی خود می تواند تورم زا باشد زیرا در صورت تبدیل اسکناس 1000 تومانی به یک اسکناس و یا سکه 1 تومانی آیا می توان انتظار قیمتهای زیر یک تومان را داشت؟
ثانیا در صورت حذف 3 صفر یا بیشتر ،برای خرید یک نان 100 تومانی (به قیمت الان) چقدر باید پول بدهیم؟یعنی ناچاریم اجزای پول هم ایجاد کنیم .مثل قران و شاهی یا عباسی سابق. در واقع یا جنس زیر یک تومان جدید (1000 تومان سابق) نباید داشته باشیم ،یا اجزاء جدید پولی معرفی کنیم که با این کار بر می گردیم جای اول.
عده ای از کارشناسان اعتقاد دارند ؛ حذف صفر از پول ملی مشکلات اقتصادی فعلی را رفع نخواهد کرد و علاوه بر آن که هیچ تاثیر مثبتی بر روی تورم ندارد ،تحمیل هزینه های اضافی نیز محسوب می شود .
برخی چاپ اسکناس های 50 و 100 تومانی راه کار مناسبی برای مقابله با تورم دانسته اند و می گویند راه مناسبی است تا دیگر نیازی به این قبیل راهکارهای غیر کارشناسی نیز نباشد .برخی دیگر معتقدند با پرداخت بدهی های دولت به سیستم بانکی وکوچک سازی دولت تورم کاهش می یابد و آنگاه نیازی به حذف صفر از پول ملی نخواهد بود.
نام جدید برای پول ملی
بطور طبیعی وقتی صفر از پول ملی حذف شود نیاز به یک نام دیگر احساس می شود. با حذف یک صفر مردم به راحتی تومان را می پذیرند ؛ همانگونه که اینک در تجارت نامی از ریال وجود ندارد و عملا ریال از چرخه ی بازار حذف شده است. اما اگر لازم باشد سه یا چهار صفر از پول ملی حذف شود آنگاه نام پول جدید چه خواهد بود. ریال واژه ای اسپانیائی و تومان واژه ای ترکی است برخی
« دارک » را مطرح کرده اند. دارک ظاهرا نام واحد پول دوره هخامنشی و نامی کاملا ایرانی است که از ریشه دارایی میآید.
راهکارهائی موقت تا حذف صفر از پول ملی
بانک مرکزی نه ایران چک بلکه اسکناس۵۰ و ۱۰۰ هزار تومانی چاپ کرده است. این اقدام بانک مرکزی به نظر می رسد در راستای فرهنگ سازی برای حذف صفرهای پول ملی صورت گرفته است. با نگاهی به ایران چک های جدید عملا چهار صفر از پول ملی حذف شده است. عدد درشت ۵۰ و ۱۰۰ در گوشه ی سمت راست و بالا تداعی کننده ی این امر است که صفر ها از پول ملی رخت بر بسته اند.
بانک مرکزی با این کار ؛ دو برنامه را همزمان به پیش برده است ؛ اولا با انتشار چک هائی که به مثابه ی پول کاربری دارند ؛ اسکناس درشت ۵۰ و ۱۰۰ هزارتومانی را به راحتی چاپ و منتشر کرده است ؛ ثانیا با حذف چهار صفر و بزرگ نمائی آن این نکته را گوشزد کرده است که عملا چهار صفر از پول ملی حذف شده است.
موضوع دیگر اینکه ؛همینک وقتی به بازار و تجارت مراجعه شود یک نکته ی قابل لمس به وضوح دیده می شود و آن این است که برای خرید اقلام قیمت بالا مردم خود چهار صفر را از پول ملی حذف کرده اند و به اقلام کمتر از یک میلیون تومان با رقمی یاد می کنند که پسوند هزار ندارد. بعنوان نمونه یخچال ۶۰۰ تومان ؛ جاروبرقی ۶۰ تومان ؛ تلویزیون ۲۰۰ تومان و ... و برای اقلام بیش از یک میلیون راهکار دیگری پیموده اند که همان حذف چهار صفر را تداعی می کند . به عنوان نمونه قیمت جنسی که ۱۲.۰۰۰.۰۰۰ ریال یا ۱.۲۰۰.۰۰۰ تومان ارزش دارد می گویند یک و دویست. با این حساب مردم خود چهار صفر از پول ملی را بی ارزش دانسته و از گفتن آن امتناع می کنند ؛ البته برای این قسمت واحد پولی خاصی را بیان نمی کنند.
آنچه مسلم است حذف چهار صفر ؛ مناسبتر از حذف سه صفر است چرا که مردم به حذف چهار صفر بطور ناخودآگاه عادت کرده اند.
جمع بندی مطلب
آنچه مسلم است دستور حذف صفر از پول ملی صادر شده است . اینکه یک یا چند صفر از پول ملی حذف شود به بررسی کارشناسانه ی اقتصاددانان بستگی دارد.
در خصوص اینکه حذف صفر از پول ملی اثرات تورمی دارد ؛ یا نه ؛ بین کارشناسان مسائل اقتصادی اختلاف نظر وجود دارد. اما نکته ای که لازم است کارشناسان اقتصادی آن را در نظر بگیرند این است که اکنون مردم بطور ناخودآگاه و بطور داوطلبانه نسبت به حذف چهار صفر از پول ملی اقدام کرده اند.
شاید لازم باشد پول های درشت تری چاپ شوند تا مردم از حمل پول های کم ارزش و حجم پرکن خودداری کنند. بی شک تغییر در ماهیت اسکناس ها ؛ هزینه های هنگفتی را بر بدنه ی دولت و همینطور بر هزینه های غیر مرتبط مردم وارد خواهد کرد. هرچقدر کاهش این فشار در دوران تورم و گرانی های موجود کمتر باشد ؛ به یقین فشار بر دهک های پائین جامعه کمتر خواهد بود.
وبلاگ « رامسرنوشت » با مطلبی تحت عنوان تو را بیشتر دوست دارم اما دلم می خواهد... در روز چهارشنبه 22 دی ماه سال 1389 و در ساعت 14:47 توسط رامسری های علاقه مند به توسعه مقاله ای درج کرد.ضمن تشکر از ایشان عین مطلب از وبلاگ کپی و در معرض دید عموم قرار می گیرد :
مهدی حلاجیان دانش آموخته ی مهندسی برق در مصاحبه با وب نوشت «رامسر نیوز» درباره کاندیداتوری خود در انتخابات مجلس آتی مطالبی بیان کردند بد نیست به بازخوانی ان بپردازیم و مطالبی درباره صحبتهای ایشان:
البته بعضی از برادران عزیز ما از مصاحبه ایشان این گونه برداشت کردند که ایشان تصمیم قطعی برای ورود به انتخابات دوره بعد را دارد و حتی با تیترهای «رامسر یک ـ تنکابن یک» به استقبال این موضوع رفته اند اما برداشت ما از صحبتهای وی به مانند دیگران نیست که او اعلام آمادگی قطعی برای ورود به عرصه انتخابات مجلس کرده باشند به خصوص که شرط اعلام کاندیداتوری را دعوت نخبگان شهر از خود ؛ جهت ورود گذاشته اند:
« بنده نیز شخصا موضع گیری منفی برای کاندیدا شدن ندارم اما کاندیدا شدن خود را منوط به تشخیص فرهیختگان و اعلام آمادگی آنان برای حمایت از خود نموده ام. اگر پیشقراولان اجتماعی به این نتیجه برسند که مهدی حلاجیان فرد مناسبی برای احراز این مسولیت است ، با کمال میل می پذیرم . وگرنه بنده نیز هر شخصی که توسط قاطبه ی جامعه ی فرهیخته حمایت شود ، حمایت خواهم کرد.»
مهدی حلاجیان از آن دست کاندیداهایی است که در عرصه مجازی طرفداران زیادی و پرو پا قرصی برای خود دارد و اسمی برای خود دست و پا نموده است و اگر همین الان بین کاندیداهای مختلف در بین کاربران دنیای مجازی انتخاباتی برگزار شود او گوی سبقت را از دیگر رقبا خواهد ربود اما در جامعه واقعی این گونه نیست. هنوز اکثر مردم شهر و حتی مسئولین شهر!!! با این دنیا عجین نیستند و تجربه نشان داده است که مردم به کسانی روی نشان می دهند که یا سابقه مدیریتی در شهرستان داشته باشند یا برای جمع آوری رای جلسه انتخاباتی در محله آنها داشته باشد( البته عوامل دخیل در رای مردم فقط به این دو دلیل خلاصه نمی شود). نگاه کنید به تعداد رایهای صدیقه پور عینی در اشکورات.
از این روی حلاجیان با زیرکی توپ را در زمین نخبگان شهری انداخته و دست پیش را گرفته و به انها این پیام را رسانده که اگر شما فکر می کنید « من می توانم» برای نمایندگی دوره بعد این بار امانت را به دوش بکشم شما باید پیش قدم شوید و کارهای اولیه را شما انجام دهید نه من.
در عمل این گونه است که فردی که خود را کاندیدا می نماید باید خود به تنهایی به دنبال حل همه مسائل و جمع نمودن افراد و نخبگان باشد .
البته وضع افرادی که همین نخبگان فکر می کنند اقبال مردم به آن کاندیداهاست به گونه دیگری رقم می خورد.باز نگاه کنید به عملکرد ابوالفتح نیکنام و جعفر قلی راهب در انتخابات دوره پیش .
آنچه مسلم است در عمل این چنین نخواهد شد و نخبگانی که حلاجیان از آنها صحبت می کند منفعت شخصی را به جمع ترجیح خواهند داد و حول کاندیدایی جمع خواهند شد که برای آنها نفع مالی داشته باشد و دست بیعت به کاندیدایی نخواهند داد که دارای برنامه است اما هیچ نفع مالی برای کسی نخواهد داشت.پیش بینی ما از شرط حلاجیان این است که کفه ترازوی احتمال عدم کاندیداتوری او بیشتر از کاندیداتوری اوست و خود او هنوز در برزخ ورود یا عدم ورود است.
بد نیست ادامه یادداشت را به نامه ی کیارستمی به احمدی نژاد در سال ۱۳۸۴ اختصاص دهیم. حسی که کیارستمی درباره احمدی نژاد داشت با حس ما درباره حلاجیان یکی است:
« پسرم وقتی ۵ساله بود روزی مشغول خوردن بیسکویت بود، دوستی از او بیسکویت خواست و من هم از او خواستم که بیسکویتی به من بدهد. اما بهمن یک بیسکویت بیشتر نداشت. بلاتکلیف به هر دوی ما نگاه کرد که تنها بیسکویتش را به کدام یک از ما دهد. دوست من مشکل را ساده کرد و به او گفت: "بیسکویت را به کسی بده که بیشتر دوستش داری." بهمن نگاهی به هر دوی ما انداخت و به من گفت:
" بابا من تو را بیشتر دوست دارم اما دلم میخواهد بیسکویتم را به او بدهم."
هنوز نمیدانم آن روز، آن بیست چند سال پیش در ذهن پسر ۵سالهام چه گذشت که بیسکویتش را به آن دیگری داد، که کمتر از من دوستش میداشت. ولی من دلیلی دارم که چرا رأیام را به دیگری خواهم داد
آقای احمدینژاد، برای من دلایل بسیار سادهای وجود دارد که تو را بیشتر از او دوست دارم. تو برای من یادآور سال ۵۷ هستی. در آن زمان اخلاق، آرمان و از خودگذشتگی برای تغییر زندگی مردم مفاهیمی انتزاعی نبودند؛ چیزهای طبیعی و جزییاتی زنده از روحیه و عملکرد میلیونها جوان معتقد و سالم و راستگویی بودند که میخواستند از انقلاب فرصتی فراهم آورند تا طبقهی محروم جامعه شرایط بهتری برای زندگی داشته باشند. بعد از بیست و چند سال نگاه که میکنم به وضوح آن اعتراض را همراه با افسردگی درونی تو را درک میکنم. تو همچنان بیدروغ «ما»ی سال ۵۷ را زنده میکنی. من تو را دوست دارم چون نمیتوانم به خودم راست نگویم که میدانم آنچه میگویی راست میگویی. این واقعیت است که در جهان کنونی قلههای ثروت با دستاندازی به پلههای قدرت جایی برای رشد مردم باقی نمیگذارند
.
در این میان، آقای احمدینژاد اما چیزی وجود دارد که تو را در دنیای ۲۰۰۵ ما وصلهی ناجور میکند. پس اکنون با کمال تأسف تو تنها به درد آن میخوری که از دنیایی چنین آرمانباخته و بازیگر، افسرده شوی. دنیایی که در ۲۷ سال ساخته شده است و ما هم جزیی از این دنیا هستیم. دنیا شرایط دشواری برای برای بازی راستگویان آفریده است اما همجنسان قادرند دست یکدیگر را بخوانند و...
دوست عزیز، بهسادگی بگویم ما نمیتوانیم خود را در سال ۵۷ متوقف کنیم. دیگر آن آن باورها از زندگی واقعی رخت بربسته است و در معادلات سخت کنونی، ما تنها تصمیمگیرندگان بازی کنونی نیستیم. تو درستتر از آن و اصولگراتر از آن هستی که بتوانی در بازی پیچیدهی سیاستگزاران آلوده به قدرت بازی کنی، پس به قول مدرس
" اکنون کسی لازم است که قاعدههای بازی این جهان را آموخته باشد."
برای همین من رأیام را به کسی میدهم که او را کمتر از تو دوست دارم اما کسی توانمندتر از تو در درک وقعیتهای امروز زندگی است. همهی امیدم آن است که او لااقل اینبار با عطف به آرای تو بداند هنوز مردم محروم ما چشم به راهاند. پس گوشهچشمی به طبقهی محروم داشته باشد و به سلامت ادارهی جامعه بها دهد. دوست عزیز من، تا کنون دو بار رأی دادهام و هر دو بار پشیمان. این بار با آمادگی بیشتر بار دیگر پای صندوق رأی خواهم رفت و اما رآیام را به دیگری خواهم داد که او را به اندازهی تو دوست نمیدارم. روزگار غریبی است برادر.»
در آخر؛ درباره مهدی حلاجیان ؛ هر چه از دوستان شنیدیم و از تفکراتش در وبلاگشان خواندیم همه خوبی و خیر برای دیگران و شهر بوده و بس و فکر نمی کنیم که روحیات ایشان با اتفاقات و مسایلی که در مجلس ما می افتد و خود او بیشتر از ما به آن آگاهند، سازگار باشد.
«وعسی ان تحبوا شیئا و فهو شر لکم و الله یعلم و انتم لاتعلمون »
-با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما از اینکه پذیرفتید تا از طریق رامسرنیوز با مخاطبان ارتباط برقرار کنید متشکریم.
-ایام سوگواری سالار شهیدان را به شما تسلیت عرض می کنیم.
بریم سراغ سوالات؟
با سلام و عرض خسته نباشید از زحمات شما و همه ی فعالان عرصه ی خبری ، و عرض تسلیت ماه های سوگواری محرم و صفر ، در خدمتتان هستم
-لطفا خودتان را آنگونه که مایل هستید معرفی کنید
متولد ماه مهر در سال 1351 و از محله ی زیبا و شهید پرور لپاسر رامسر هستم . تحصیلات را در دبستان شهید بحری آغاز ، راهنمائی را در مدرسه ی شادروان فرید و دبیرستان امام خمینی رامسر ادامه دادم.
در سال اخذ دیپلم در کنکور سراسری و در رشته ی مهندسی برق – شبکه های انتقال و توزیع در دانشکده ی صنعت آب و برق شهید عباسپور پذیرفته شدم. هم زمان با سال های آخر دانشجوئی ، کارمند حق الزحمه ای سازمان صدا و سیما و پس از پایان خدمت به استخدام آن سازمان در آمدم و اکنون با عنوان مهندس 3 در رشته ی مهندسی تاسیسات آن سازمان و در پروژه های احداث مراکز چهارمحال بختیاری – شهرکرد و همدان مشغول به کار هستم.
-در باره رامسر چه می دانید؟
رامسر زادگاهم است و بطور طبیعی یک حس نوستالژیک از آن در پس زمینه ی ذهنم وجود دارد. رامسر از زیباترین نقاط سرسبز ایران است . وجود دریا ، جلگه ، جنگل و کوهستان های سرسبز و پر آب یکی از بدیع ترین شاهکارهای خلقت را در رامسر رقم زده است. شهرهای زیادی درجهان به نام رامسر ثبت شده اند تا شاید از نامش طرفی دربندند.
-آیا رامسر در جایگاه واقعی خود قرار دارد؟دلایل خود را بگویید
منظور از جایگاه رامسر چیست ؟ از منظر فرهنگی ، اجتماعی ، اقتصادی ، علمی ، سیاسی و یا جنبه های دیگر ؟ شاید بهتر باشد برای هر منظری توضیح کوتاهی ارایه شود.
از منظر علمی و فرهنگی : رامسر دارای فرهیختگان ارزشمندی است که در زمینه های علمی و فرهنگی در رتبه ی حائز اهمیتی قرار دارند. در کتاب « باغ آینه های رامسر » که توسط مجتبی رضوانی گردآوری شد بیش از صد نویسنده و مولف در آن نامبرده می شوند.
رامسر 5 سال پیاپی رتبه ی اول کنکور استان را کسب نمود.
استاد فقید شادروان فلسفی از مبرزترین سخنرانان عصر حاضر بود.
شادروان الهیان مرد عارفی بود که هنوز از خاطرات ارتباط ها معنوی آن یاد می شود.
آیت الله تسخیری یکی از مفاخر جهان اسلام و از عناصر تاثیر گذار مجمع جهانی دارلتقریب در رامسر زاده شده است. وی یکی از علمای مورد وثوق دانشگاه الازهر است.
آخوند محله ی رامسر یکی از مراکز تربیت طلاب علوم دینی در اعصار گذشته بود و هم اینک حوزه ی علمیه ی المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف این بار علمی را بر دوش می کشد.
مراکز آموزش عالی خصوصی و دولتی و بین المللی شعبه ی علوم پزشکی در اطراف رامسر پراکنده است.
و ... از این نمونه صدها مثال قابل ذکر است. بنابر این از نظر علمی و فرهنگی رامسر در جایگاه رفیعی قرار دارد.
از منظر اجتماعی و اقتصادی : رتبه ی رامسر رتبه ی قابل قبولی نیست. با آنکه برخی از رامسری ها دارای سرمایه های کلان مالی هستند اما تفکر اقتصادی و سرمایه گذاری در آن ها رشد نکرده است. بدین خاطر از لحاظ زیر ساخت های سرمایه گذاری در رشته های مختلف رامسر ، رتبه ی نزدیک به صفر دارد.
با آن که رامسر بنا بر قرار گرفتن در استان مازندران در دو قطب کشاورزی و گردشگری جای داده شده است ، اما در هیچ زمینه ای فعالیت ملموسی را ندارد. فقدان زیر ساخت های مناسب گردشگرپذیری و کشاورزی منطقه را از از هر دو حیث دچار لطمات شدیدی کرده است. مردم بطور گسترده از نظر سطح اقتصادی در رده ی متوسط و به پائین هستند و زندگی مشقت باری دارند. به لحاظ فقدان اهرم های مناسب کسب درآمد ، مغازه داری و اجاره ی ویلا و اتاق یکی از مهم ترین منابع درآمد آنان است و باز به لحاظ یک تصور غلط « گردشگر » را « مسافر » می نامند و مسافر کسی است که برای یک بار در مسیری تردد می کند و بهترین موقع سرکیسه کردن و کسب درآمد را ایام تعطیلات و زمان گردشگری به شمار می آورند و دقیقا با همین تفکر است « گردشگری » در رامسر پای نگرفته است و باز با همان تفکر است که رامسر یکی از گرانترین شهرهای ایران به شمار می رود.
این دلایل و دلایل مرتبط دیگر یکی از معضلات اصلی شهر یعنی افزایش روز افزون بیکاری را دامن زده است و شیب مصرف مواد مخدر در شهرستان با شدت قابل توجهی بالا رفته است.
در کل رامسر به لحاظ اقتصادی و اجتماعی شهر ضعیفی است و اگر در توجه سرمایه داران به سرمایه گذاری و تشویق مردم به رعایت حقوق گردشگر اقدام لازمی صورت نگیرد ، آینده ی زیبائی در انتظار رامسر نخواهد بود.
از منظر سیاسی : شهرستان رامسر رتبه ی بیش از حد انتظار را دارد. مشارکت گسترده ی مردم در انتخابات ، نشان از آگاهی های سطح بالای مردم دارد. قبول اصول اولیه ی دموکراسی و پایبندی به لوازم توسعه ی آن به خوبی در مردم رامسر مشهود است. فعالیت گسترده ی مردم در دنیای مجازی و اثر گذاری بر تفکر مسولین از این جایگاه در کمتر شهرستانی مشاهده می شود. رامسر دارای چندین سایت و وبلاگ خبری است و این نشان دهنده ی اهمیتی است که نویسنده و مخاطب از اخبار و رویدادهای رامسر در ذهن خود می پروراند. شهرستان 75 هزار نفری رامسر دارای صدها وبلاگ نویسی است که نظرات مشوق و منتقد دولت را به راحتی به نگارش در می آورند.
رامسر از منظر سیاسی ، شاید اولین یا دومین شهر سیاسی استان شمرده می شود و مسولین روی آرای شهروندان رامسری حساب ویژه ای باز کرده اند.
-شما به تاسیس استان جدید در غرب مازندران اعتقاد دارید؟
دوری مسافت ، خطرات مالی و جانی مکرر ناشی از دوری مسافت و عدم توجه ی جدی به غرب مازندران عاملی است که شهروندان منطقه مصرانه خواستار تشکیل استانی جدید هستند.
اما تشکیل استان جدید تنها راه برون رفت از این مشکلات و معضلات نیست. تشکیل فرمانداری کل مقتدر ، تشکیل منطقه ی ویژه ی گردشگری و یا اقتصادی باعث رونق غرب مازندران خواهد شد و ذهن مردم را از تشکیل استان جدید و فرار از دست شرق نشینان باز خواهد داشت.
اما با رویکرد مرکز نشینان و فقدان تخصیص منابع لازم برای توسعه ، اندیشه ی ایجاد استان جدید قابل دفاع است.
-نظر شما در باره کانون دوستی رامسر چیست؟کمی بیشتر توضیح دهید
« کانون دوستی رامسری های مقیم استان تهران » با چند دلیل جدی آغاز به کار کرد:
1- تعامل و همفکری در جهت توسعه ی شهرستان رامسر 2 – شناسائی شهروندان رامسری مقیم تهران 3 – ارتقا و رشد و توسعه ی سطح اجتماعی – رفاهی و فرهنگی 4 – شناسائی منابع مالی ، انسانی و تکنولوژیکی برای اجرای طرح ها 5 – شناسائی روش های نوین و عملیاتی برای رفع مشکل شهروندان 6 – شناسائی آسیب های اجتماعی 7 – شناسائی فرصت ها و تهدیدها – نقاط ضعف و قوت پیش روی توسعه ی همه جانبه 8 – دریافت بازخوردهای لازم از راه اندازی کانون – اجرای طرح ها و نتایج آن ها
بدین منظور ابتدا از میان دوستان اسامی همشهریان جمع آوری و سپس نشست های همایش گونه ای در هر فصل ترتیب داده می شد تا با شناسائی رامسری های مقیم و ارتباط تنگاتنگ با آنان راهکارهای مناسب ارائه و با همکاری شهروندان و مسوولین نسبت به رفع تنگناها اقدام شود. در بعضی فرصت ها همایش های تخصصی نیز برگزار شد .
کانون در شناسائی شهروندان رامسری مقیم تهران کاملا موفق عمل کرد و توانست پل ارتباطی میان 1000 خانوار رامسری مقیم تهران باشد. البته در خیلی از جهاتی که کانون برای آن پایه ریزی شده بود به نتایج دلخواه و مطلوب خود نیز ، نرسید.
کانون ایده ی مناسبی برای رشد، ارتقا و توسعه است و در صورت گام برداشتن در راه پیش بینی شده و مشارکت همشهریان آینده ی مطلوب و درخشانی دارد.
-رامسر و تنکابن چه نسبتی با هم دارند؟
رامسر تا پیش از انقلاب شهری از شهرستان تنکابن بود. تنکابن با پیشینه ی تاریخی و اثر گذارش در تاریخ جای محکمی دارد و رامسر نیز از آن اثر گذاری سهم درخوری را مالک می باشد.طبیعی است که قبل از تشکیل شهرستان رامسر ، تنکابن از نام پرآوازه ی شهرمان بهره ها برده است و رامسر نیز به خاطر جایگاه تاریخی تنکابن از برخی مزایا به طور مطلوب بهره برده است.
-نسبت توسعه رامسر و تنکابن چگونه است و چرا؟
رامسر از نظر سطح علمی در درجه ی بالاتری از تنکابن قرار دارد و تنکابن نیز به لحاظ اقتصادی سطح برتری را صاحب می باشد. در سوال « جایگاه واقعی رامسر » بطور مفصل در زمینه ی رشد و توسعه ی رامسر سخن گفته شد و شاید به همان دلایل از نظر اقتصادی و اجتماعی تنکابن پیشتاز است و به لحاظ سیاسی محتاط.
تنکابنی ها به لحاظ دید اقتصادی وسیع تر در توسعه بر رامسر پیشی دارند و البته نباید پیشنه ی تاریخی تنکابن را از یاد برد.
-آیا از مسئولان رامسر راضی هستید؟چرا؟
پیشترک تصمیم داشتم مقاله ای در وبلاگم بنویسم با عنوان زیر : شباهت ها و تفاوت های مدیر ، سرپرست ، رئیس ، مسوول .
با اندکی آشنائی با شباهت ها و تفاوت های آن ، به خوبی قابل لمس است که اکثر مسوولین شهرستان رامسر، بیشتر در قواره ی سرپرست هستند تا مدیر.
مدیر وظیفه اش هدایت و مدیریت زیر مجموعه به سمت تکامل است اما سرپرست وظیفه دارد وضع موجود را حفظ نماید و بطور طبیعی کاری به رشد ، ارتقا و توسعه ندارد.
اشکال دومی که بربرخی مسولین رامسر ( والبته خیلی جاهای دیگر ) وارد است ، این است که اگر به کسی پیشنهاد ریاست اداره ای شد ، فارغ از توانمندی و قابلیت های فردی اش آن را می پذیرد و بدتر از آن ، این است که برای حفظ آن صندلی کذائی از هیچ کار خفیف و خواری نیز ، فروگذاری نمی کند. آن قدر که حفظ میز و صندلی برایش مهم است ، رشد و توسعه ی رامسر به پشیزی برایش نمی ارزد.
تا این گونه است، امیدی به این دسته از مسوولین رامسری نیست و اظهار نظر درباره ی آن نیز برای هیچ کسی مشکل گشا نخواهد بود.
-شما در انتخابات مجلس شرکت کرده بودید.کمی در این باره بفرمایید
اوایل دهه ی هفتاد و هم زمان با دوران دانشجوئی و در دوره ی چهارم مجلس شورای اسلامی ، با اشاره به فعالیت وسیع دانشجوئی و آشنائی گسترده با شیوه های سیاسی اجتماعی ، به این نتیجه رسیدم که رامسر از فقدان مدیری کارآ وقدرتمند رنج می برد و به عنوان یک رامسری علاقه مند به رشد و توسعه همیشه این دغدغه را داشتم که همکار خوبی برای مدیران اجرائی و توانمند باشم.اما هرچه بیشتر گشتم کمتر یافتم ، که دغدغه های شهروند جوانی را به راحتی درک کند و نه به عنوان درخواست کمک که حتی به عنوان پشتیبان نیز حاضر به همکاری نبودند. بدین منظور با مطالعه ی جدی و ارتباط لازم با مسوولین عالی رتبه مقدمات آشنائی با شیوه های مدیریت اجرائی را کارآموزی کردم و بر آن شدم که در دوره ی هفتم مجلس شورای اسلامی شرکت کنم ، اما هم زمان با آغاز مجلس هفتم کانون دوستی رامسر شکل گرفت و تصورم این بود که بدون حضور در عرصه ی تصمیم گیری و تصمیم سازی موفق به اجرای طرح های توسعه محور ، برای منطقه خواهم شد. این رویا به واقعیت نزدیک نشد و عزم جزم نمودم تا در انتخابات مجلس هشتم فعالیت کنم و دیدگاه های خود را به مردم منطقه عرضه نمایم.
انتخابات دور دوم میان دوره ای مجلس شورای اسلامی در تهران فرصتی بود تا بطور عملی شیوه ی فعالیت در انتخابات و نحوه های تبلیغات و نفوذ در دل ها را تجربه نمایم. به خاطر گستردگی تهران بزرگ ، به عنوان نمونه اسلاشهر که شرایط اقتصادی و اجتماعی شبیه رامسر را داشت ، پایلوت فعالیت انتخاباتی ام برگزیده شد.
با هزینه ای بسیار اندک و فرصتی یک هفته ای که مختص تبلیغات انتخابات است با همکاری برخی از دوستان وارد فضای انتخاباتی اسلامشهر شدم. با چند سخنرانی در مساجد اسلامشهر و شناسائی فرصت ها و تهدیدهای توسعه ی اسلامشهر و در مدت محدود ذکر شده ، توانستم از میان 96 کاندیدای تائید صلاحیت شده نفر چهل و پنجم شوم. تجربه ی خوب و موفقیت آمیزی بود.
اما مجلس هشتم پا در وادی انتخابات منطقه نهادم و با اشاره به برگزاری انتخابات در 24 اسفند ، از روز 15 رمضان ( شهریور ماه ) هم زمان با تولد امام حسن مجتبی علیه السلام اولین جلسه ی انتخاباتی ام را بطور علنی و با دعوت از عده ای از افراد تاثیر گذار منطقه آغاز نمودم. هفته ای 2 یا 3 جلسه ی انتخاباتی و در شب های 5 شنبه و جمعه برگزار نمودم. متاسفانه در بررسی صلاحیت های نامزدها به علت فقدان مدرک تحصیلی در پرونده ( البته به منظور حذف یک کاندیدای رامسری ) بنده و چند کاندیدای رامسری رد صلاحیت شده و از آخرین نفرات تائید صلاحیت شده در ایران در مجلس هشتم به نام بنده در 5 اسفند ثبت شد و این زمانی بود که فرصت عمده ی تبلیغات و جمع کثیری از اعضای ستاد را از دست داده بودم. البته شکر خدا نفر نهم از هفده شرکت کننده شدم و از بسیاری از افراد دارای مسولیت و شناخته شده نیز رای مناسب و بالاتری را اخذ نمودم.
-آیا در انتخابات آینده مجلس شورای اسلامی شرکت می کنید؟ - اگر پاسخ شما مثبت است چه برنامه ای دارید؟ - اگر پاسخ شما منفی است چرا؟
احتمالا مهمترین سوال شما و جوابی که خوانندگان در پی آنند در همین پرسش و پاسخ نهفته است.سوالی که این روزها هر فردی که با بنده کمی آشنائی دارد گاهی عتاب آلود و گاهی با درخواست می پرسند. با کمی توضیح اضافه پاسخ سوالتان را می دهم.
انتخابات دو وجه دارد. انتخاب شونده و انتخاب کننده.
در کاندیدا شدن هر فرد باید چند نکته مد نظر قرار گیرد: توانمندی ، مقبولیت عمومی ، داشتن اطلاعات و کارآئی لازم و ... و اما بر هر فرد بر اساس داشتن گزینه های یاد شده لازم است که خود را در معرض انتخاب عمومی قرار دهد و این امر به لحاظ شرعی می تواند « واجب کفائی » باشد. این که شخص انتخاب می شود یا نه به فرمایش حضرت امام رضوان الله تعالی علیه « مهم انجام وظیفه است و نتیجه فرع آن است » .
اما کاندیدا شدن دوباره دارای لوازم و جوانب دیگری است.
کسی که یک بار خود را معرفی کرده و در معرض انتخاب قرار داد ، به وظیفه ی شرعی خود عمل کرده است و بازخورد نظرات مردم را در آرایشان مشاهده کرده است و از نظر شرعی حجتی برای وی باقی نمی ماند و شرکت مجدد بدون در نظر گرفتن آرای انتخاب کنندگان ، خودکشی سیاسی است.
به نظر بنده لزومی ندارد شخصی خود را به جامعه تحمیل نماید و بر اساس ادعای توانمندی خود ، دیگران را به زحمت بیاندازد.
در این مرحله نخبگان جامعه وظیفه دارند که از میان افراد معرفی شده ی قبلی و جدید ، شخصی را که مناسب این وظیفه است را شناسائی و به جامعه معرفی نمایند.
با اشاره به فقدان حزب ، کانون ، انجمن و نهادهای فعال این امر وظیفه ای است بر دوش فرهیختگان جامعه ، تا بهترین گزینه را برای انتخاب شدن معرفی نمایند.
بنده نیز شخصا موضع گیری منفی برای کاندیدا شدن ندارم اما کاندیدا شدن خود را منوط به تشخیص فرهیختگان و اعلام آمادگی آنان برای حمایت از خود نموده ام. اگر پیشقراولان اجتماعی به این نتیجه برسند که مهدی حلاجیان فرد مناسبی برای احراز این مسولیت است ، با کمال میل می پذیرم . وگرنه بنده نیز هر شخصی که توسط قاطبه ی جامعه ی فرهیخته حمایت شود ، حمایت خواهم کرد.
-رفت و آمد شما به رامسر چگونه است؟به قول ما رامسری ها: زود به زود یا دیر به دیر؟چرا؟
رفت و آمد به شهرستان رامسر را در ایام تعطیلات دو یا سه روزه به رامسر انجام می دهم. طبیعی است به خاطر اشتغال به کار خود و همسرم و داشتن فرزند محصل به غیر از روزهای تعطیل ، آمدن به رامسر با موانعی همراه است.
-نظر شما در باره زندگی در تهران چیست؟
در یک کلمه سخت. آلودگی ، ترافیک و فرصت اندک در تهران از مهم ترین معضلات شهروندان است. با آن که بسیار شنیده اید که امکانات در تهران فراوان است و این جمله حرف به حقی هم می باشد ، اما سهم ما از امکانات و استفاده ای که از آن برده می شود ، بجز امکانات پزشکی ، بسیار محدود است.
خانه در تهران محل زندگی نیست بلکه خوابگاهی است که چند ساعتی در آن استراحت شود.
-آیا در تهران با رامسری های مقیم پایتخت ارتباط دارید؟
کانون دوستی رامسر محمل بسیار خوبی برای این امر است. علاوه بر آن بنا با خصوصیات فردی ، بسیار علاقه مند به ارتباط با دوستان رامسری هستم.
-روزی را می بینید که رامسر به حق واقعی خود برسد و آبادتر شود؟کمی بیشتر توضیح دهید
آرزو بر جوانان عیب نیست. بنده امیدوارم این اتفاق زیبا روی دهد. هرچند به کند بودن این حرکت بیشتر اعتقاد دارم.
-برخورد مسئولان رامسری با شما چگونه است؟خوب یا...؟
مسوولینی که بنده با آن ها ارتباط دارم ، صادقانه بگویم ، بسیار خوب و بیشتر از حد انتظار برخورد مناسب دارند. اما همانگونه که پیشتر یادآور شدم چون نگاه سرپرستی به حوزه ی مدیریت خود دارند ، عملا کار ایده آلی از آن ها بروز نمی کند.
-به نظر شما در یک برنامه ریزی خوب چه سالی را باید افق چشم انداز توسعه رامسر در نظر گرفت؟
متاسفانه برای رامسر سند چشم اندازی تدوین نشده است. مسوولین حتی مسوولین ارشد استان و کشور هنوز تصمیم قاطعی برای شمال کشور نگرفته اند.
رامسر شهر گردشگری است یا کشاورزی ، دانشگاهی است یا صنعتی ، شهر الکترونیک است یا شهر سلامت ؟
این موضوع هنوز برای رامسر تبیین نشده است و چون مسوولین برای خودشان این موضوع روشن نیست ، امیدی به طراحی چشم انداز نیست.
به اتفاق گروهی از دوستان در کانون دوستی رامسر بر اساس داده های آماری و پیش بینی های اولیه در سطح کلان ، پیش نویس سند چشم اندازی برای رشد و توسعه ی رامسر تدوین شد تا در افقی دور رامسر دارای چشم اندازی منطقه ای ، ملی و جهانی شود. اما این پیش نویس نیز اکنون غبار فراموشی بر آن مستولی گشته است.
-مایل هستید در باره رسانه های مجازی رامسر کمی صحبت کنید؟
رامسر در جهات مختلفی پیشتاز است. به لحاظ رتبه ی علمی و قبولی در کنکور ، از نظر تعداد نویسندگان ، از جهت فعالیت های گسترده ی سازمان های مردم نهاد و در وجه اخیر نیز به لحاظ تعداد کاربران فضای مجازی که علاقه مند به نوشتن در اینترنت هستند نیز رتبه ی بالائی دارد. از نظر تعداد وبلاگ های خبری به نظرم هیچ شهرستان و حتی استانی ، این تعداد وبلاگ خبری راندارد.
در پیوند ( لینک ) وب نوشت ساحل دریا بیش از صد وبلاگ نویس رامسری که در دنیای مجازی با آن ها مواجه شده ام لینک است و البته این ها تعدادی هستند که بنده با آن ها آشنا شده ام و چه بسیار وبلاگ نویسانی که هنوز افتخار آشنائی با آنان را ندارم.
-در باره رامسر نیوز چطور؟
« اخبار رامسر » یکی از پیشقراولان ارسال خبرهای رامسر است و شاید مرجعی برای همه ی رامسری های جهان.
-میزان موفقیت رامسرنیوز در اطلاع رسانی چقدر بوده است؟
از روی میزان بازدید کننده در روز می توان به میزان اقبال عمومی شهروندان به یک وبلاگ یا سایت پی برد. داشتن بیش از صد ها بازدیدکننده در روز نشان از جای پای محکم وب نوشت های خبری رامسر است.
-شما چه نمره ای به رامسرنیوز می دهید؟(از 20 نمره)
اخبار رامسر گاهی دیر به دیر بروز می شود.
خیلی از خبرهائی که بصورت پارچه نوشته در شهر خودنمائی می کند در اخبار رامسر اثری از آن نیست.
گاهی خبرهای غیرمرتبط با رامسر را درج می کند.
این ها از نقاط ضعف یک سایت خبری است و در دنیای مجازی این یک نقیصه ی بزرگ است. هرچند شما غیرانتفاعی عمل می کنید و این همه پشتکار و تداوم کار از نظر بنده بسیار زیبا و ارزنده است.
اگر صادقانه بگویم نمره ی 16 تا 17 را برایتان می پسندم.
-اگر روزی نماینده مردم منطقه شوید چه برنامه هایی دارید؟
در تجربه ی قبلی ام در انتخابات و در مجالس خصوصی و عمومی که برگزار می شد به یک نکته ی جالب رسیدم و آن اینکه علیرغم همه ی مشکلات و ضعف هائی که در منطقه وجود دارد مردم نجیب منطقه توقع بالا و غیر قابل حصولی ندارند.برای آن ها مهمترین موارد نکات زیر است :
1 – حضور فعال و ملموس در صحن مجلس 2 – حضور مداوم در منطقه 3 – پیگیری مشکلات و دغدغه های مردم ( در دسته های حل شدنی و قابل پیگیری ) 4 – پیگیری جدی استقلال غرب مازندران
اما برنامه های ارائه شده توسط بنده علاوه بر موارد فوق دو برنامه ی جدی است.
1 – ائتلاف توسعه محور نمایندگان شمال کشور 2 – تشکیل شورای مشورتی و اتاق فکر برای توسعه ی محلی و منطقه ای
-به نظر شما کدامیک از نمایندگان رامسر و تنکابن در مجلس پس از انقلاب موفق تر بودند؟
حسن یوسفی اشکوری ( 4 سال ) ، شهید ابوالقاسم رزاقی ( کمتر از 2 سال ) ، سید علی اکبر طاهائی ( 6 سال ) ، ابوالفتح نیکنام ( 8 سال ) ، جعفر قلی راهب ( 8 سال ) نمایندگان منتخب مردم در مجلس شورای اسلامی شهرستان رامسر بودند. بدیهی است هرکسی در جایگاه مسوولیت قرار می گیرد اعمالش زیر ذره بین نگاه مردم است و خصوصا با آن که نماینده سمت اجرائی ندارد ، مراجعات مردمی زیادی دارد و برآوردن خواسته های به حق و گاهی ناحق آن برخی از مردم با مشکلات عدیده ای مواجه می شود. در عین حال از زحمات همه ی منتخبین سابق صمیمانه تشکر می کنم اما در پاسخ به سوالتان با اشاره به اقتضای سن و شناخت ناقص از حسن یوسفی اشکوری و شهید ابوالقاسم رزاقی ، شیوه ی مدیریت سید علی اکبر طاهائی را بیشتر می پسندم.
-شما ورزش هم می کنید؟چه رشته هایی؟
خیلی کم . فوتسال و شنا از ورزش هائی است که گاهی وقتم صرف آن می شود.
-اهل مطالعه هم هستید؟هر 24 ساعت چقدر؟
مطالب مکتوب را قبلا بیشتر مطالعه می کردم ، اما چند سالی است که مطالعه در دنیای مجازی و رایانه را بیشتر می پسندم و بطور متوسط روزانه تا 4 ساعت مطالعه می کنم.
-آخرین کتاب و بهترین کتابی را که خوانده اید؟
آخرین کتابی را که خواندم « کوروش قرن بیستم » بود و فکر کنم بغیر از کتاب های قرآن ، نهج الباغه و صحیفه ی سجادیه ، از بهترین کتاب هائی که در ذهنم مانده و اثر گذار بودند برایم : « توحید مفضل » ، « منم تیمور جهانگشا » و « خاطرات ارتشبد فردوست » است.
-آیا در دوران کودکی کسی ازشما پرسیده بود که وقتی بزرگ شدید چه کاره می خواهید بشوید؟ چه پاسخ می دادید؟
حقیقتا به خاطر نمی آورم. اما در دوران دبیرستان علاقه مند بودم روابط بین الملل در دانشکده ی وزارت خارجه را بخوانم و ادامه دهم ، با آن که در کلیه ی مراحل گزینش علمی ، زبان و... آن موفق شدم متاسفانه به علت نداشتن پارتی از تحصیل در آن جا ماندم.
-آینده کشور را چگونه می بینید؟
کشور با اجرای هدف مند شدن یارانه ها گام بزرگی برداشته است که این گام خطرات جدی را به دنبال دارد. اما در کل جامعه ی ایرانی مردمانی صبور و محجوب دارد و روند رو به توسعه ی کشور امتداد دارد، هر چند سختی های وارد شده در آینده برای برخی از اقشار ممکن است آزار دهنده باشد.
-جناح حاکم بر مجلس آینده کشور را می توانید حدس بزنید؟کمی توضیح دهید
وقایع انتخابات ریاست جمهوری سال 88 اثرات عمده ای را بر جریان های سیاسی کشور گذاشته است. مجلس هشتم کارنامه ی قابل قبولی ندارد و مردم نیز در کوران هدفمند شدن یارانه ها هستند. انتخابات مجلس قرار است استانی شود و طبیعی است که جریان اصولگرای حاکم راضی به از دست دادن کرسی های مدیریت کشور نیست و ... همه ی این ها عواملی است که احساس کنم مشارکت مدنی کاهش یابد و شاکله ی مجلس بعدی مجلسی اصولگرا با تعدادی اندک اصلاح طلب کم آزار است.
-شما اصولا به جناحی وابسته هستید؟کمی توضیح دهید
با اشاره به اینکه جناح ها ، حزب ها ، سازمان ها ، جمعیت ها و تشکل های موجود در کشور ، ساختار حزبی ندارند و مراحل عضویت ، فعالیت ، اساسنامه ، مرامنامه و در کل مانیفیست اقتصادی ، فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی مشخصی ندارند ، وابستگی به احزاب در کشور بی معناست. می شود گفت که تفکر فلانی نزدیک به کدام گرایش سیاسی است و وابستگی به حزب معنای واقعی ندارد.
بنده با تعاریف فوق حتی گرایش به احزاب و جناح ها را نیز ندارم. تلاشم این است بهترین گزینه ی مطرح از گرایشات سیاسی کشور را انتخاب و عمل می کنم.
-بین برنامه های فرهنگی سیاسی اقتصادی و اجتماعی کدام مهم ترند؟
بزرگ نمائی کاریکاتور گونه سم مهلکی برای توسعه است. توسعه و رشد اگر همه جانبه نباشد مضرات آتی آن بیشتر از آرام حرکت کردن است.
-نظر شما در باره انرژی هسته ای و هدفمند کردن یارانه ها؟
دست یابی به تکنولوژی و سرآمد شدن در آن موضوعی نیست که کسی از حصول آن ناراحت باشد . بی شک یکی از آرمان های هر ایرانی رسیدن به قله های رفیع علمی در همه ی جهات است و بنده نیز از قاطبه ی مردم جدا نیستم.
در خصوص هدفمندی یارانه ها در کلیت اجرای آن بنده نیز مانند تمام مردم با آن موافقم اما اعتقاد دارم این موضوع با شیب تندی در حال اجراست و اگر آرام تر به این سمت می رفتیم با چالش های کمتری مواجه می شدیم.
-چه نمره ای به دولت نهم می دهید؟دولت نهم از بیست نمره چه نمره ای می گیرد؟
دولت نهم در ارتباط با مردم و تدوین مصوبات استانی کارنامه ی قابل قبولی دارد اما در اجرائی کردن مصوبات با آنکه چند سال از موضوع می گذرد ، به نظر می رسد موفق عمل نکرده است.
-چرا رامسری ها بیشتر خریدهای خود را در تنکابن انجام می دهند؟
در چند سوال قبل علت گران بودن رامسر را توضیح دادم و دقیقا به همین دلیل گرایش مردم به خرید از تنکابن افزونی یافته است.
-برای جلوگیری از این اقدام نادرست راهکاری دارید؟
فرهنگ سازی این موضوع که گردشگر ، مسافر نیست و قرار است رامسر از طریق گردشگری توسعه یابد. با نگاهی به شهرهای پر گردشگر مذهبی و ملی مانند مشهد ، اصفهان ، شیراز ، قم و ... به این نتیجه می رسید که از شهرهای ارزان قیمت ایران هستند. آن ها پذیرفته اند که فروش بیشتر با سود کمتر در جذب گردشگر موثر تر است .
-مشکلات رامسر را بیشتر چه چیزهایی می دانید؟
نبودن سیاست کاری و چشم انداز آتی رامسر. رامسر نمی داند گردشگر پذیر است یا کشاورزی ، دانشگاهی است یا شهر سلامت و یا شهر گردشگری الکترونیک.
زباله از مصیبت بار ترین معضلات رامسر است و کمبود آب از تاسف بارترین آن ها.
-در پایان هر موردی که فکر می کنید جا مانده و باید در آن باره سخنی گفته می شد برای مخاطبان رامسری بفرمایید
سوالاتتان جامع بود و بنده احساس می کنم گاهی بیش از اندازه توضیح دادم. امیدوارم خوانندگان حوصله ی خواندن مطلب را داشته باشند و نقطه نظرات ارزشمند خودشان را برای بنده و یا شما ارسال کنند. اعتقاد قلبی ام این است که راه تکامل و برون رفت از نقایص شنیدن انتقادات و عمل کردن به راهکارهای منتقدین است.
-شما سوالی از رامسرنیوز ندارید؟
تشکر می کنم از همه ی زحمت کشان عرصه ی خبر خصوصا در دنیای مجازی به ویژه از شما که همیشه نوشته های بنده را لطف کرده در وبلاگ خود قرار می دهید. ان شاالله که دعای خیر مردم پشت و پناه ما و شما باشد. و اگر احیانا از بنده دلخوری دارند صمیمانه از آن ها تقاضای بخشش و حلالیت دارم.
با تشکر از همکاری شما
الف : « آشنایان جهان می دانند که چاپلوسی و تملق ، همزاد و همراه همیشگی استبداد و خودکامگی است و هرگاه یکی از این دو ، در جائی پای گرفت دیگری را نیز از پی آورده است ... اگرچه در نگاه نخست چاپلوسان به تطهیر و تقدیس قدرت خودکامه یاری رسانده اند ؛ اما اندکی دقت و تامل آشکار می سازد که آنان با ستایش های دور از حقیقت خود ، مستبدان را در حصاری از دروغ و نیرنگ گرفتار کرده ، از حقایق پیرامون بیگانه و بی خبر می سازند ... فرد مستبد هم دیگر جز تمجید و تحسین نمی پسندد و شنیدن حقیقت را تاب نمی آورد. او چنین گمان می کند که بیش از همه می داند و به رای و مشورت کسی نیاز ندارد ، و تمام مشکلات ، تنها به سرپنجه ی تدبیر او آسان یا برطرف می شود... تاریخ پر فراز و نشیب این مرز و بوم ، حکایت های بسیار از همراهی استبداد و تملق ، در دل خود نهفته دارد...محمد رضا پهلوی دیگر خودش را یک آدم زمینی و مانند دیگران نمی دید در مناسبت های مختلف ، حتی در مجامع و محافل و ملاقات های عمومی ، خود را یک انسان ویژه و نظرکرده که مورد حمایت نیروهای ماورای زمینی است ، معرفی می کرد ...»
ب : محمود جعفریان معاون سیاسی رادیو تلویزیون خطاب به محمد رضا پهلوی که در کاخ کیش بود گفت : ( کاخ ) برجی که همچون دیده بانان کوروش کبیر ، بزرگترین آبراه جهان را زیر نظر دارد و امنیت نظام اقتصادی جهان را تضمین می کند و میلیاردها نفر در جهان ، سوخت خود را از ان می گیرندو آرامش جهان ، از برکت وجود نگهبانی است که با چشم های تیزبین در کاخ کیش به نظاره ایستاده است؛ کوروش قرن بیستم.
ج : یک روز پس از آن که محمود احمدینژاد سخنانی در تمجید از کوروش، بنیانگذار سلسله پادشاهی هخامنشی در ایران بر زبان آورد، سخنانی از حمید بقایی، رئیس سازمان میراث فرهنگی ، گردشگری و میراث فرهنگی در مصاحبه با هفتهنامه پنجره منتشر شده است که وی در آن از رئیس دولت دهم با عنوان کوروش زمانه یاد کرده است.
حمید بقایی در پاسخ به این پرسش که بنا بر تحلیل برخی رسانههای خارجی، رونمایی از منشور کوروش در ایران تلاشی از سوی دولت برای کسب مشروعیت در میان طبقه میانی جامعه بوده است یا خبر گفته است: «دولت هیچ نیازی به اینگونه امور ندارد ؛ اگر به کارهایی که آقای احمدینژاد انجام داده دقت کنیم، میتوانیم بگوییم آقای احمدینژاد، کوروش زمان است. آقای احمدینژاد با مواضعی که در مقابل آمریکا در سازمان ملل گرفته، به نوعی کوروش زمان است».
البته این اولین بار نیست که محمود احمدی نژاد با تملق دیگران شخصیت ماورائی می یابد. با مروری بر نظرات اطرافیان ایشان از سال ۱۳۸۴ تاکنون برخی نظرات متملقانه ی بزرگ به راحتی قابل حصول است . به موارد زیر دقت کنید:
۱ - در زمان انتخابات سال ۱۳۸۴ : مردی از جنس مردم و رجائی زمان
۲ - فاطمه رجبی همسر دکتر الهام و دختر شادروان علی دوانی : احمدی نژاد معجزه هزاره سوم است. ( ایشان کتابی با همین نام نیز منتشر کرده اند. )
۳ - محمد رضا رحیمی : (قبل از معاون اولی دولت دهم و بعد از سفر به سوریه به نقل از مردم سوریه گفته بود) اگر قراربود خداوند پیامبر دیگری بفرستد، آن احمدی نژاد بود.
۴ - با مراجعه به سایت ظهور بسیار نزدیک است ( http://u313.com/ ) می خوانید احمدی نژاد :
- مردی از تبار ابراهیم
- سردار بزرگ سید خراسانی
- با دلیل متقن ثابت می شود که محمود احمدی نژاد شعیب بن صالح یکی از سرداران سید خراسانی و از یاران حضرت صاحب الزمان ولی عصر ( ارواحنا لترابه مقدم الفدا ) می باشد.
۵ - و در جدیدترین اظهار نظر حمید بقائی : احمدی نژاد کوروش زمان است.
البته محمود احمدی نژاد پس از اولین سفر خود به سازمان ملل و در دیدار با آیت الله عبدالله جوادی آملی حرف هائی از همین جنس زد و با آنکه فیلم این موضوع منتشر شد ( ونگارنده نیز آن را دیده ) اما در مصاحبه ای از اساس آن را دروغ خواند و این خبر را کار رسانه های مخرب قلمداد کرد. وی در آن نشست گفته بود: در هنگام سخنرانی در سازمان ملل هاله ای از نور او را در بر گرفته و تا آخر سخنرانی همراهش بود و این امر الهی عاملی شده بود که تمام حضار به او گوش می دادند و حتی پلک هم نمی زدند.
د : ما را چه شده است؟ چرا کشور به راهی می رود که سی و چند سال پیش از این برای برچیدن سیستم دروغ و تملق خون صدها هموطن بر زمین ریخته شد ، مرجع و رهبر آن حرکت عظیم ۱۵ سال تبعید را تجربه کرد و هزاران مصیبت و عزا از ناحیه ی کوروش قرن بیستم بر مردم وارد شد؟
براستی آیا تاریخ تکرار می شود ؟
آیا دوباره باید تجربیات تلخ تاریخ معاصر تجربه شود؟
حضرت علی علیه السلام در سفارش به مالک اشتر وصیت کرد که از چاپلوسان دوری کند.
همان کوروشی که اینان نام او را بر رئیس دولت دهم قرار داده اند دعائی دارد که خدایا کشور را از دروغ و تملق دور دار.
احمدی نژاد ؛ احمدی نژاد است نه کوروش زمانه است نه شعیب ابن صالح و نه رجائی زمانه و نه پیغمبر قرن حاضر .
البته هدف از این نوشتار یاد آوری این نکته است که تجربه ی آزموده شده دوباره تکرار نشود.
نکند کشور دوباره شاهد رواج چاپلوسی و تملق شود.
نکند به عکس دفعه ی قبل که کشور از دیکتاتوری به تملق رسید این بار از تملق به دیکتاتوری برسد .
نکند دوباره پابوسی و دست بوسی و خود را به پای مسوولان انداختن باب شود.
شان و شخصیت هر کس باید به اندازه ای رعایت شود که نه گوینده احساس تملق گوئی داشته باشد و نه شنونده.
احمدی نژاد رئیس دولت دهم است و به اندازه ای که به دیگر روسای دولت قبل احترام گذاشته می شد باید به او احترام گذاشت ؛ نه کمتر و نه بیشتر.
امید است مسابقه ی تملق برای کسب کرسی های اجرائی از جامعه رخت بربندد هرچند که این امید نه تنها کم کم رنگ واقعیت به خود نگرفته است بلکه سوت شروعش در این چند سال و به تازگی نواخته شده است.
پی نوشت :
الف : برگرفته از سرآغاز سلسله کتاب تاریخ پهلوی « کوروش قرن بیستم » خاطراتی از رواج تملق و چاپلوسی در عصر پهلوی دوم تدوین علی شجاعی صائین انتشارات مدرسه چاپ پنجم ۱۳۸۷
ب : همان منبع صفحه ۶۹
( آخرین بازدید ۹۱۶۲۰ )
این روزها جهان شاهد پخش تصاویر مختلفی از خاک آمریکا در پاره کردن و سوزاندن کتابی است که یک پنجم مردم جهان به دیده ی مقدسی به آن نگاه می کنند.
از یک سو این امر در کشوری روی می دهد که خود را طلایه دار دمکراسی و آزادی بیان و نظر می داند و بدین منظور و برای ایجاد بسترهای آزاد اندیشی حداقل به دو کشور مسلمان تجاوزی آشکار انجام داده است و از دیگر سو جمعیت بیش از یک میلیارد مسلمان که این کتاب اثری مقدس و ارزشمند برایشان به حساب می آید و از نظر همان آمریکا مردمی تروریست و فاقد ریشه های آزادی و دمکراسی محسوب می شوند.
و از حکمت و موهبتی الهی است که این اقدام کودکانه قضاوت در تزویر و ریای سلطه گران جهانی را برای مردم جهان آسان تر کرده است.
یک پنجم مردم جهان در حین آموزش سواد ؛ در زمان عقد ازدواج ؛ در زمان فوت با آن نجوا می کنند.
یک پنجم مردم جهان شاهد قسم قانون گذاران ؛ مجریان و قضات کشور خود به این کتاب هستند.
کتابی جامع که درس زندگی می دهد
کتابی که حفظ حرمت انسانی بالاترین شعار آن است.
کتابی که درآن « انسان » اشرف مخلوقات نامگذاری می شود و آفریننده ی جهان خود را بابت خلق چنان موجودی تحسین می کند.
کتابی که سرگذشت متقین و ستمکاران را با روایتی داستان گونه برای بشریت نقل می کند تا عبرتی ماندگار در تاریخ نگارش متنی ماندگار و ادبی باشد.
کتابی در اوج فصاحت.
کتابی در اوج زیبائی و هندسه ی عبارات.
خارج از دایره ی مقدس بودن عنوان یک کتاب برای یک پنجم مردم جهان ؛ نفس اسم یک کتاب آنقدر ارزش دارد که مورد بی حرمتی واقع نشود.
در تاریخ بشر بدترین سلاطین و جهانگشایان آنانی بودند که در اوج رذیلت انسانی به کتابسوزی روی آوردند و حافظه ی تاریخی مردمان جهان همیشه از آنان به عنوان سفیه ترین پیشوایان یاد کرده است.
فارغ از این اقدام شنیع و بی ارزش در عصر تکنولوژی و ارتباطات و فارغ از همه ی دغدغه های علاقه مندان آن چه که روی داده است بسیار کثیف است و از خاطره ی جامعه ی جهانی پاک نخواهد شد.
مردم مسلمان از این واقعه متاسف و خشمگین اند ؛ اما ذره ای تردید ندارند که این امر نیز چون بادی خواهد گذشت.
خالق این اثر جاودان خود در متن زیبای آن حرفی به یادگار نوشته است که هیچ مسلمانی از اقدامات کودکانه ی اینچنینی دل نگران نخواهد شد. رب العالمین در زیباترین تکیه گاه مسلمانان آورده است : « انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون ». ما خود قران را فرو فرستادیم و ما آن را محافظت می کنیم.
این کار غیر اخلاقی بی دینان و یا مذهبی های متعصب دیگر ادیان شایسه ی محکومیت و انزجار است و امید است جهان هیچگاه شاهد تکرار حوادثی اینچنین نباشد.
این موضوع می تواند تلنگری به مسلمانان نیز باشد که قرآن را فقط کتابی مقدس ندانند و با بهره گیری از آیات روشن آن راه و رسم زندگی را براساس آموزه های آن استوار گردانند.
در انتها این واقعه ی زشت و ناپسند را محکوم و به پیشگاه حضرت ولی عصر « ارواحنا له الفدا » و مسلمین جهان تسلیت عرض می کنم.
( آخرین بازدید 90148 )
برای خرید وسیله ای از میدان صادقیه با مترو به میدان امام خمینی ( رحمه الله علیه ) می رفتم . چون از ابتدای خط سوار شده بودم ؛ صندلی خالی زیاد بود ؛روی صندلی نشستم و اندکی بعد تمام صندلی ها پرشدند از مسافرانی که هرکدام سر در گریبان کار خود بودند.
طبیعی بود که جای خالی نشستن برای افرادی که در ایستگاه های بعدی سوار می شدند ؛ وجود ندارد.
ایستگاه سوم دو نفر مسن وارد واگن ما شدند. یکی از این ها دور گردنش وسیله ی درمانی آرتروز بود و دیگری نیز آرام و با وقار کنارش ایستاده بود. یکی از جوان هایی که کنارم نشسته بود به احترام مرد مسنی که گردنبند درمانی بسته بود ؛ ایستاد و تعارف کرد او بنشیند.
مرد بیمار نیز تعارف به بغل دستی اش زدو اندکی بعد با گفتن این جمله به آرامی نشست : « پیرمرد بودن بعضی جا ها هم خیلی بد نیست و از جوان تشکر کرد » .
اندکی همراهش را نگریستم. چهره ی آشنا و بشاشی داشت. هرچه فکر کردم که کجا او را دیده ام به نتیجه ای نرسیدم.
مردی با پیشانی بلند ؛ چشمانی نافذ و درشت ؛ محاسنی رو به سپیدی کامل و قدی کوتاه. با کاپشن سرمه ای رنگی که بیشتر به آشنا بودنش کمک می کرد.
در ایستگاه بعد یکی از نشستگان ردیف روبرو برخاست و پیاده شد و همراه بغل دستی ام آرام در آن صندلی جای گرفت.
وقتی نشست چهره ش برایم آشناتر شد به بغل دستی ام گفتم : ایشون آقای محجوب نیستند؟
گفت : بله
با خود می اندیشیدم که چرا جامعه ی ما از جمله خودم ؛ فردی که در سندیکای کارگری شخص با نفوذی است و چندین بار از طرف خانه ی کارگر نماینده ی مجلس شده را نمی شناسد.
به بغل دستی ام گفتم : متاسفم که ایشان از هنرپیشه های دست چندم کمتر شناخته می شوند.
او به آرامی گفت : حتی از فوتبالیست های تیم های آخر لیگ هم
به ایستگاه مقصد رسیدم ؛ بغل دستی ام و علیرضا محجوب نیز برخاستند. در هنگام خروج از واگن به آرامی به ایشان گفتم: حق است از تلاش های شما در عرصه ی کار و کارگر تشکر کنم و متاسفم که کمی دیر شناختمتان.
لبخندی زد و با دست راستش به پشت شانه ام زد و گفت : موفق باشید.
آری او علیرضا محجوب ؛ مردی محجوب با سابقه ی چندین بار نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی بود.
از اینکه هنوز مردان بی ادعا و بی تکلفی در عرصه ی سیاست گذاری کشور وجود دارند سخت مشعوف شدم و از نمایندگان تازه به دوران رسیده ای که برای معروف شدن از هر ابزاری حتی به لجن کشیدن شخصیت های موثر نظام ؛ بهره می برند ؛ سخت متنفر.
خداوند به برکت ماه مبارک رمضان و شب های قدرش که امروز اولین شبش را پشت سر گذاشتیم؛ خدمتکاران صدیق مردم را موفق و موید بدارد و دروغ ورزان و متظاهرانی که از اعتبار کاری اشان برای بدست آوردن نان بیشتر و نام برتر ؛ سرمایه های ملی را به نابودی می کشانند ؛ اگر قابل هدایند ؛ هدایت و گرنه از مصدر امور به زیرشان آورد.
جمهوری ایرانی
درست یک سال پیش در بحبوحه ی وقایع پس از انتخابات ودر روز قدس عده ای در این همایش عظیم انقلابی شعار « استقلال ؛ آزادی ؛ جمهوری ایرانی » را سردادند. فارغ از انگیزه های سیاسی یا دلایل بروز چنین شعاری ؛ این شعار برخاسته از نظریه ی عده ای نظریه پرداز است که نظام جمهوری اسلامی را به لحاظ دموکراسی و جمهوریت همخوان با جمهوری های رایج در جهان نمی دانند. البته این واقعیتی است انکار ناپذیر که جمهوری رایج پس از انقلاب ۱۳۵۷ با جمهوری های رایج در جهان همخوان نیست. بدین لحاظ : جمهوری ایرانی » کلمه ای درست بود اما نحوه ی استفاده از آن و به منظور حذف « جمهوری اسلامی » اتفاق نادرستی بود که شاکله ی اجتماع ایرانیان آن را نپذیرفت.
مکتب ایرانی
اما در آن سوی جمهوری ایرانی نظریه پرداز دولت های نهم و دهم و در مقابل جمهوری ایرانی تئوری « مکتب ایرانی » را ارایه کرد. به زعم ایشان اسلامی که در ایران به حکومت داری مشغول است متفاوت از اسلام رایج در دیگر حکومت هاست. بدین مضمون نیز این حرف ؛ حرف درستی است و یقینا کسی نمی تواند مخالف این ایده باشد. براستی اسلام حاکم در ایران متفاوت با حکومت های اسلامی همسایه و غیر همسایه است و هیچکس نمی تواند حکومت های رایج در عربستان ؛ سوریه ؛ عراق ؛ مالزی و .... را همسان با حکومت رایج در ایران بداند.
بنابر این « مکتب ایرانی » به سان « جمهوری ایرانی » نظریه ای بود که مورد توجه جامعه ی ایرانیان قرار نگرفت.
تفاوت این دو نظریه در نحوه ی ارائه ی آن بود . « جمهوری ایرانی » برای پشت سرگذاشتن برخی از اشکالات وارد بر سیستم حکومت و از زبان عده ای معترض بیان شد و با مخالفت شدید حکومت و نیروهای وابسته مواجه شد ؛ اما « مکتب ایرانی » از طرف یکی از اعضای موثر دولت های نهم و دهم و شخص مورد اعتراض جناح حاکم بر مقدرات کشور مطرح شد. این موضوع اما از زاویه ای دیگر مورد پرخاش واقع شد.
همانطور که حامیان « جمهوری ایرانی » خواستار کاهش حضور فقها و مراجع و در راس آن ولایت فقیه از ارکان حکومت است ؛ « مکتب ایرانی » نیز از زاویه ای دیگر خواستار همین رویه است. نظریه پردازان « مکتب ایرانی » بر این باورند که « ولایت » مختص امام زمان ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) است و اشخاص بدون نیاز به روحانیت ؛ مراجع ؛ علما و در راس آن ولایت فقیه می توانند با امام زمان ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) ارتباط بگیرند و نیازی به ولایت فقیه ندارند.
نقطه ی اشتراک این دو نظریه این موضوع است که با شیوه ی اداره ی نظام جمهوری اسلامی موافق نیستند و آن را از اساس غلط می دانند.
جمهوری اسلامی
اما در مقابل این دو تئوری نوظهور یک نظریه ی دیگر در نظام حکومتی ایران در حال اجرای سیستم حکومتی است. « جمهوری اسلامی » واژه ای است که پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران در ادبیات جهان جای تازه ای برای خود دست و پا کرد. پیش از پیروزی انقلاب ؛ معمار این تحول شگرف قرن بیستم ؛ تئوری ولایت فقیه و حکومت اسلامی را در نظریات مکتوب و شفاهی اش بر زبان می راند. اما اندکی پیش از پیروزی انقلاب آن دو نظریه با واژه ی ترکیبی « جمهوری اسلامی » جایگزین شد و « جمهوری اسلامی » حکومتی شد مبتنی بر نظریات فقهی ولایت فقیه. این موضوع آن قد مهم بود که امام خمینی ( رضوان الله تعالی علیه » رسما در مقابل شیوه های مختلف حکومتی که در اوایل پیروزی انقلاب سر برآورده بودند ؛ قاطعانه ایساد و یک تنه اعلام کرد « جمهوری اسلامی نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر ». البته این مهم با یک رفراندوم واقعی در معرض نظرسنجی مردم قرار گرفت و ۲/۹۸ درصد مردم ایران با نظر امام و پیشوای انقلاب خود هم رای شدند.
امروز اما ایران تجربه ی ۳۰ سال حکومت مبتنی بر اصول « جمهوری اسلامی » را پشت سر گذارده است . چندین کشور اسلامی از جمله پاکستان ؛ سوریه و عراق در تعریف نظام حکومتی خود از واژه ی « جمهوری اسلامی » بهره می گیرند. صرف نظر از تفاوت اداره ی نظام جمهوری اسلامی در این کشورها ؛ این واژه جای خود را در ادبیات سیاسی جهان تثبیت کرده است.
به نظر می رسد که تست تئوری « جمهوری ایرانی » و « مکتب ایرانی » پاسخ مناسبی دریافت نکرده است. البته ناگفته پیداست که تعریف ظاهری کلمات کاملا درست است و « جمهوری اسلامی » تفاوت فاحش در نوع « جمهوریت » و نگاه « اسلامیت » با سایر مللی که مبتنی بر جمهور و اسلام حکومت برقرار کرده اند ؛ دارد .
تئوری پردازان این دو واژه ی نوظهور علیرغم ارایه ی یک تعریف درست از نظام حکومتی ایران ؛ دچار انحراف محرزی شده اند که نظام « جمهوری اسلامی » و اصول قانون اساسی آن به راحتی آن ها را پس می زند.
( آخرین بازدید 88012 )
۱ - طی حکمی از سوی حمید بقایی،معاون رییس جمهور و رییس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری محمد ابراهیم لاریجانی به عنوان سرپرست سازمان میراث فرهنگی استان تهران منصوب شد.
اواسط خرداد در فضائی آرام و در سکوت خبری یکی از شهروندان خوب رامسر در ادامه ی سمت های تاثیرگذارش ؛ به شغلی جدید ارتقا یافت . محمد ابراهیم لاریجانی سرپرست سازمان میراث فرهنگی استان تهران شد. او را از نزدیک ندیده ام و نمی شناسم اما همین که یکی دیگر از رامسری های توانمند توانست به رتبه ی بالای مدیریتی در کشور دست یابد؛ از صمیم قلب خوشحال شدم.
۲ - طی حکمی از سوی علی سعید لو معاون رییس جمهور و رییس سازمان تربیت بدنی لطفعلی پور کاظمی به عنوان سرپرست فدراسیون پزشکی ورزشی منصوب شد.
در ابتدای فصل گرما و آغازین روزهای زیبای تیرماه نیز خبر مسرت بخش دیگری تیتر وب سایت های خبری شد: لطفعلی پور کاظمی به عنوان سرپرست فدراسیون پزشکی ورزشی کشور منصوب شد. این پزشک حاذق و زحمتکش شایسته ی مدیریت مسوولیت های سنگین تری است.
این دو اتفاق مهم سال ۸۹ ادامه ی روند رو به رشد به کارگیری نیروهای مستعد ؛ توانمند ؛ متخصص و متعهد رامسری را به فال نیک گرفته و برای این دو عزیز بزرگوار آرزوی توفیق و سعادت از درگاه یزدان پاک مسئلت می نمایم.
آشنائی بیشتر با محمد ابراهیم لاریجانی :
- ریاست هیات نظارت ستاد دائمی تسهیلات سفرهای کشور،
- ریاست کمیته گردشگری طرح ملی ساماندهی روابط تجاری، اقتصادی، فرهنگی کشور در حوزه خلیج فارس،
- دبیر شورای مناطق پنج گانه گردشگری کشور،
- معاون سیاحتی و گردشگری منطقه ی آزاد قشم
- قائم مقامی ستاد دائمی تسهیلات سفرهای کشور و...
آشنائی بیشتر با لطفعلی پورکاظمی:
- چهره ماندگار رامسر
- برگزیده فرزانگان و مشاهیر مازندران در سال 1387
چاپ 10 جلد کتاب علمی و تحقیقاتی پزشکی ،
- نویسنده چهارصد مقاله پزشکی و خانوادگی مندرج در رسانه های گروهی کشور ،
- سرپرستی فدراسیونهای پزشکی ورزشی ،
- مشاور پزشکی سازمان تربیت بدنی ،
- عضو شورای مرکزی ستاد ملی میبارزه با دوپینگ کشور ،
- عضو هیات رییسه کمیته دوپینگ اداره کل تربیت بدنی مازندران،
- مسوول کمیته پزشکی کوهنوردی استان مازندران ،
- رییس هیات پزشکی ورزشی شهرستان رامسر
- رئیس سازمان نظام پزشکی شهرستان رامسر ،
- کسب عناوین و مدالهای متعدد کشور در رشته ی دو و میدانی
- صعود به قله آیلند پیک هیمالیا، قله کالاپار در نپال، بیس کمپ اورست، قله کلیمانجارو ، قله آرارات ترکیه ، سیپان ترکیه ، شاه داغی آذربایجان ؛ آراگاتس لارمنستان، دماوند ، علم کوه و سبلان .
و...
( آخرین بازدید 83488 )
با آنکه در وب نوشت خود از دیگران مطلب نمی زنم اما حیفم آمد متن زیبای سردار سازندگی را به یادگار نداشته باشم. تقدیم به همه ی دوستداران امام
چکیده : دشمنان دوستنما در ما رخنه کردهاند و بر پنجره نگاه ما برای رویت دوردستها گل گرفتهاند، روزمرگی ما را به اضطراب واداشته است. مشفقانهترین انتقادها را برنمیتابیم و نقشههای شوم دشمنان دوستنما را درنمییابیم.
نفاق را صداقت،
توهین را صراحت،
دروغ را درایت،
تهمت را شجاعت
و
شعار را بصیرت
میدانیم.
هاشمی رفسنجانی در دلنوشته ای که بمناسبت سالگرد شهادت آیت الله بهشتی وهفتاد و تن منتشر کرد با ذکر ناگفته های از آن حادثه، با اشاره به دشمنانی که تغییر رنگ داده و در میان دوستان رخنه کرده اند، آورده است: مشفقانهترین انتقادها را برنمیتابیم و نقشههای شوم دشمنان دوستنما را درنمییابیم. نفاق را صداقت، توهین را صراحت، دروغ را درایت، تهمت را شجاعت و شعار را بصیرت میدانیم.
متن کامل دیدگاههای رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره واقعه ۷ تیر که در وبسایت رسمی وی منتشر شده، به شرح زیر است:
بیست و نه سال پیش، بعدازظهر روز ۷ تیرماه در لحظات پایانی یک جلسه طولانی شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی در سرچشمه تهران که درباره مسائل جنگ و انتخاب وزیر امور خارجه بود و بسیاری از دوستان و مسئولان آن روز بهویژه دو همسنگر دیرینم آیتالله دکتر بهشتی و آیتالله دکتر باهنر حضور داشتند، خبر آوردند که حال همسنگر دیگرمان، آیتالله خامنهای که روز قبل در یک بمبگذاری در مسجد ابوذر مجروح شده بود، وخیم است..”
با اینکه با حاج احمدآقا در منزل قرار داشتم، دیروقت به منزل رسیدم و دیدم ایشان منتظرم نشسته است. بحث درباره انتخابات ریاست جمهوری بعد از عزل بنی صدر بود. نمیدانم چقدر گذشت که صدای زنگ تلفن مرا به سوی خود برد. صدایی خسته از آن سوی تلفن، شکسته و بسته خبر از حادثهای در سرچشمه داد که بر من آوار شد.
چشمم را بر هم گذاشتم، قیافه و اسم همه کسانی به نظر میآمد که قرار بود در آن جلسه باشند، مخصوصاً آخرین لحظات دیدار من با دکتر بهشتی و سخنانش که در آستانه خروجی درب که فکر میکنم گفتند: «تو برو، آنجا واجبتر است و ما اینجا را اداره میکنیم.»
نمیتوانستم باور کنم که پس از مطهری، مفتح، هاشمینژاد که رفته بودند و خامنهای که معلوم نبود میماند یا میرود، حالا بهشتی و باهنر هم رفته باشند. گویی آسمان بر من فرود آمده بود و غم با همه سنگینی خویش قلبم را میفشرد و صدای زنگ تلفن که گاهگاه به گوش میرسید و فاطمه، دخترم، برمیداشت و با خبرهای ضد و نقیضی که میشنید، بر التهاب قلبم، آب میزد و آتش.
نمیدانستم چکار کنم، مأموران امنیتی اجازه حضورم را در محل حادثه نمیدادند و کلام تکراری آنها در پاسخ به پرسش تکراری من که «چه شده؟» این بود که صدای آمبولانسها قطع نمیشود، مردم مشغول بیرون کشیدن جنازهها و مجروحان از زیر آوارها هستند.
در گرماگرم آن لحظات هیجانی، صدای تلفن مرا به سوی خویش برد و وقتی گوشی را برداشتم، دیدم صدای دوستداشتنی دکتر باهنر است که انگار از آسمانها صحبت میکند، بغضآلود و متعجب سلام و علیک کردیم. من فکر میکردم او نیز در جلسه است. او گفت: دربان به من گفته بود که تو از درب خارج شدهای. پرسیدم: چه شد؟ تو چه شدهای؟ گفت: «قبل از شروع جلسه، آقای درخشان (یکی از شهدا) که خستگی مفرط مرا دید، به اصرار گفت که بروم تا استراحت کنم.
آمدم نزدیک درب بزرگ. همان لحظه که میخواستم نزدیک ماشین شوم انفجار رخ داد. شعله آتش تا درب خروجی رسید و شیشههای ساختمان وسط شکست. دیوارهای سالن عقب رفته و سقف یکپارچه آمده پایین. برق خاموش، صدای ضجه و استغاثه و ذکر و دعا از زیر آوار به گوش میرسید. آتشنشانی آمده و جرثقیل میخواهد سقف را یکپارچه بردارد. خطر ضدانقلاب هم وجود دارد و مردم نمیگذارند چهرههای سرشناس در محوطه بمانند. با زور و التماس آنها را از صحنه بیرون میبرند.»
نمیدانم بر زبان آوردم یا در دلم بود که به خاطر زنده ماندن ایشان خدا را شکر کردم، اما نمیدانستم او نیز به همین زودیها مسافر است. پرسیدم: بهشتی چه شد؟ گفت: نمیدانم، خبرها متناقض است. میگویند سالم است، میگویند مجروح شده و میگویند به شهادت رسید.
آن شب برای من به درازای شب عاشقان بیدل بود، اما با این تفاوت که در سحرگاهش به جای وصل، خبر از هجران آوردند. ساعت ۲ بامداد بود که خبر آوردند بهشتی، بهشتی شده و من کوه مصیبت رفتنش را بر دوش گرفتم تا کارهای مملکت در غیاب دو رئیس قوه دچار مشکل نشود. صبح علیالطلوع به نخست وزیری رفتم تا هم بیشتر بدانم و هم ببینیم چکار باید بکنیم. قرار شد در یک پیام رادیویی با مردم صحبت کنم و دلداریشان بدهم!! پس از آن به مجلس رفتم، مجلسی که خانه ملت بود، حالا دیگر خانه عزا شده بود. ۲۷ نماینده از نقاط مختلف کشور پر کشیده بودند. کمی با نمایندگان صحبت کردم و قرار شد به مأمن دلها، یعنی جماران برویم تا دلگرمی فراق یاران را از کوه صبر یعنی امام(ره) بشنویم. ۵/۸ صبح روز بعد از حادثه بود که در اتاق کوچک بیرونی امام را دیدم.
دل ما میلرزید که نکند از فراق «بهشتی مظلوم» دلش بایستد که دل امتی میایستاد. با دیدن او، نمی دانم چه شد که این شعر به یادم آمد:
بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت سر خمّ میسلامت، شکند اگر سبویی
باورکردنی نبود که ایوب زمان در آن حالات که میدانستم آتش غم در همه وجودش شعله میکشد، با ذکر حادثه و لطیفهای از تاریخ قدیم حوزه علمیه نجف و اشاره به سرنوش انبیاء و اولیاء به ما آرامش و اعتماد به نفس دادند.
کبوتر خیالم بر شاخسار یاد هر عزیزی مینشست که هنوز نمیدانستم زندهاند یا شهید شدهاند، چون از لحظه انفجار تاکنون کسانی را دیده بودم که فکر میکردم شهید شدند و کسانی را که اسمشان قبلاً جزو مجروحان بود و یا اسمشان جزو شرکتکنندگان در جلسه نبود، اما خبر میآمد که شهید شدهاند.
ذهنم به سوی بهشتی میرفت، صدایش، خیالش، نگاهش، مظلومیتش و تمام خاطراتی که سالهای سال با او داشتم، یک لحظه رهایم نمیکرد، مخصوصاً آن جملهای که روزی به او گفتم: سید! با این همه تهمت و توهین چه میکنی؟ خندید و گفت: آسیاب به نوبت!
فکر میکنم سهشنبه بود که قرار شد پیکر شهدا را تشییع کنیم. سه نظر بود: عدهای میگفتند به اصفهان ببریم، گروهی میگفتند به قم ببریم و اکثریتی که میگفتند در بهشتزهرا، مرکز نور باشند. در دفترم در مجلس شورای اسلامی نشسته بودم که خبر آوردند ازدحام مردم برای تشییع شهدا بیش از حد شد. قرار شد برای مردم صحبت کنم، به محض اینکه با مردم روبرو شدم، شیون مردم چنان بلند شد که من در تمام عمرم چنان صحنه اندوهباری را ندیده بودم و بعدها در زمان رحلت امام دیدم. دستهای مردم آنچنان در فضا حرکت میکرد که گویی طوفانی سهمگین مزرعه گندم رسیدهای را به موج انداخته است و شعاری که بر شدت اشک من میافزود: «هاشمی هاشمی بهشتیات کو؟»
سعی میکردم گریه نکنم اما اشک امانم نمیداد، میدانستم همه ناظران داخلی و خارجی روی حرفهای امروز من حساب میکنند. پیش از این با تکرار آیات مربوط به جنگ احد کمی خود را دلداری داده بودم و آن روز برای مردم عزادار از توطئه شومی گفتند که دشمنان انقلاب و اسلام در سر دارند.
سخنرانی آن روز من در اسناد و مدارک هست و کسانی که میخواهند، میتوانند مراجعه کنند. بعد از حرفهای من بهشتی را مردم شهر به همراه ۷۲ شهید دیگر بر شانههای خویش تا بهشت زهرا بردند و من به بیمارستان برگشتم تا نگذارم داغ این خبر بر دل رفیق و همسنگرمان، آیتالله خامنهای بنشیند. حال و روز خوبی نداشت، از درد به خود میپیچید، اما روزنامه و رادیو میخواست. گفتم: به چه کارت میآید؟ گفت: میخواهم بدانم در بیرون چه خبر است!! گریه امانم نمیداد و به سختی بغضم را فرو نشاندم و گفتم: آری، بیرون خیلی خبرها است که حتماً باید بدانی!!!
گویا پس از رفتن من، فهمید و اینکه بر او چه گذشت، نمیدانم. من بودم و مجلسی که حدنصاب نداشت. دولت بود و جلساتی که چهار عضو فعال و چندین معاون وزیرش نبودند و قوه قضائیهای که رئیس آن سیدالشهدای مسافران سرچشمه بود.
آتش جنگ در غرب و جنوب شعله میکشید و شورای عالی دفاع سه عضو اصلی خود، دکتر بهشتی، آیتالله خامنهای و دکتر چمران را نداشت که چند روز پیش به شهادت رسیده بود. رقبای سیاسی که بیکفایتیشان برملا شده بود، میخواستند روزگار را از گردش بیندازند و پس از عبور از گردنه احد حدود هفتاد تن را همراه حمزه انقلاب شهید کردند تا خیالشان از امام و یاران امام راحت شود.
روزهای تلخی بود، اما در آن تلخیها و سختیها، خدای بزرگ را بنازم که لحظاتی بسیار شیرین را رقم میزند، مخصوصاً آن روزی که نمایندگان مجروح را با برانکارد به صحن مجلس آورده بودند تا جلسه به حدنصاب برسد و وقتی صدای زنگ آغاز جلسه را نواختم، بر عظمت خون شهیدان درود فرستادم که با موجآفرینی خویش نمیگذارند دریای انقلاب راکد شود.
پیر کنعانی انقلاب در هجران یوسف خویش سخنانی گفت که برای ما و دشمنان، مایه دلگرمی و دلسردی بود. مخصوصاً جمله ای که همه – دوست و دشمن را- به آتش کشید این بود که «بهشتی مظلوم زیست و مظلوم مرد» تعبیر مظلوم برای مرگش تمام تارهای عنکبوتی نفاق را بر هم ریخت و تعبیر مظلوم برای زندگیاش، آه از نهانخانه دلهایی برآورد که با فریبخورده بودند و طعنهها را آغشته به توهین و تهمت کرده بودند و در هر فرصتی به حریم پاک زندگیاش میافکندند.
اینک از آن روزها ۲۹ سال میگذرد، ۲۹ سالی که اوراق دفترش هر روز حادثهای را در سینه خویش دارد. انقلاب جوان با همه فراز و فرودها در مسیر تکامل است و امام نیست، اما وصیتنامه و مجموعه آثار گفتاری، شنیداری، نوشتاری و دیداریاش چراغ راه ماست.
دشمنان نیز هستند، اما رنگ عوض کردهاند. هنوز در کیش و کمان دشمنی خویش تیرهای توهین و تهمت و دروغ را دارند که هر از چند گاهی چشم بسته و چشم باز میاندازند. گاهی به هدف میخورد و گاهی مثل همیشه بر سنگ.
ما نیز با همه سفارشاتی که از پیرو مراد خویش داشتیم، شاید به خاطر دلتنگیهای زمانه، سعه صدر سابق را نداریم. دشمنان ما وسیعتر شدهاند، اما دایره دشمنشناسی ما محدود شده است. دشمنان دوستنما در ما رخنه کردهاند و بر پنجره نگاه ما برای رویت دوردستها گل گرفتهاند، روزمرگی ما را به اضطراب واداشته است.
مشفقانهترین انتقادها را برنمیتابیم و نقشههای شوم دشمنان دوستنما را درنمییابیم. نفاق را صداقت، توهین را صراحت، دروغ را درایت، تهمت را شجاعت و شعار را بصیرت میدانیم. اما در این آشفته بازار، انقلاب اسلامی و آرمانهای امام راحل آن عزیزی است که:
گر نگهدار وی آن است که من میدانم
شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد.
انقلاب آن روزها اگر با رفتن مطهری، بهشتی، باهنر و رجایی احساس خلاء میکرد – که با وجود امام نمیکرد-، امروز مطهریها، بهشتیها، باهنرها و رجاییها فراوانند و حتی اگر تیر تهمتها برای ترور شخصیتها زهرآگین شود، پادزهر داوری مردم نمیگذارد بار گرانقدر این درخت تناور، یعنی انقلاب اسلامی خشک و حتی شاخ و برگهایش پژمرده گردد.
سرچشمه انقلاب هنوز جوشان است و زلال جاری آن شاید در مسیر گلآلود شود، اما این وعده تخلفناپذیر خداوندی در «استعینوا بالصبر و الصلاه» و «ان تنصروا الله ینصرکم» است که انشاءالله به اقیانوس ظهور حضرت حق میپیوندد.
انشاءالله
( آخرین بازدید 82734 )
چهارمین دوره ی جشنواره ی « شهر من فرهنگ من » با محوریت برپائی نمایشگاه فرهنگ بومی از 2 تا 4 خرداد در دانشگاه صنعتی امیرکبیر برگزار می شود.
این نمایشگاه که به همت ۱۶ دانشجوی رامسری تهران و همکاری جمعی دیگر بر پا شد شور و شوق عجیبی در میان برگزار کنندگان برپا کرد.
مراسم افتتاحیه ی این نمایشگاه عصر روز 2 خرداد در تالار مرکزی دانشگاه امیرکبیر آغاز و پس از آن درب نمایشگاه به روی بازدید کنندگان گشوده شد.
با آن که اکثر غرفه های نمایشگاه با محوریت مرکز استان و استانی برگزار می شد معدود شهرهائی هم بودند که محوریت شهرستانی به غرفه داده بودند. از جمله ی این شهرستان ها کاشان ، ارسباران و شهرستان زیبای رامسر بود.
غرفه ها بسته به حمایت مدیران شهرستان توانسته بودند توانمندی های استان و شهرستان خود را به منصه ی ظهور برسانند.
غرفه ی رامسرسه بخش داشت که به مثابه ی سه اتاق در نظر گرفته شده بود. اتاق های سمت چپ و راست متشکل از صنایع دستی و موارد مصرفی در فرهنگ شهرستان رامسر بود و اتاق مرکزی با مبلمانی جدید پذیرای میهمانان غرفه بود. این سه اتاق با نرده ی چوبی ازهم تفکیک شده بودندو هردو غرفه ی سنتی با نمد فرش شده بودند.
غرفه ی سمت چپ با ریسه ی پیاز ، ریسه ی سیر ، وسایل مورد استفاده ی سنتی از قبیل کلید چوبی خانه های روستائی ، صندلی چوبی ( چو کتل ) ، دمپائی چوبی ( کتل ) ،کتاب های نویسندگان رامسری ، چینش زیبای گیاهان داروئی و سبزیجات محلی خشک شده ، بخشی از وسایل مصرفی در آشپزخانه سنتی و قدیمی آراسته شده بود.
غرفه ی سمت راست با کدوی آویزان از ریسه ی کاه ، گردنبند بلندی از شکوفه ی بهار نارنج ،سینی و منقل پر از شکوفه ی بهار نارنج خشک شده زینت داده شده بود.
سقف دو اتاق سنتی از تیرهای چوبی و گونی کنفی به منظور تداعی اتاق گلی شکل داده شده بود.
اتاق مرکزی غرفه نیز با یک رایانه ی قابل حمل ( لب تاپ ) تصاویر زیبای رامسر را پخش می نمود. روی میز مرکزی سبدی از پرتقال ، ازگیل ژاپنی ( کنژابون ) ، قطاب ، شیرینی روغنی عید ( شکری ) قرار داشت و میهمانان با پرتقال دلار زده ( چاشنی خوشمزه ی سبزیجات معطر ) پذیرائی می شدند.
سرتاسر دیوار غرفه ها نیز از چادر شب های رنگارنگ ، تصاویر بسیار زیبائی از مناظر رامسر و شعر نوشته های نستعلیق از شعر ایلملی روحانی ، شاعر توانمند رامسر آذین شده بود.
توزیع نقشه ی راهنمای گردشگری شهرستان رامسر ، توزیع سی دی معرفی رامسر و تهیه ی نشریه ی معرفی رامسر و جاذبه های آن از دیگر کارهای بانیان غرفه ی رامسر بود.
غرفه ی رامسر با جامعیت کامل از فرهنگ ، سنت ، لوازم و تجهیزات ، گیاهان داروئی و زینتی ، معرفی نویسندگان و اهل علم رامسر و معرفی رامسر در غالب سی دی و نشریه ، غرفه ای سرآمد از دیگر غرفه ها بود و ازاین بابت باید از دست اندرکاران برپائی این غرفه صمیمانه قدردانی کرد.
غرفه ی شهرستان رامسر با اشاره به حمایت خلعتبری بخشدار شهرستان رامسر ، عیسی خاتمی در تخصیص صنایع دستی ،کفاشی مدیر دفتر سازمان گردشگری در رامسر ، کوهستانی و تخصیص بخشی از صنایع دستی رامسر ، امین خواه مدیر شرکت امین گرافیک و تخصیص عکس های زیبائی از رامسر توانست غرفه ای سربلند در نمایشگاه باشد.
در غرفه ی رامسر دانشجویان گرانقدر زیر فعال بودند که به سهم خود از تک تک آنان صمیمانه سپاسگزارم.
آقایان : جابر اسماعیلی ، سینا بهرامیان ، آرش درجانی ، محمد جبلی ، مهران حسن نژاد ، مجتبی لاریجانی ، اسماعیل عشوری مقدم ، محمد علیمرادی ، مجید نصرالهی
خانم ها : پریماه بهرامیان ، لیندا بهرامیان ، شیما حسینی ، نغمه دژآباد ، نسرین سهرابی ، ستاره لاریجانی ، سودابه لاریجانی
از دوستان گرامی برای دعوت در افتتاحیه ی مراسم صمیمانه سپاسگزارم.
( آخرین بازدید 79589 )
( ۱ )
محمد امین عزیزم
قدم نهادنت را به مهد علم و دانش تبریک می گویم
آموزگارت رستنده
۸۸/۸/۱۴
( ۲ ) امروز آخرین دیکته ی کلاس را می نویسم.
من مادر دوم تو به نام معلم آمدم تا خواندن و نوشتن را به شما یاد بدهم.
و در کنار آموزش تو را پرورش دهم ٬ تا در آینده فردی خداشناس و مفید باشی.
یادت می آید ! اولین روزی که با هم آشنا شدیم و تو نمی توانستی بخوانی و بنویسی.
اما حالا به لطف خدا می توانی کتاب قصه بخوانی و هر چه را که می شنوی بنویسی و من خیلی خوش حالم.
پسر عزیزم خدا را فراموش نکن و بدان که او در همه حال ما را می بیند و مواظب ماست.
پدر و مادر خودت را دوست بدار و به آن ها احترام بگذار.
به نیازمندان کمک کن و به سالمندان محبت کن.
خواهر و برادر و دوستانت را دوست بدار تا همیشه عزیز باشی.
اگر کاری کردم یا حرفی زدم که دل کوچک تو فرشته ی مهربان آزرده شدحلالم کن ٬ هدف من یادگیری بهتر بود نه چیز دیگر ! ...
من از شما محبت صفا و گذشت آموختم ٬ نمی دانم شما از من چه آموختید؟
دوستت دارم
آموزگارت رستنده
۸۹/۲/۲۰
آغاز مهر ماه ۸۸ اولین روزهائی بود که پسرم برای آموختن پا به مدرسه گذاشت با آن که سال قبل دوره ی پیش دبستان و سال های قبل در مهد کودک آموزش هائی را دیده بود٬ اما دبستان وادی مقدماتی آموختن زبان و ادب پارسی است.
متن ( ۱ ) را خانم رستنده آموزگار مهربان پسرم در دبستان غیر انتفاعی سما یک وابسته به دانشگاه آزاد اسلامی واقع در ضلع شمالی بزرگراه ایرانپارس ٬ در روز اولی که شروع به نوشتن دیکته کردند به یادگار در دفتر آبی او نوشت .
ومتن ( ۲ ) را نیز در پایان آموزش و تکرار تمام حروف فارسی بصورت دیکته گفت و بچه ها نوشتند.
به خاطر متن زیبا و به منظور تقدیر از این آموزگار زحمت کش دل نوشته ی ایشان و دیکته ی آخر سال را برای بهره مندی دیگران در وب نوشت خود و دلکده ی رامسر به یادگار نوشتم.
یاد معلمین عزیز ابتدائی خودم در دستان شهید بحری ( اردی بهشت ) رامسر در سال های ۵۷ تا ۶۲ را نیز گرامی می دارم.
سرکارخانم صفاتیان ( خدایش بیامرزاد )
سرکارخانم عذرا تقی پور ( خدایش بیامرزاد )
سرکارخانم سمامی
جناب آقای سعیدی
جناب آقای پهلوان یلی
پیشنهاد شورای عالی استان ها مبنی بر تمدید دوره سوم شوراهای شهر و روستا، برای تجمیع با یکی از انتخابات دیگر در کمیسیون سیاست داخلی و شوراهای مجلس تصویب شد.
با طرح خواسته رهبر معظم انقلاب مبنی بر اعلام نظر پیرامون برگزاری انتخابات از مجمع تشخیص مصلحت نظام ٬ مجمع تشخیص مصلحت نظام در نخستین گام با توجه به اینکه برگزاری انتخابات در هر سال علاوه بر تحمیل هزینههای زیاد موجب تنشهایی در برخی از مناطق میشود، برگزاری انتخابات همزمان در هر دو سال را بررسی و به عنوان یک پیشنهاد اعلام کردند.با توجه به اینکه احتمال تایید این پیشنهاد از سوی رهبر معظم انقلاب وجود داشت ٬ مجلس به فکر تصویب قانون آن افتاد تا انتخابات شوراها با انتخابات ریاست جمهوری و دیگر این که انتخابات مجلس شورای اسلامی با انتخابات مجلس خبرگان برگزار شود.
مجلس نیز برای برگزاری هر دو سال انتخابات سه پیشنهاد مطرح کرد :
- اول : مدت فعالیت اعضای شوراهای فعلی تا 22 ماه دیگر تمدید شود و انتخابات چهارمین دوره شورا همزمان با انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری برگزار شود.
- مخالفان تمدید مدت عمر شوراهای فعلی می گویند که افزایش این زمان مخالف با قانون اساسی است اما اینگونه نیست در قانون اساسی فقط به طول عمر دو انتخابات ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی اشاره شده است و زمان عمر شوراهای شهر و روستا در قانون تعیین نشده است بنابر این مجلس اختیار دارد که درباره کاهش و افزایش عمر شوراها تصمیم بگیرد.
- از دیگر استدلال مخالفان تجمیع هم این است که برگزاری هر ساله انتخابات در کشور باعث شور و نشاط سیاسی و اجتماعی در جامعه میشود، به نظر این گروه علاوه بر این به دلیل محلی بودن انتخابات شوراها و ملی بودن انتخابات ریاستجمهوری، برگزاری همزمان این دو انتخابات صحیح نیست.
- یکی دیگر از اشکالات تجمیع انتخابات شورای شهر با ریاست جمهوری آن است که اگر برای رئیس جمهوری مشکلی پیش آید ( فوت ٬ استعفا ٬ برکناری ) عملا روند تجمیع انتخابات دوباره دچار مشکل خواهد شد.
- اما موافقان معتقدند تمدید این دوره از شورای شهر برای مدت 22 ماه علاوه بر کم کردن هزینههای برگزاری انتخابات، از تزلزل دوباره شهرداران و مختل شدن امور عمرانی شهرها جلوگیری میکند.
- دوم : انتخابات شورا در سال جاری برگزار شود و بعد از 22 ماه به فعالیت دوره چهارم شورا پایان داده شود و دوره پنجم شورا همزمان با انتخابات ریاست جمهوری برگزار شود.
-از اصلی ترین دلایل مخالفت این است که با برگزاری انتخابات شوراها در سال جاری ، نظم شهری به مدت دو تا سه سال از دست می رود چرا که به طور طبیعی برای برگزاری انتخابات از 6 الی 7 ماه قبل رقابتها شروع میشود و بعد باعث میشود مدیران و شهرداران فعلی متزلزل شوند.
- بعد از انتخابات نیز تا بخواهند اعضای جدید مستقر شوند و شهردار انتخاب کنند مدت زمانی طول میکشد و شهردار بعدی تا مستقر شود باید برای انتخابات بعدی آماده شود لذا یک دوره معطلی به مدیریت شهرها تحمیل خواهد شد ٬ که به ضرر کشور خواهد بود.
- با برگزاری انتخابات هزینه سنگین مالی ٬ اجتماعی و سیاسی به نظام تحمیل خواهد شد.
- سوم : کشور برای 22 ماه باقیمانده به انتخابات ریاست جمهوری شورا نداشته باشد و شهرداریها و دهیاران به کار خودشان بدون شوراها ادامه دهند.
- مخالفان این طرح ٬ موضوع را از اساس نادرست می دانند چراکه روند جاری اجرائی کشور دچار اختلال خواهد شد.
- با پیشنهاد و تصویب راه حل اول در کمیسیون شوراهای مجلس شورای اسلامی اعلام موافقت و پیشنویس آن مبنی بر عدم برگزاری انتخابات شوراها در سال جاری آماده شده و اعضای فعلی تا 22 ماه دیگر به فعالیت خود ادامه می دهند،بنابر این شورای شهر سوم ٬ 22 ماه اضافه خدمت دارد.
- البته یکی از پیشنهاد دیگر برای تجمیع انتخابات آن است که طول دوره مجلس خبرگان به 10 سال افزایش پیدا کند که در مجلس خبرگان این افزایش مشکلی ایجاد نمیکرد اما کاهش مدت دوره ی چهارم شورا همانطور که اشاره شد ٬ مشکلاتی را بر جامعه تحمیل می کرد.
۲۲ ماه اضافه خدمت به شورای شهر ٬ فرصت یا چالش
بنابر این انتخابات شورای شهر چهارم که باید در آذر ماه ۸۹ و طبق اعلام آخرین تصمیم در اسفند ۸۹ برگزار شود ٬ عملا از دستور کار وزارت کشور خارج می شود. هرچند که وزارت کشور تا ابلاغ رسمی این تصمیم در صدد انجام مقدمات انتخابات چهارم شوراها است.
با این اوصاف ۹ اردیبهشت ۱۳۹۰ پایان دوره ی شورای شهر سوم نخواهد بود و اعضای شوراها تا سال ۱۳۹۲ با خیال آسوده مدیرت شهری را به عهده خواهند داشت.
حال این اضافه خدمت برای شهرها و روستاها فرصت است یا چالش؟
تمدید شوراها به مدت ۲۲ ماه برای اعضای آن می تواند فرصت خدمت باشد اما برای مردم منطقه های مرتبط می تواند فرصت باشد و یا چالش. فرصت برای آن دسته از مناطقی که رضایت کامل از اعضای شورا دارند و شوراهای آن ها دارای انسجام نسبی است و چالش برای آن دسته از مناطقی که دچار تشتت بوده و اعضای شورا و شهرداری فاقد انسجام هستند.
فرصت های قابل اشاره:- استمرار تجربه ی اندوخته شده برای اعضای شورا و مردم منطقه
- شناخت کامل از منطقه ٬ نیازها ٬ مصالح و ...
- تعامل بهتر و روان تر با شهردار و شهروندان
- تثبیت طرح های در دست اجرا
- در دست مطالعه
چالش های پیش رو :
- نارضایتی مردم برخی از مناطق از منتخبان
- ایجاد تنش های ناخواسته
- ایجاد روابط پیچیده در شورا و مدیریت شهری برای تسلط بر منطقه
شما نیز فرصت ها و چالش های این تصمیم را در نظرهایتان اشاره نمائید تا در تکمیل مقاله سهیم باشید.
( ۷۷۹۰۸ )
وسعت دید و نظر هرکسی به اندازه ی وسعت افکار و ایده هایش است. انسانی که بلند نظر است به یقین افکار بلند و ایده های روشنی دارد و به عکس آدم های کم بین میزان اندیشه ورزی کوتاهی دارند.
با مثال ساده ای به توضیح موضوح پرداخته می شود:
در پاسخ به سوال ساده ی « بچه ی کجائی » در شرایط متفاوت مطرح شده پاسخ های شما چیست ؟ ( فرض مورد پرسش واقع شده خودم باشم )
- در محله ای که متولد شده اید؟
* فرزند حسن ٬برادر فلانی ٬ عموی فلانی و یا دائی فلانی و از این نوع پاسخ هاست.
- در شهر محل تولد ؟
* بچه ی محله ی لپاسر
- در شهرستان محل تولد؟
* بچه ی رامسر
- در شهرهای همجوار ( استان خود )؟
* بچه ی شهرستان رامسر
- در شهرستان های خارج از استان ؟
* بچه ی مازندران
در کشور همسایه ؟
* بچه ی ایران
- در قاره های دیگر ؟
* بچه ی آسیا
و اما پاسخ یکی از مسولین ارشد ایرانی در ناسا سازمان فضائی آمریکا در پاسخ به همین سوال زیباتر بود او گفت من بچه ی زمین هستم و استدلال او این بود که وقتی در کره ی دیگری هستم باید محل تولد خود را نام کره ای که در آن زندگی می کنم می گذارم.
با این پرسش و پاسخ ساده می توان به یک نکته ی ارزشمند دست یافت که هرچه در موقعیت وسیع تری قرار گیرید ، وسعت دید شما بیشتر است.
مثال ساده ی دیگر که مرتبط با موضوع می تواند باشد این است که ، اگر شما از دامنه ی کوهی بالا بروید ، به تدریج که ارتفاع بیشتری را درک می کنید مناطق وسیع تری از پای کوه را مشاهده خواهید کرد.
از این سنخ موضوع به نکات زیر نیز می توان اشاره کرد :
- هرچه اطلاعات بیشتر باشد ، قدرت تصمیم گیری بیشتر است .
- هرچه قدرت اداری بیشتر باشد، قدرت مانور بیشتر است.
- هرچه مطالعه بیشتر باشد ، قدرت پاسخگوئی بیشتر است.
حال این بحث مطرح می شود :
- هرکس ، خود ببیند که در کدام دسته قرار دارد.
- به نظر شما ، می توانید بچه کجا باشید؟
- در تصمیم گیری و تصمیم سازی در کجای هستی قرار دارید؟
- در نظاره به منطقه ی خود در کجای قله هستید ؟
- میزان مطالعه ، اطلاعات و قدرت اداری شما چه قدر است؟
جایگاه هرکس به اندازه ی وسعت دید ، تفکر ، اطلاعات و در یک کلام باور به خویشتن است.
شاید حدیث « خود شناسی مقدمه ی خدا شناسی است » تعبیر روشنی از این موضوع باشدکه هرکس خود را بهتر بشناسد، در مقام عمل موفق تر است.
رسد آدمی به جائی که به جز خدا نبیند.
هرکس به اندازه ی شناخت خویشتن ، جایگاه خود را شناخته و بر جامعه اثر گذار است.
( آخرین بازدید ۷۶۵۶۹ )
رامسر پرده ی اول
رامسرنیوز - برگزاری کنسرت حمیدی عسگری بعد از فروش بلیط ساعت قبل از اجرا لغو شد !!
خبر فوق کوتاه و دردآور است اینکه عده ای به خود اجازه دهند زحمات مدیریتی ٬ برنامه ریزی و هماهنگی یک کنسرت را به راحتی آب خوردن از بین ببرند.
موسسه هنری ققنوس با همکاری موسسه ستاره های کشور ، و مجوز از اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان مازندران قرار بود در شبهای 10 و 11 فروردین 89 ساعت 20 در سالن شهید چمران رامسر با حضور خواننده پاپ حمید عسکری اجرا شود .
ساعتی قبل از اجرا برنامه لغو شد . به گفته سام یکتا تهیه کننده این برنامه به دلیلی که برای ما هم کاملا مشخص نیست ! رئیس سالن دستور بسته شدن آن را داد .
و مردم برای دیدن برنامه با درب های بسته روبرو شده اند . وی اظهار داشت خسارات هنگفتی به این موسسه وارد شده است .
شاید برای گوینده ی خبر دلایل لغو مشخص بود و کمی احتیاط کرد.
شنیده ها حاکی از آن است که این کنسرت با تهدید ریاست اردوگاه شهید چمران رامسر « میر رجب » توسط چند تن از لباس شخصی های رامسر و تهدید به اخراج از سیستمی که شاغل در آن است ٬ لغو شد.
این موضوع از آنجا اهمیت می یابد که برگزار کنندگان و مجوز دهندگان حتی ساعاتی قبل از اجرا نیز مصمم به اجرای کنسرت بودند. در این زمینه آخرین رایزنی برگزارکنندگان و اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی رامسر نیز قابل تامل است . اداره ی ارشاد رامسر حتی با دریافت دو فقره چک به مبلغ یک و صد میلیون ریال در ۹ فروردین ۸۹ تقاضای مبالغ حسن انجام کار و ده درصد حق فروش بلیط را می نماید.
این کنسرت قبل از نوروز و در اسفند ۸۸ مجوز شورای تامین استان و شهرستان را اخذ کرده بود و بطور طبیعی شرایط لازم برای اجرای مناسب را تدارک دیده بود .
این موضوع نشان می دهد که هنوز هم عده ای در رامسر نیز هستند که خود را مافوق قانون می دانند و برآنند تا هر آنچه را اراده کنند به کرسی عمل بنشانند.
در این راستا عملکرد ضعیف و ناشی از ترس ارایه دهندگان مجوز کنسرت نیز قابل تامل است. اگر ارایه ی کنسرت توسط حمید عسگری اشکال داشت چرا مجوزش صادر می شود و اگر بلا اشکال بود چرا ساعاتی قبل از اجرا لغو می شود ؟
رامسر پرده ی دوم
مجموعه ی تله کابین رامسر به مناسبت ایام نوروز به مدت ده شب کنسرت خوانندگان پاپاز جمله فرزاد فرزین و ... را بدون مجوز از شورای تامین استان و شهرستان برگزار کرد.
این کنسرت ها نه تنها با تهدید به لغو مواجه نشدند ٬ بلکه در پنهان از حمایت عده ای نیز برخوردار بودند.
رامسر و یک نتیجه گیری
- امید وارم که مسوولین شهر پاسخگوی مطالبات مردمی باشند و به خاطر منافع مادی خود یا عده ای ٬ حفظ قدرت خود و یا قدرت طلبی های عده ای سود جو از زیر بار مسوولیت به عهده گرفته شانه خالی نکنند.
- تفاوتی میان برگزاری کنسرت ها برقرار ننمایند و اگر نیازی به لغو برگزاری کنسرت هاست اولویت را به مکان های بدون مجوز بدهند.
- مردم از فقدان شادی و جوانان از فقدان اماکن سالم تفریحی رنج می برند٬ تلاش برای ایجاد شادی سالم هرچند به اندازه ی روزنه ای کوچک به طور قطع و یقین ثواب دنیا و آخرت را برایشان به ارمغان خواهد آورد.
- اسباب شادکردن مردم هرچند با کنسرت های گرانقیمت را فراهم کنند.
( آخرین بازدید ۷۴۰۸۰ )
سلام به همه
ای خدای دگرگون کننده دلها و دیده ها ای تدبیر کننده روز و شب ای دگرگون کننده حالی به حالی دیگر حال مارا به بهترین حال دگرگون کن
نوروز یعنی هیچ زمستانی ماندنی نیست اگر چه بلندترین شبش ٬ شب یلدا باشد.
و پیام نوروز این است: دوست داشته باشید و زندگی کنید چرا که زمان همیشه از آن شما نیست.
ان شا الله سال ۱۳۸۹ سال خوب و پر برکتی برای همه ی شما باشد.
( آخرین بازدید۷۲۸۴۴ )
مقدمه :
بحثی را که این روزها در تب و تاب حوادث پس از انتخابات 22 خرداد 88 گم شده است، مبحث اقتصاد و اثر آن بر زندگی روزمره است. در اوج تبلیغات انتخاباتی بحث نرخ تورم ، نرخ بیکاری ، نرخ تورم نقطه به نقطه ( که رئیس دولت نهم برای اولین بار آن را به جامعه عرضه کرد ) ، بحث جدیدتری به خانه ها آمد و آن معرفی ضریب شاخص فلاکت توسط محسن رضائی یکی از چهار کاندیدای انتخابات دهم بود.
وی برای مقابله با تکذیب وجود تورم و بیکاری ابتدا محاسبه ی تورم نقطه به نقطه را برای نشان دادن وضعیت مطلوب در جامعه زیر سوال برد و با تعریف واضح نرخ تورم سالیانه این نکته را نیز متذکر شد که تغییر در افزایش حقوق و پرداخت های معوقه باعث بهبود شاخص نرخ تورم نقطه به نقطه شده و این نیز یک حرکت حساب شده ی سیاسی است. سپس ضریب شاخص فلاکت را شرح داده و نقاط تاریک اقتصاد ایران را برشمرد.
اکنون فارغ از جنجال های سیاسی به تعریف ضریب شاخص فلاکت و میزان آن در ایران از سال 76 تا 87 پرداخته می شود.
ضریب شاخص تورم از مجموع نرخ بیکاری و نرخ تورم بدست می آید . رشد همزمان بیکاری و تورم در اقتصاد کشور نشاندهنده شرایط رکود تورمی است و روند رشد سریع شاخص فلاکت نیز گویای همین وضعیت است. در مقاله ی زیر ابتدا تعاریف رکود تورمی یا بیماری هلندی و ضریب شاخص فلاکت مطرح و سپس بر اساس آمار رسمی شاخص فلاکت در ایران نشان داده خواهد شد
رکود تورمی یا بیماری هلندی
معمولاً در شرایطی که بعد از جهش قیمتهای نفت در اقتصادهای نفتی رخ میدهداین است که در ابتدا با تزریق درآمدهای نفتی در دوره کوتاهی در اثر رشد تولید، تورم کاهش پیدا میکند ولی در ادامه ی تزریق ، با افزایش حجم پایه پولی ، شاهد افت تولید و افزایش دامنه رکود خواهیم بود زیرا در شرایطی که درآمدهای نفتی تزریق میشود و سیاست تثبیت نرخ ارز نیز در اقتصاد توسط دولت در حال اجراست در واقع قیمت کالاهای وارداتی را در کشور کاهش میدهیم و این مسئله به کاهش تولید داخلی و رشد رکود منتهی شده در عمل بلافاصله بعد از کاهش مقطعی ایجاد شده در تورم شاهد رشد شدید این شاخص در اقتصاد بوده و همراه آن رکود نیز بالا میرود که به این وضعیت بیماری هلندی نیز گفته میشود و در اقتصاد ایران شاهد این وضعیت هستیم ودر واقع روند رو به رشد شاخص فلاکت که برگرفته از جمع دو نرخ تورم و بیکاری است نشاندهنده حاکمیت رکود سنگین تورمی بر اقتصاد ایران است.
شاخص فلاکت (Misery index)
یک نشانگر اقتصادی است که توسط اقتصاددان آرتور اکان تبیین شده ٬ روش محاسبه این شاخص بسیار ساده و مبتنی بر حاصل جمع دو شاخص اصلی یعنی نرخ بیکاری و نرخ تورم است . به این معنا که تورم فزاینده در کنار بیکاری رو به افزایش برای یک کشور، هزینههای اقتصادی و اجتماعی در بر خواهد داشت. این شاخص شامل تولید ناخالص داخلی ونرخ سود بانکی نمی شود.
برخی اقتصاددانان معتقدند که شاخص فلاکت رابطه مستقیمی با جرم و جنایت در جامعه دارد و روند تغییر این شاخص با فاصله حدود یک سال در شاخص جرم و جنایت تاثیر میگذارد. در مقابل شاخص فلاکت، شاخص ناامیدی است که به اثر شاخص سهام بر نرخ خودکشی دلالت دارد وقفه زمانی کوتاهتری میان دو نرخ را در نظر میگیرد.
لازم به یادآوری است که شاخص فلاکت برای نخستین بار در جهان توسط جیمی کارتر کاندیدای ریاست جمهوری سال ۱۹۷۶ ایالات متحده در رقابتها،
مورد اشاره قرار گرفت که آن زمان حدود ۱۴ درصد بود. کارتر گفته بود که
کسی که موجب چنین رقم بالائی از فلاکت است حتی حق خواستن رای و
رئیس جمهور شدن را هم ندارد.
الف : نرخ بیکاری در ایران
در کشور ما متولی اعلام نرخ بیکاری، مرکز آمار ایران است که اطلاعات مربوط به نرخ اشتغال و بیکاری را به صورت سه ماه یکبار محاسبه و اعلام میکند، گو اینکه در مقاطعی از زمان این نرخ در برخی از فصول اعلام نشده است. نرخ بیکاری در ایران از 1/13 درصد درسال 76 تا سال ۸۰ روند صعودی به خود گرفت اما از آن سال تا کنون نرخ بیکاری روند رو به کاهشی داشته است.
ب : نرخ تورم در ایران
جهت جمعآوری اطلاعات مربوط به نرخ تورم به آمارهای اقتصادی بانک مرکزی در زمینه شاخص تورم به عنوان تنها متولی رسمی محاسبه و اعلام نرخ تورم مراجعه می شود. نرخ تورم به کار رفته در این محاسبه بر مبنای ۱۲ ماه یا سالانه است که برای هر فصل عدد آن محاسبه میشود. کمترین ارقام این شاخص مربوط به سال ۸۴ و نیمه اول سال ۸۵ میباشد و بالاترین ارقام این شاخص مربوط به سال ۸۷ است.
آماری که بانک مرکزی اعلام کرده است این است که در سال 1384 تورم 10.4 و در سال 85 تورم به 11.9 و در سال 86 تورم به 18.4 و در سال 87 تورم به 25.4 رسیده است .
ضریب شاخص فلاکت در ایران:
شاخص فلاکت در سال 1376 و ابتدای دولت اول سید محمد خاتمی 4/30 درصد بوده و این شاخص با روند نزولی خود در پایان دور دوم ریاست جمهوری ایشان به 9/21 درصد می رسد.
در سال ۸۴ و با روی کار آمدن دولت نهم شاخص فلاکت دوباره روند صعودی را پیش می گیرد و حتی از اوج شاخص در سال 76 نیز فراتر میرود و در سه ماهه اول سال 87 به بالاترین حد خود طی هشت سال گذشته یعنی رقم 9/35 درصد میرسد.
روندی صعودی داشته است در حالی که این شاخص از سال 76 به بعد روند کاهشی پیدا کرده بود.
با تعاریف یاد شده هر درصد از کاهش یا افزایش این شاخص بیانگر وضعیت عمومی اقتصاد ایران است. ونگرانی های اقتصاد دانان برای سال آتی بیش از حد تصور است.
طرح هدفمند کردن یارانه ها نیز ٬ هرچند در دراز مدت اثر مثبتی بر اقتصاد ایران دارد ٬ اما در کوتاه مدت فشار مضاعفی را بر جامعه وارد خواهد کرد. (۷۱۲۲۱ )
منابع :
تابناک - ویکی پدیا و سایر سایت های اینترنتی
*** همین نوشتار در سایت سیاوشون
سلام به همه
موفقیت شهروند فرهیخته ی رامسری را به ایشان و فرهنگ دوستان شهر سبز رامسر صمیمانه تبریک می گویم.
برای ایشان و جامعه ی ادبی رامسر آرزوی موفقیت روز افزون از درگاه ایزد منان مسئلت می نمایم.
مختصری از او و کتاب هایش
دکتر رسول علی اشرفی پور را دیر زمانی است که می شناسم. سابقه ی آشنائی ام با او به دوران دبیرستان و دانشگاه باز می گردد .
تلاشش برای توسعه ی رامسر ستودنی است.
دارای روحی پاک و زلال است وتلاش مستمر و پیگیری های مدامش از او مدیری درجه یک ساخته است. وی که از نیروهای زبده و دارای روابط عمومی بالا است دارای کارنامه موفقی در سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری کشور بوده و مدیرکلی حفاظت از محیط زیست مازندران در دولت های نهم و دهم از آخرین سمت های اوست.
با اشاره به توانمندی علمی مرتبط و تجربه ی موفق یکی از گزینه های اصلی تصدی ریاست سازمان محیط زیست کشور بودند که این پروسه با انتخاب فردی دیگر ٬ عملا انجام نگردید.
سرانجام با تجربه ی ارزشمند مدیریتی ٬ دکتر رسول علی اشرفی پور به عنوان مدیرکل محیط زیست استان تهران منصوب شده است.
انتصاب این رامسری توانمند ٬ متعهد و متخصص را به این سمت صمیمانه تبریک می گویم. امیدوارم که مانند گذشته در همه ی امور موفق و پیروز باشند.
مراسم تودیع و معارفه مدیران اداره کل محیط زیست استان تهران دوشنبه ۳ اسفند ۸۸ راس ساعت ۱۳ در ساختمان اداره کل محیط زیست استان تهران برگزار می شود. از رامسری های علاقمند تقاضا می کنم با شرکت در مراسم معارفه ی ایشان حامی کاملی برای این همشهری خوبمان باشند.
متاسفانه بنده در ماموریت کاری در زاهدان هستم و ازاین بابت صمیمانه از عدم حضور در مراسم معارفه پوزش می طلبم.
( آخرین بازدید 70372 )
مقدمه :
در سال ۱۳۸۱ و در زمان ریاست جمهوری سید محمد خاتمی جمعی برای شرکت در سرمایه گذاری در بخش گردشگری وارد ایران شدند. محمد طالبی به نمایندگی از یک شرکت خانوادگی از منطقه ی ویزبادن آلمان یکی از این سرمایه گذاران بود که به رامسر آمد.
با انجام مطالعاتی چهار ماهه و به هدایت سازمان میراث فرهنگی و گردشگری منطقه ی سفید تمشک برای احداث هتلی مجلل ٬ انتخاب شد. پس از انجام مطالعات اولیه ی طراحی ٬ پروانه ی احداث هتلی با ۱۳ هزار متر مربع زیر بنا ٬ در سال ۱۳۸۴ صادر شد.
اما در سال ۸۴ ٬ و پس از انتخابات دوره ی نهم ریاست جمهوری ٬ با انتصاب یک رامسری در راس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ٬ طالبی به اجرای طرح خود امیدوار و طرح نهایی را با زیربنای ۳۲۰ هزار متر مربع ارایه کرد.
اردیبهشت سال ۸۶ و همزمان با ولادت حضرت زینب سلام الله علیهارامسر میزبان میهمانانی بود که به مراسم کلنگ زنی احداث هتل سماموس قدم به سرزمین سبز و معطر به شکوفه های بهار نارنج ٬ آمده بودند و این آغاز ساخت هتل هفت ستاره ی سماموس بود.
مراسم کلنگ زنی ، احداث هتل ۷ ستاره سماموس رامسر « اولین هتل 7 ستاره کشور » با حضور رئیس سازمان گردشگری اسفندیار رحیم مشائی برگزار شد .سرانجام این هتل در زمینی به مساحت 240 هزار متر مربع با زیربنایی با وسعت 120هزار متر در 60 طبقه و با 240 متر ارتفاع در روستای سفید تمشک شهرستان رامسر آماده ی ساخت شد.
مدیر مجموعه هتلهای زنجیرهای سماموس "محمود طالبی" ویژگی های این هتل را بصورت زیر تشریح کرد :
- در این محوطه سه ساختمان بلند ساخته میشود که سازه اصلی هتل هفت ستاره سماموس برجی در 62 طبقه است
- زمان ساخت این هتل را 7 سال و شامل 2 برج که برج اصلی آن هزار واحد اقامتی را شامل میشود.
- مساحت زیربنای اصلی هتل ۴ هکتار در ۱۰۰ طبقه ( ویژه نامه ی اطلاعات ۲۱ خرداد ۸۶ )
- مساحت اماکن جانبی ۱۸ هکتار
- تعداد واحدهای اقامتی ۱۰۰۰ واحد از ۱۲۰ مترمربع تا ۱۲۰۰ متر مربع
- دارای ۱۲ سالن همایش به ظرفیت ۱۰۰ نفر تا ۱۰۰۰ نفر
وی در مصاحبه ای دیگرگفت:
این پروژه شش سال دوره ساخت دارد و یک سال دوره تجهیز که با صدور پروانه ساختمانی این شش سال آغاز میشود. وی درباره کوتاه کردن زمان احداث هتل اضافه کرد: بلند مرتبه بودن ابن برج و همچنین رانشی بودن مناطق شمالی نیازمند ساخت دیوارههای حایل و کوبیدن شمعهای 48 متری است تا زمین کاملا ایمن شود و نهایت سعی مان این است که شاید یک سال سریعتر از این برنامه زمانبندی به بهرهبرداری برسد اما تسریع بیش از آن لطمه به امنیت ساختمان خواهد زد.
- ویژگی مهم این هتل 7 ستاره استفاده چند منظوره آن است این هتل قابلیت استفاده برای توریسم ورزشی و درمانی را دارد و از این بابت که میتواند افراد مهم سیاسی دنیا را در خود جای دهد دارای اهمیت است.
- این هتل شامل دهکده گردشگری، پارکینگ طبقاتی در 10 طبقه که هر طبقه آن گنجایش 100 ماشین را دارد .
البته طالبی در یک مصاحبه ی دیگر پارکینگ طبقاتی هتل را 12 طبقه با ظرفیت هزار و 200 خودرو اعلام کرد.
- امکانات ارتباطی هتل از طریق فیبرنوری است.
- این هتل 12 سالن همایش دارد که مجهز به هزار دستگاه ترجمه همزمان است و PATH هلیکوپتر آن از مقر سازمان ملل متحد الگوبرداری شده است
- معماری این هتل برگرفته از عناصر معماری اسلامی، ایرانی از جمله زیگوراتهای چغازنبیل و شوش است و در طراحی گنبد آن نیز از مساجد اسلامی الگوبرداری شده است.
- یکی از مهمترین ویژگیهای این هتل آکواریوم 8 طبقه آن است و از طبقه همکف تا هشتم هتل، آکواریومی از آبزیان دریای خزر تعبیه خواهد شد که از آب دریا تغذیه میکنند .
- دارای سیستم ترجمه همزمان
- امکانات تفریحی چون استخر دلفین ها ، دهکده سلامت و امکانات برگزاری کنفرانس های بین المللی شامل بخش پاویون و باندهای هلی کوپتر برای جلسات شخصیتهای بین المللی است و در فضایی با چشمانداز زیبا بین جنگل و کوه و همچنین دریا احداث می شود.
- هزینه بهرهبرداری کامل این هتل 100 میلیارد تومان است .
قابل ذکر هست که سماموس ، با ارتفاعی بیش از 3600 متر بلندترین کوه ناحیه می باشد و در تمام فصول سال پوشیده از برف است و در امتداد دریا بر شهرهای رودسر, کلاچای, چابکسر و رامسر اشراف دارد .
- از فرودین ماه 88 تاکنون 40 متر ترانشهبرداری شده است و 800 دستگاه کامیون خاک برداشته شده است.
- تاکنون هشت میلیون تن سنگ از محل احداث هتل دپو شده است و این میزان سنگ در پروژهای که در آینده با عنوان بندر تفریحی و توریستی رامسر خواهد بود، مورد استفاده قرار میگیرد.
- کارخانه بتن سازی برای تولید سنگ و بتن مورد نیاز ساخت هتل آماده شده است و مشکل اصلی پروانه ساختمان و زمینهای معارضی بوده که سبب شده کار احداث هتل اجرایی نشود.
- هزینه کارخانه شن و ماسه، دفتر فنی و مهندسی و برداشت ترانشه تاکنون 11 میلیارد تومان بوده و کار اجرایی اصلی بلافاصله پس از صدور پروانه آغاز میشود.
البته در لابلای صحبت مدیر پروژه نکته ی مهم زیر قابل برداشت است که ایشان درخواست احداث بندر تفریحی و توریستی رامسر را نیز در سر می پرورانند.
و موضوع دیگری که از ایده های طالبی است ٬ در اختیارگرفتن مسیر گردشگری جواهرده برای احداث مراکز تفریحی مصوب سفر اول ریاست جمهوری است.
- استاندار وقت مازندران سیدمحمد کریمی نکات دیگری را به مشخصات هتل افزود ٬ وی گفت :
- این پروژه آبروی شهرستان، استان و دولت است و با توجه به اینکه جنگل زخمی شده است باید زودتر ساماندهی شود.
- در 24 ساعت 2 هزار و 500 متر زمین خلع ید شده در قالب ماده 32 از سوی اداره کل منابع طبیعی غرب مازندران باید به مدیر پروژه برای ادامه کار واگذار شود و امور اراضی در نخستین جلسه کمیسیون ماده 32 نسبت به واگذاری این میزان زمین اقدام کنند.
- مدیر پروژه نیز تا اول شهریور ۸۸ باید نسبت به تحویل مدارک مورد نیاز برای صدور پروانه و همچنین ارائه برنامه زمانبندی جدید هتل اقدام کند و همچنین اصلاحیه طرح ارزیابی محیط زیست را به این سازمان تحویل دهد.
- مدیر پروژه همچنین باید از تاریخ صدور پروانه CPM (برنامه زمانبندی) را اصلاح و بر اساس آن اقدام کرده و نیز اراضی بیش از 17 هکتار در قالب ماده سه ظرف مدت 10 روز از سوی اداره کل منابع طبیعی تحویل داده شود.
- با توجه به اینکه در مسیر دسترسی به هتل مدرسهای وجود دارد با هماهنگیهای به عمل آمده این مدرسه با مدرسهای که مدیر پروژه میسازد، معاوضه میشود.
- این پروژه با توجه به این مصوبات و اعطای این میزان تسهیلات کاری باید هرچه زودتر عملیاتی شده و در دولت دهم به بهرهبرداری برسد.
البته مقدمه ی طولانی بالا به منظور آشنائی خوانندگان با پیشینه ی احداث هتل هفت ستاره ی سماموس نوشته شده است . اما جان مطلب این مقال چیز دیگری است که در پی می آید.
پس از هتل قدیم و هتل جدید و برج چشم انداز این سومین پروژه ی بزرگ در رامسر است.
اگر از سال ۱۳۸۱ تا 1384 را به راحتی بتوانیم بگذریم از اردیبهشت سال ۱۳۸۶ به بعد را نمی توان به سرعت و بدون کنکاش ساخت هتل گذراند.
مدیر ساخت هتل ، زمان ساخت را در ابتدا ۷ سال ُ وبعد ها ۶ سال که قابلیت کاهش یک ساله بر آن مترتب است را به عنوان مهمترین شاخصه ی CPM ( مدیریت « زمان » بحرانی طرح ) بیان کرد.
وجود حامیان قدر چون معاون رئیس جمهور که از میزان تقرب وی در نزد محمود احمدی نژاد همگان مطلعند از یک طرف ، حضور مدیر کل محیط زیست رامسری استان از طرف دیگر و همچنین اراده ی سه استانداری که در این مدت کوتاه مازندران را مدیریت می کردند از دیگر سو و بر آورده کردن خواسته های مدیران پروژه از جمله :
سازنده ی هتل یکی از مهم ترین مشکلات ساخت هتل را ، با توجه به عظمت آن ، نداشتن معدن شن و ماسه عنوان کرد. در سریع ترین زمان ممکن معدن شن و ماسه ی جواهرده ( وژک تله = کوه وژک ) در ابتدای ورودی جواهرده و در فاصله ی بین کنار رود ( کنی رو ) و چشمه ی آبعلی بدون هیچ مزاحمت محیطی زیستی و جنگلبانی به ایشان واگذار شد.
در گام دوم ایشان لزوم احداث کارخانه ی بتون را طالب شدند. در این راستا نیز یکی از مکان های زیبای رودخانه ی صفارود در مسیر منتهی به خیابان شهدا ( بهشت زینبیه ) بدون هیچ مزاحمت محیط زیستی ، جهاد کشاورزی و شهرداری به ایشان واگذار شد.
از این رو تاخیر در ساخت هتل با هیچ بهانه ای پذیرفتنی نیست.
جدای از مشکلات مصیبت بار احداث کارخانه ی شن و ماسه در جواهرده که صدای خراشیدن سنگ ها و پژواک آن آلودگی صوتی عظیمی را بر « روستای نمونه ی گردشگری بین المللی جواهرده » تحمیل کرده است و تردد ماشین های سنگین حمل و نقل می تواند جاده ی زیبا و خاطره انگیز آن را به نابودی کشاند. در فرودست نیز امتداد رودخانه ی وحشی صفارود در تعرضی سهمگین قرار خواهد گرفت.
با این همه خسارات آن چه مهم تر است این است که مدیران پروژه تمایلی به بکارگیری نیروهای متخصص و حتی کارگر شهرستان رامسر در پروژه ندارند و این آغازی است که پایان ساخت هتل نه تنها نقاط زیبا و سود رسان منطقه از کف مردم بومی خارج شده است بلکه در کار آفرینی آن ها نیز ، سهمی نخواهد داشت و این موضوع مصیبت بار تر از صدمات دیگر پروژه خواهد بود.
با دورخیز بلند طالبی و دوستان از جمله :
- هتل ۷ ستاره سماموس رامسر
- به خدمت گرفتن معدن شن و ماسه ی جواهرده
- احداث کارخانه بتن سازی در انتهای رودخانه ی صفارود
- درخواست احداث بندر تفریحی و توریستی رامسر
- درخواست احداث مراکز تفریحی مصوب سفر اول ریاست جمهوری و در اختیارگرفتن مسیر گردشگری جواهرده
- اضافه کردن قید زنجیره ای به « هتل سماموس » برای اخذ مجوز احداث هتل های دیگر
احتمالا مردم رامسر با یک مشکل جدی به نام « طالبی مالک زمین های مرغوب رامسر » مواجه خواهند شد. هرچه واگذاری امکانات به ایشان بیشتر شود و به لحاظ اقتصادی و مالکیت فربه تر شود به یقین قدرت به چالش انگیختن و پاسخگو کردن ایشان سخت تر خواهد بود.
با افتخار می گویم که رامسر باید میزبان سرمایه گذاران باشد و یکی از ایده هایم تبدیل سرمایه دار به سرمایه گذار است ، اما مطالعه ی پرونده ی هتل سماموس نگران کننده است.
اخیرا رئیس شورای شهر رامسر در نامه ای به فرماندار رامسر علت کندی کار را جویا شده است.
با اشاره به روند طی شده ٬ بنده امیدی به پاسخگوئی شفاف مسولین ذیربط ندارم.
در برخی از جلسات و نشست ها در این خصوص صحبت می شد و عده ای از اساس با طالبی و دوستان مخالف بوده و حتی تعابیری را به کار می بردند که اعتماد همه سست می شد در مقابل عده ای موانع موجود پیش روی پروژه از شهرستان و شهروندان را از عوامل عقب ماندن پروژه نام می بردند.
زمان پاسخ مناسب را به هر دو گروه خواهد داد. ان شاالله منافع مردم در آن لحاظ شود.
پی نوشت :
- کلیه ی اطلاعات مربوط به پروژه از ویژه نامه ی اطلاعات ۲۱ خرداد ۸۶ و اخبار اینترنتی اخذ شده است.
- این مطلب در مهرماه 88 نوشته شده است
( آخرین بازدید 68157 )
توضیحات طالبی مدیر هتل سماموس در تاریخ ۱۸/۱۲/۸۸
همزمان با تصویب پیشنهاد اوباما رئیس جمهور آمریکا مبنی بر اعزام ۳۰ هزار سرباز به افغانستان برای جنگ با طالبان و اغتشاشگران ٬ جایزه صلح بین المللی به ایشان اعطا می شود.
وی در آن جلسه از وقایع پس از انتخابات ایران نیز سخن می گوید و اعلام می کند: دولت هائی مثل ایران بیش از آنکه از جنگ بهراسند از آرزوها و امید های ملتشان می هراسند.
از سوی دیگر جمهوری اسلامی بارها اعلام کرده است که از تکنولوژی هسته ای برای مقاصد صلح آمیز استفاده می کند٬ اما جامعه ی جهانی اتفاق نظر دارند که ایران به دنبال بمب هسته ای است.
این موضوع به وضوح تفاوت دیپلماسی فعال و موثر را با دیپلماسی غوغا سالارانه نمایان می کند.
اشتباه نشود بنده نیز مانند بسیاری از افراد جامعه حق هر کشوری از جمله ایران را می دانیم که از تکنولوژی نوین بهره برداری نماید و هیچ کشوری حق ندارد در این زمینه به ایران و یا هیچ کشور دیگری زور بگوید.اما یقینا یک جای کار سیاست خارجی ما دچار اشکال است که اجماع جهانی برعلیه کشور ما توافق مکتوب دارد.
از سوی دیگر یقین داریم که کشورهای دیگر دلشان به حال ملت ما نسوخته است.
تفاوت کشور ما با دیگران این است که ما موقعیت سنجی مناسب را ارائه نداده ایم. همه ی کشورها منافع ملی خود را بر هرچیز دیگر رجحان داده اند جز کشور ما.
در شطرنج سیاست مهره چینی ها باید طوری باشد که در حفظ منافع ملی ٬ حداقل بازی برد برد را برگزینیم.
اگر کسانی قطعنامه های سازمان ملل را کاغذ پاره نامیده اند و ادعا می کنند که آنقدر قطعنامه بدهید که قطعنامه دانتان پاره شود ٬نمی دانند که اثرات تخریبی تحریم و سماجت های بی مورد ٬ اولین اثرش زندگی در سختی ها و ناملایمات است ٬ مردم ما این موضوع را با پوست و گوشت خود لمس می کنند.
البته تجربه ی تاریخی چند ساله نشان داده است که کسانی که خود را کارشناس ارشد می دانند و نظرات دیگران را فاقد ارزش دانسته و از افراد بله قربان گوی در مدیریت بهره می گیرند ٬ یقینا گوش شنوائی برای شنیدن صدای دل خسته ی مستضعفانی که دایم از آن ها بهره برداری سیاسی می کنند ٬ نخواهند داشت.
وظیفه ی اندیشه ورزان شکستن سکوت است ٬ هرچند بی صدائی قلمی در دنیای مجازی باشد.
(آخرین بازدید ۶۳۲۷۲ )
هفته ی بسیج چند روز دیگر آغاز می شود . از ۵ آذر ۵۸ و صدور فرمان تاریخی حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه مبنی بر تشکیل ارتش بیست میلیونی سال ها می گذرد. اوئی که فرمود « در این دنیا افتخارم این است که یک بسیجی ام » و همو که در آخرین پیام هفته ی بسیج « شجره ی طیبه و درخت پهناوری که شکوفه های آن بوی بهار وصل می دهند » را نگاشت.
بیش از بیست سال از هجرت غم انگیز او می گذرد و خیلی ها پیوسته یکی از افتخارات خود را بسیج و بسیجی بودن می دانستند.
بسیج ٬ رعایت کامل اصول شرعی و اخلاقی بود
بسیج ٬ پایبندی به اوامر ولایت فقیه بود.
بسیج ٬ ایثار و از خود گذشتگی بود.
بسیج ٬ ارزش های الهی در جامعه ای دینی بود.
اما هیچ گاه برداشت های سطحی از ارزش های الهی و ولایت فقیه به نام بسیج و بسیجی نامیده نمی شود.
همان زمان عده ای بودند که با نام بسیج ٬ عقده های روانی خود را پی می گرفتند و با نام امر به معروف و نهی از منکر بدترین برخوردهای زننده را با کسانی که در حفظ شئونات اسلامی بی مبالات بودند را روا می داشتند.
ضرب و شتم کسانی که آستین کوتاه پوشیده بودند
توهین به خانم هائی که روسری آن ها کمی عقب تر از حد معمول بوده و مویشان هویدا بود.
سخن چینی ( جاسوسی ) به منظور تثبیت موقعیت خود برای افراد موثر.
...
همه ی این ها را فارغ از رعایت اولین و مهمترین اصلی که بدان اشاره می کردند ٬ عمل می کردند. نه شرایط امربه معروف و نهی از منکر را داشتند و نه به مراتب آن وقوف داشتند.
همیشه برای بسیجیان پیرو امام سخت و آزار دهنده بود اما این اتفاقات نامیمون در مقابل عظمت و گستردگی عاشقان پاکدل بسیج هیچ انگاشته می شد.
و اعتقاد به آیه ی شریف : « فمن یعمل مثقال ذره خیر یره و من یعمل مثقال ذره شر یره »پاسخگوی دل نگرانی های طبقه ی مخلص بسیج بود.
پس از رحلت رهبر کبیر انقلاب همان عشق و ارادت به جانشینش تسری یافت. در مقطع پس از رحلت رهبر کبیر انقلاب عده ای دیگر با نامی جدید همان کارهای غیر شرعی را به نامی مقدس آراستند و با حمله به تجمعات دانشجوئی و قانونی مطامع شخصی و گروهی را به نام دفاع از ولایت فقیه به خورد جامعه دادند.
بدترین اتفاق از این نوع ٬ واقعه ی ۱۸ تیر سال ۷۸ است. که در بیست سه تیر خاتمه یافت.
این گونه افراد ٬ گاهی نیز پا را فراتر گذشته و به کشتن افرادی پرداختند که مدرک محکمه پسندی برای حذف آن ها وجود نداشت و در صورت موجود بودن نیز باید در مجاری خاص خود قرار می گرفت. این نیروهای به ظاهر مدافع ارزش های انقلاب « نیروهای خودسر » نام گرفتند.
پس از انتخابات ۲۴ خرداد ۸۸ عده ای دیگر با نامی جدید همان شیوه های غیر شرعی را به نام دفاع از انقلاب و اسلام و ولایت فقیه به معرکه ی خیابان ها کشاندند. این افراد موسوم به « لباس شخصی ها » ادامه ی همان روش غلط اوایل انقلاب هستند. آن هائی که با بی اطلاعی از موازین شرعی اعمالی را انجام دادند که نه تنها شرعی نبود بلکه حتی اخلاقی و وجدانی نیز نبود. البته لباس شخصی ها ی جدید در تجمع های مذهبی نیز با نام حمایت از رهبری بدترین فحاشی ها و کتک زدن ها را به منصه ی ظهور رساندند.
اینکه عده ای نام پاکباختگان بسیج و بسیجی را برای رسیدن به قدرت و حفظ آن بهره بگیرند ٬ جای بسی تاسف و نگرانی است.
« بصیرت انقلابی و اسلامی » باید از حیطه ی شعار و مطامع گروهی خاص خارج و بسیج و بسیجیان با ارادت به ائمه ی اطهار و سیره و سلوک آنان دست خائنین به هدف بزرگ امام و انقلاب را خالی بگذارند.
در سیره ی معصومین علیه السلام اگر توهینی می شنیدند با استعانت از آیه ی کریمه ی « و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلام » به مهربانی از دشنامگویان پذیرائی می کردند.
هنوز هم دیر نشده است راه بسیج یادگار امام همان شیوه ی مشروع است و فحاشی و ضرب و شتم دیگران اعتباری برای بسیج نبوده و نیست.
اشتباه نشود این مطلب مخالفت با دو بخش از فروع دهگانه ی دین را منتشر نمی کند. امر به معروف و نهی از منکر شرایط و مراتبی دارد که شخص متشرع باید خود را در چارجوب آن تنظیم و بر آن اساس اقدام نماید. اینکه چون فلان شخص مسوول فلان حرف را زد « حجت شرعی » نیست. و اگر اعتقادی به روز واپسین باشد پاسخگوئی به « حق الناس » بر گرده ی بسیار کسان سنگینی خواهد کرد.
بسیار کسانی بودند که برای رسیدن به مطامع دنیائی و با زیر پا گذاشتن اصول و فروع دین ٬ متظاهرانه مسلمان تر از مرجع خود را نمایاندند و در همین دنیای کوچک پس از اندکی آنگونه رسوا شدند و در منجلاب فساد غرق شدند ٬ که اینک نمی توانند زندگی راحتی داشته باشند.
ارزش بسیج و بسیجی فراتر از هوس های زودگذر جناحی و گروهی است. موثران بر این عرصه باید آگاه باشند که حذف روحیه ی بسیجی و آلوده کردن آن ها به منافع حزبی و شخصیت ها ٬ خطای جبران ناپذیری خواهد بود که آینده ی نظام و انقلاب را به خطر خواهد انداخت.
بسیج مدرسه ی عشق است ٬ عشق به همه ی خوبی ها
مطلب مرتبط:
مراجعه به یه مطلب زیبا در آدرس : http://www.ayandenews.com/news/15464/
( آخرین بازدید ۶۱۵۹۶ )
سه شنبه ۱۹ آبان ۸۸ مراسم تودیع و معارفه ی مدیر عامل شرکت فرهنگی ورزشی سایپا بود و با هماهنگی تلفنی یکی از دوستان برای شرکت در آن مهیا شدم.
برای کسی چون بنده که فوتبال را بصورت حرفه ای دنبال نمی کند رفتن به معارفه ی رئیس باشگاه سایپا کمی تعجب برانگیز است. اما موضوع کمی متفاوت از فوتبال و ورزش بود.
قرار بود یکی از شهروندان رامسری و یکی از دوستان موثر « کانون دوستی رامسری های مقیم استان تهران » معارفه شود.
مراسم در کیلومتر ۵ جاده مخصوص کرج و در دفتر باشگاه برگزار شد. اما نکته ی مهم و حائز اهمیت این مراسم شرکت گسترده ی دوستان رامسری در این همایش بود. برای بنده و دوستان مایه ی مباهات بود که چنین اتفاق میمونی رخ داده بود.
در مراسم تودیع و معارفه ی بسیاری شرکت کرده بودم اما این مراسم ویژگی زیبای همدلی شهروندان رامسری را به دنبال داشت.
برخی دوستان به شوخی می گفتند که اسم این مراسم را همایش کانون دوستی می گذاشتید بهتر بود.
شرکت برخی از رامسری ها نیز که از شهرستان این مسافت را طی نمودند تا به مراسم برسند جای تقدیر داشت. پیام تبریک مشترک شهردار و شورای شهر رامسر که سخنگوی شورا به نمایندگی از آنان در مجلس حضور داشت نیز قرائت شد.
آرش کوشا ایجاد محیط فرهنگی و اخلاقی در ورزش و توسعه و تنوع رشتههای ورزشی را در رئوس کار خود قرار داد و گفت: سایپا، سایپای کرج خواهد شد؛ کلانشهری که بزودی تبدیل به استان میشود.
در اینجا نیز انتصاب آرش کوشا را به مدیر عاملی شرکت فرهنگی ورزشی سایپا تبریک گفته و برای ایشان آرزوی توفیق می نمایم.
(آخرین بازدید ۶۰۰۹۵ )
وصیت نامه ی داریوش کبیر را در فضای مجازی یافتم و با افزودن دسته بندی وصیت نامه ( کلمات قرمز رنگ ) برای خود و خوانندگان به مشاهده گذاشتم. با نگاهی حتی گذرا به آن وصیت نامه این نکته اهمیت می یابد که پیشینیان ما چقدر به علم و آموزش ٬ عدالت و مهرورزی ٬ توسعه و آبادانی ٬ قبح دروغ و تملق ٬ حذف چاپلوسی و مدیریت اتوبوسی ٬ حفظ کیان مملکت و عزت ایران و ... توجه داشتند .
امروز ما در کدامیک از آنان پیشتر و بیشتر رشد کرده ایم ؟
حفظ کیان مملکت و احترام به استقلال عمل : اینک که من از دنیا می روم، بیست و پنج کشور جز امپراتوری ایران است و در تمامی این کشورها پول ایران رواج دارد و ایرانیان درآن کشورها دارای احترام هستند و مردم آن کشورها نیز در ایران دارای احترامند، جانشین من خشایارشا باید مثل من در حفظ این کشورها کوشا باشد و راه نگهداری این کشورها این است که در امور داخلی آن ها مداخله نکند و مذهب و شعائر آنان را محترم شمرد .
حساب ذخیره ارزی : اکنون که من از این دنیا می روم تو دوازده کرور دریک زر در خزانه داری و این زر یکی از ارکان قدرت تو می باشد، زیرا قدرت پادشاه فقط به شمشیر نیست بلکه به ثروت نیز هست. البته به خاطر داشته باش تو باید به این حزانه بیفزایی نه این که از آن بکاهی، من نمی گویم که در مواقع ضروری از آن برداشت نکن، زیرا قاعده این زر در خزانه آن است که هنگام ضرورت از آن برداشت کنند، اما در اولین فرصت آن چه برداشتی به خزانه بر گردان .
احترام به والدین : مادرت آتوسا ( دختر کورش کبیر ) بر گردن من حق دارد پس پیوسته وسایل رضایت خاطرش را فراهم کن .
اهمیت به کشاورزی و ذخیره سازی ارزاق : ده سال است که من مشغول ساختن انبارهای غله در نقاط مختلف کشور هستم و من روش ساختن این انبارها را که از سنگ ساخته می شود و به شکل استوانه هست در مصر آموختم و چون انبارها پیوسته تخلیه می شود حشرات در آن به وجود نمی آید و غله در این انبارها چندین سال می ماند بدون این که فاسد شود و تو باید بعد از من به ساختن انبارهای غله ادامه بدهی تا این که همواره آذوغه دو یاسه سال کشور در آن انبارها موجود باشد و هر سال بعد از این که غله جدید بدست آمد از غله موجود در انبارها برای تامین کسری خوار و بار استفاده کن و غله جدید را بعد از این که بوجاری شد به انبار منتقل نما و به این ترتیب تو برای آذوقه در این مملکت دغدغه نخواهی داشت ولو دو یا سه سال پیاپی خشک سالی شود .
گزینش نیروی انسانی : هرگز دوستان و ندیمان خود را به کارهای مملکتی نگمار و برای آنها همان مزیت دوست بودن با تو کافیست، چون اگر دوستان و ندیمان خود را به کار های مملکتی بگماری و آنان به مردم ظلم کنند و استفاده نا مشروع نمایند نخواهی توانست آنها را مجازات کنی چون با تو دوست اند و تو ناچاری رعایت دوستی نمایی.
توجه به توسعه : کانالی که من می حواستم بین رود نیل و دریای سرخ به وجود آورم ( کانال سوئز ) به اتمام نرسید و تمام کردن این کانال از نظر بازرگانی و جنگی خیلی اهمیت دارد، تو باید آن کانال را به اتمام رسانی و عوارض عبور کشتی ها از آن کانال نباید آن قدر سنگین باشد که ناخدایان کشتی ها ترجیح بدهند که از آن عبور نکنند .
حفظ عزت ایران : اکنون من سپاهی به طرف مصر فرستادم تا این که در این قلمرو ، نظم و امنیت برقرار کند، ولی فرصت نکردم سپاهی به طرف یونان بفرستم و تو باید این کار را به انجام برسانی، با یک ارتش قدرتمند به یونان حمله کن و به یونانیان بفهمان که پادشاه ایران قادر است مرتکبین فجایع را تنبیه کند .
حذف تملق و دروغ : توصیه دیگر من به تو این است که هرگز دروغگو و متملق را به خود راه نده، چون هر دوی آنها آفت سلطنت اند و بدون ترحم دروغگو را از خود بران. هرگز عمال دیوان را بر مردم مسلط مکن و برای این که عمال دیوان بر مردم مسلط نشوند، قانون مالیات را وضع کردم که تماس عمال دیوان با مردم را خیلی کم کرده است و اگر این قانون را حفظ نمایی عمال حکومت زیاد با مردم تماس نخواهند داشت .
حفظ کرامت نظامیان : افسران و سربازان ارتش را راضی نگاه دار و با آنها بدرفتاری نکن، اگر با آنها بد رفتاری نمایی آن ها نخواهند توانست مقابله به مثل کنند ، اما در میدان جنگ تلافی خواهند کرد ولو به قیمت کشته شدن خودشان باشد و تلافی آن ها این طور خواهد بود که دست روی دست می گذارند و تسلیم می شوند تا این که وسیله شکست خوردن تو را فراهم کنند .
توجه به آموزش : امر آموزش را که من شروع کردم ادامه بده و بگذار اتباع تو بتوانند بخوانند و بنویسند تا این که فهم و عقل آنها بیشتر شود و هر چه فهم و عقل آنها بیشتر شود تو با اطمینان بیشتری حکومت خواهی کرد .
توصیه به خداپرستی : همواره حامی کیش یزدان پرستی باش، اما هیچ قومی را مجبور نکن که از کیش تو پیروی نماید و پیوسته و همیشه به خاطر داشته باش که هر کسی باید آزاد باشد تا از هر کیشی که میل دارد پیروی کند .
توجه به قیامت : بعد از این که من زندگی را بدرود گفتم ، بدن من را بشوی و آنگاه کفنی را که من خود فراهم کردم بر من بپیچان و در تابوت سنگی قرار بده و در قبر بگذار ، اما قبرم را مسدود مکن تا هر زمانی که می توانی وارد قبر بشوی و تابوت سنگی من را آنجا ببینی و بفهمی که من پدرت پادشاهی مقتدر بودم و بر بیست و پنج کشور سلطنت می کردم مردم و تو نیز خواهید مرد زیرا که سرنوشت آدمی این است که بمیرد، خواه پادشاه بیست و پنج کشور باشد ، خواه یک خارکن و هیچ کس در این جهان باقی نخواهد ماند، اگر تو هر زمان که فرصت بدست می آوری وارد قبر من بشوی و تابوت مرا ببینی، غرور و خودخواهی بر تو غلبه نخواهد کرد، اما وقتی مرگ خود را نزدیک دیدی، بگو قبر مرا مسدود کنند و وصیت کن که پسرت قبر تو را باز نگه دارد تا این که بتواند تابوت حاوی جسدت را ببیند.
توجه به عدالت : زنهار، زنهار، هرگز خودت هم مدعی و هم قاضی نشو، اگر از کسی ادعایی داری موافقت کن یک قاضی بی طرف آن ادعا را مورد رسیدگی قرار دهد و رای صادر کند، زیرا کسی که مدعیست اگر قضاوت کند ظلم خواهد کرد.
توصیه به سازندگی : هرگز از آباد کردن دست برندار زیرا که اگر از آبادکردن دست برداری کشور تو رو به ویرانی خواهد گذاشت، زیرا قائده اینست که وقتی کشوری آباد نمی شود به طرف ویرانی می رود، در آباد کردن ، حفر قنات ، احداث جاده و شهرسازی را در درجه اول قرار بده .
مهرورزی و مجازات : عفو و دوستی را فراموش مکن و بدان بعد از عدالت برجسته ترین صفت پادشاهان عفو است و سخاوت، ولی عفو باید فقط موقعی باشد که کسی نسبت به تو خطایی کرده باشد و اگر به دیگری خطایی کرده باشد و تو عفو کنی ظلم کرده ای زیرا حق دیگری را پایمال نموده ای .
توجه به گواه و شاهد : بیش از این چیزی نمی گویم، این اظهارات را با حضور کسانی که غیر از تو اینجا حاضراند کردم تا این که بدانند قبل از مرگ من این توصیه ها را کرده ام و اینک بروید و مرا تنها بگذارید زیرا احساس می کنم مرگم نزدیک شده است .
( آخرین بازید ۵۶۶۱۴ )
در این خاک زرخیر ایران زمین
نبودند جز مردمی پاک دین
چو مهر و وفا بود خود کیششان
گنه بود آزار کس پیششان
همه بنده ناب یزدان پاک
همه دل پر از مهر این آب و خاک
پدر در پدر آریایی نژاد
ز پشت فریدون نیکو نهاد
کجا رفت آن دانش و هوش ما؟
که شد مهر میهن فراموش ما
نبود این چنین کشور و دین ما
کجا رفت آیین دیرین ما؟
گرانمایه بود آنکه بودی دبیر
گرامی بدان پس که بودی دلیر
به یزدان که گر ٬ ما ٬ خرد داشتیم
کجا این سرانجام بد داشتیم؟
نه دشمن در این بوم و بر لانه داشت
نه بیگانه جایی در این خانه داشت
از آن روز دشمن به ما چیره گشت
که ما را روان و خرد تیره گشت
از آن روز این خانه ویرانه شد
که نان آورش مرد بیگانه شد
چو ناکس به ده کدخدایی کند
کشاورز باید گدایی کند
اگر مایه ی زندگی بندگی است
دو صد باره مردن به از زندگی است
بیا تا بکوشیم و جنگ آوریم
برون سر از این بار ننگ آوریم
مقدمه :
طبق روال هرسال با یکی از هم دانشگاهی ها به مراسم شب قدر رفتم. معمولا در سال های قبل با دوست خوبم در شب های قدر به یکی از مکان های زیر و یا گاهی در یک شب به دو یا سه مکان تعیین شده می رفتم:
حرم حضرت معصومه ( علیه السلام ) قم - حرم امام خمینی ( رحمه الله علیه ) - امامزاده صالح ( علیه السلام ) ـ مصلی بزرگ تهران ـ دانشگاه امام صادق ( علیه السلام ) - مسجد کوی دانشگاه تهران - مسجد دانشگاه شریف
شب نوزدهم ماه مبارک امسال ( بامداد امروز ) به مسجد دانشگاه امام صادق (علیه السلام) رفتم. پس از دعای جوشن کبیر و دعای ابوحمزه سخنران جوانی به سخنرانی پرداخت.
ذکر مصیبت حضرت علی ( علیه السلام ) را نقل می کرد تا بدین جا رسید که امیرالمومنین ( علیه السلام ) به امام حسن مجتبی ( علیه السلام ) فرمودند : جلوی مردم را بگیر تا به ابن ملجم آسیبی نرسانند. اگر زنده ماندم که خود می دانم با او چه کنم و اگر شهید شدم ٬ او یک ضربه زد٬ شما هم حق دارید یک ضربه بزنید... ساعت یک و سی دقیقه بامداد بود و ناگهان زنگ هشدار پیامک تلفن همراهم به صدا در آمد . متن را خواند و به تلفنش را به من داد. از بین مطلب سخنران و متن پیامک متحیر شدم :
علیرضا بهشتی مشاور ارشد میرحسین موسوی و نماینده ی او در کمیته ی پیگیری مسائل بازداشت شدگان ٬ فرزند شهید مظلوم محمد حسینی بهشتی اولین رئیس دستگاه قضائی انقلاب ٬ دستگیر شد.
این روند تاکی و تا کجا پیش خواهد رفت ؟ نظر شما چیست ؟
مراسم با سخنرانی و برگزاری مراسم ویژه ی شبهای قدر توسط مهدوی کنی ساعت سه و سی دقیقه پایان یافت.
پی نوشت :
علی لاریجانی :در شرایط کنونی کشور از جهات مختلف با پیچیدگیهایی مواجه شده است که همه حقایق به صورت آراسته رخ نمینمایند و حق و باطل بایکدیگر مخلوط شدهاند. شرایط به گونهای شده است که افراد همه حقیقت را در سخنان خود بیان نمیکنند.
وقتی او اینجوری می گوید ما باید چه بگوئیم ؟
مقدمه ی علت نوشتن این مطلب پس از یازده سال :
ترکیب مدعوین و سخنرانان دیدارهای آیتالله خامنهای با دانشجویان و اساتید دانشگاه، موجب اعلام انتقاد ایشان از روند برگزاری این دو مراسم مهم شده است.
به گزارش «تابناک»، مقام معظم رهبری چهارشنبه چهارم و یکشنبه هشتم شهریور ماه به روال برنامه دیدارهای ماه مبارک رمضان با دانشجویان دانشگاههای گوناگون، نخبگان علمی ـ فرهنگی دانشگاهها و اعضا و نمایندگان تشکلهای مختلف دانشجویی و جمعی از اساتید و اعضای هیأت علمی، نخبگان، و رؤسای دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی به صورت جداگانه دیدار کردند.
بنا بر این گزارش، رهبر انقلاب اسلامی از سخنان مطرح در جلسه دیدار دانشجویان و یکدست بودن جمع سخنرانان راضی نبودند و انتظار ایشان از برگزارکنندگان این مراسم این بوده است که همه طیفها و عقاید سیاسی در جلسه سخن بگویند.
ایشان در این باره در آغاز سخنان خود، خطاب به حاضران در دیدار دانشجویی تأکید کردند: شما همه دانشجویان کشور نیستید و شاید نماینده همه تفکرات و سلایق گوناگون دانشجویى هم نباشید؛ لیکن شکى نیست که یک مجموعه عظیمى از دانشجویان، آنچنان مىاندیشند که شما اینجا بیان کردید؛ با اختلاف نظرهایى که احیاناً در اظهارات شما بود.
بر این اساس، رهبری همچنین در آغاز دیدار با اساتید دانشگاه و پس از سخنان آنان نیز فرمودند: نظرات دوستان و آقایان مورد احترام هست. البته هم امسال، هم سالهاى گذشته، در زمینه مسائل جارى کشور ـ چه مسائل سیاسى، چه اجتماعى ـ نیز مطالبى گفته شد. البته متأسفانه وقت کم بود. یقیناً آنچه را دوستان راجع به مسائل جارى گفتند، همه آن چیزى که در ذهن این مجموعه وجود دارد، نیست؛ همچنانگه همه آنچه هم که باید گفت، نیست.
یادآوری میشود، دعوت از مدعوین و برنامهریزی اداره جلسه و چگونگی طرح مباحث و پرسشها در این نوع جلسات از سوی نهادهای دانشگاهی، از جمله نهاد نمایندگی در دانشگاهها صورت میپذیرد.
اما ذکر خاطره :
یادم آمد ۲۴ دی ماه سال ۷۷ یعنی دقیقا یازده سال پیش ٬ آخرین سال حضورم در دانشگاه ٬ مسوول دفتر نهاد رهبری در دانشگاه شهید عباسپور از میان آن همه تشکل های موجود و فعال بنده را انتخاب کرد که مدعوین افطاری حسینیه ی امام خمینی ( رحمه الله علیه ) را برگزینم.
از میان آن همه دانشجو انتخاب ده نفر خیلی سخت بود. اما تصمیمی اتخاذ کردم که برخی دانشجویان دانشگاه را خیلی عصبانی کرد.
تصمیم گرفتم که ازمیان دانشجویان سه نفر چپی ٬ سه نفر راستی و سه نفر دیگر ازمیان آن هائی که خنثی بودند و در فعالیت های دانشگاهی کمتر فعال بودند را انتخاب کنم.
و این گونه بود که برخی به شدت از اینکه سه نفر چپی و سه نفر خنثی در بیت رهبری باشند عصبانی شدند و حق خود می دانستند مراسم را از دست ندهند. البته استدلالم این بود که این دانشجویان نیز در مراسمی اینچنینی حضور یابند و با جو آن آشنا شوند.
دفتر نهاد ترکیب انتخابی مرا برگزید و آنها به مجلس دعوت شدند. کارت مخصوص شرکت در مراسم و توصیه های لازم از جمله نداشتن دسته کلید ٬ سکه ٬ انگشتر ٬ وسایل فلزی ٬ تلفن همراه و ... به اطلاع آنها رسانده شد و درساعت مقرر حرکت کرده و به حسینیه ی امام واقع در خیابان پاستور رفتیم.
از مراسم و جزئیات آن می گذرم و نکته ی جالب توجه آن را شرح می دهم.
سال ۷۷ سال دوم ریاست جمهوری سید محمد خاتمی و شور و هیجان خاصی در طیف دوم خردادی ها وجود داشت. سه نفر چپی دانشگاه ما با حدود سی نفر دیگر از چپی های دانشگاه های دیگر تهران یک حلقه ای تشکیل دادند تا در متن مراسم از خاتمی حمایت نمایند.
در ابتدای سخنرانی رهبر انقلاب ٬ جمعیت برخواست و شعارهائی را بلند فریاد می زد. پس از فروکش کردن شعار حامیان ٬ چپی های اندک برخواستند و فریاد زدند:
خامنه ای زنده باد خاتمی پاینده باد
جمعیت راستی ها دوباره برخواستند و با شدت هرچه بیشتر فریاد زدند :
حزب فقط حزب علی رهبر فقط سید علی
در شدت صدای راستی ها ٬ صدای چپی ها گم و ناپدید شد.
با شروع سخنرانی رهبر انقلاب جمعیت آرام شد. اما این پایان ماجرا نبود. در انتهای سخنرانی رهبر انقلاب ٬ طبق معمول جمعیت برخواست تا شعارهائی در حمایت از ایشان سردهند.
ما همه سرباز توئیم...گوش به فرمان توئیم
ابوالفضل علمدار...
اما آنسو تر دانشجویان چپی همان شعار قبلی را تکرار می کردند و البته در ازدحام شعار راستی ها گم و ناپیدا بود. تا اینکه جمعیت راستی ها شروع به آرام شدن کردند و تازه شعارهای چپی ها را شنیدند.
صحنه ی به وجود آمده غیر قابل درک است. راستی ها با مشتهای گره کرده و عصبانیت تمام به سمت چپی ها آمدند و محک فریاد می زدند:
حزب فقط حزب علی رهبر فقط سید علی
هجوم راستی ها و محصور کردن چپی ها و شعارهای محکم و همرا با عصبیت آن ها غیر قابل تصور بود. یک لحظه به شدت ترسیدم و احساس کردم الان است که چپی ها زیر دست و پای راستی ها ٬ له شوند.به هر تقدیری بود جمعیت را آرام کردند و از مجلس خارجشان کردند.
این مراسم در روز چهار شنبه برگزار شد . اما به دلیل برخوردهائی که صورت گرفته بود خبر برگزاری آن در شب پخش نشد. و حتی سخنرانی و حضور دانشجویان نیز منعکس نشد. سه روز بعد یعنی شنبه اخبار شبانگاهی سیما با خبری کوتاه دیدار دانشجویان با رهبری را منتشر کرد و آن ماجرا خاتمه یافت.
اما خبرگزاری های بی بی سی و آمریکا همان شب چهارشنبه دیدار در حسینیه ی امام و درگیری های مرتبط را منعکس کردند.
اکنون یازده سال از آن ماجرا گذشته و گلایه ی رهبر انقلاب از ترکیب شرکت کنندگان و اطلاع رسانی های اخیر صدا و سیما مرا به خاطرات آن زمان سوق داد.
هنوز هم عده ای هستند که نمی خواهند حضور و نظر دیگران را منعکس نمایند و خود و دیگران را به شنیدن صداهای مورد پسند خود مجبور می نمایند. اتفاقی که به یقین نه تنها کمکی به آرامش در جامعه نمی نماید ٬ بلکه باعث زیر زمینی شدن نظرات ناگفته و انفجار آن در لحظه ی یافتن روزنه خواهد شد.
اتفاقی که باعث می شود اعتماد مردم از رسانه های دیداری و شنیداری وطن حذف و گرایش به خبرگزاری های غریبه و اعتماد به آن ها را تقویت نماید.
این مهم پس از انتخابات دوره ی دهم ریاست جمهوری به شدت در صدا و سیما اجرا و نتیجه ی متعارف آن برکسی پوشیده نیست.
(آخرین بازدید۵۴۵۹۱)
سلام به همه ی دوستان
پیشاپیش آغاز ماه مبارک رمضان را به همه تبریک می گویم
لطفا همه همدیگر را دعا کنیم تا :
تندرست و سلامت باشیم
عاقبت به خیر گردیم
خالق و مخلوق از ما راضی باشند
قبلا خوانده بودم:
درد را از هر طرف که بخوانی درد است.
...
اما امروز می دانم.
...
هرجا را می نگرم درد است.
تحمل درد شاید سخت نباشد.
اما همه جا درد را دیدن سخت است.
...
همین.
رامسر۲۲ خرداد ماه دهمین دوره ی انتخابات ریاست جمهوری برگزار می شود. شورای نگهبان چهار کاندیدا را از میان داوطلبان انتخابات ریاست جمهوری دارای صلاحیت نام برده است:
محمود احمدی نژاد
محسن رضائی میرقائد
مهدی کروبی
میرحسین موسوی خامنه
با حذف متوسط آرای باطله ی ده انتخاب ریاست جمهوری که حدود دو و نیم درصد آرا می باشد و با مروری بر سوابق کاندیداها ٬ برنامه ها و نگاهی به انتخابات گذشته درصد تخمینی آرای کاندیداهای ریاست جمهوری شهرستان رامسر در مقاله ی زیر بررسی می شود :
محمود احمدی نژاد
کاندیدائی که سابقه ی یک دوره ریاست جمهوری را پشت سر دارد. او که در جدالی نفس گیر در دوره ی نخست نهم انتخابات ریاست جمهوری ٬ وارد مرحله ی دوم انتخابات شد.
در انتخابات دوره ی قبل به واسطه ی اینکه مردم از هاشمی رفسنجانی روی برگرداندند ٬ شانس بزرگی را تصاحب کرد که در فکر خیلی ها نمی گنجید و توانست سیاست مدار کهنه کاری چون اکبر هاشمی رفسنجانی را از پیش روی بردارد.
وی در فاصله ی کمی که تا انتخابات مانده است ٬ بر میزان نگرانی اش افزوده شده است.
از نقاط قوت او در این انتخابات را می توان شناخت کامل دو طرفه ی مردم با ایشان و بالعکس دانست. او با الگو گیری از سفرهای مقام معظم رهبری پایه گذار سفرهای ریاست جمهور و هیات دولت به استان هاست. این سفرها ٬ باعث شد که احمدی نژاد بیش از پیش به مردم شناسانده شود. وعده ی او ادامه ی روند گذشته ٬ حذف مفسدانو فساد از جامعه و بهبود وضعیت معیشت مردم است ٬ کاری که در چهار سال اول از انجام آن بازماند.
مردم شهرستان رامسر احمدی نژاد را از زاویه ای دیگر و بیشتر می شناسند. او با انتصاب اسفندیار رحیم مشائی به سمت معاون رئیس جمهور و ریاست سازمان گردشگری ٬ میراث فرهنگی و صنایع دستی و حمایت های بی شائبه از او در گذرگاههای متعددی که این معاون برای او پیش آورد شناخته تر شد. این روابط تا آنجا پیشرفت که عروس رئیس جمهور دختری رامسری شد و مشائی و رامسری ها بیشتر به رئیس جمهور نزدیک شدند.
ثمره ی ارتباط مشائی و رئیس جمهور ٬ سهم قابل توجه ی مصوبات سفر استانی رئیس جمهور برای رامسر شد.
طرح و آغاز اجرای توسعه ی فرودگاه رامسر
واگذاری زمین های ریاست جمهوری به فرودگاه رامسر
طرح و اجرای احداث جایگه سوخت فرودگاه رامسر
طرح کنار گذر ساحلی به طول ۱۰ کیلومتر در داخل دریا
تسهیل در اجرای طرح خصوصی هتل هفت ستاره ی سماموس
تسهیل در اجرای طرح خصوصی تله کابین رامسر
ساخت ورزشگاه ویژه ی دختران و آغاز ساخت ورزشگاه پسران
تصویب طرح جامع شهر گردشگری الکترونیک رامسر
و چند طرح مصوب دیگر که در بخش مطالعه باقی مانده اند
با آن که عمده ی مصوبات سفر ریاست جمهوری در رامسر اجرائی نشده است همه ی این مصوبات نقطه ی امید احمدی نژاد برای کسب آرای زیاد در شهرستان رامسر است.اما این نکته را نباید فراموش کرد که رحیم مشائی نه تنها در شهرستان رامسر بلکه در زادگاه خود نیز به دلایلی محبوبیت زیادی به همراه ندارد.هرچند خدمات او در این چند سال برای مردم رامسر ارزشمند است و بعضی ها با این مصوبات و پیگیری ها علاقه مندند مجددا احمدی نژاد رئیس جمهور شود تا یک شهروند رامسری در جایگاهی چون معاونت رئیس جمهور و یا وزارت خانه قرار گیرد.
اما آمارهای انتخابات گذشته نشان می دهد که رای سنتی احمدی نژاد چیزی حدود ۱۴ درصد است و متوسط درصد آرای اصولگرایان در چهار انتخابات حدود سی و هفت و شصت و پنج درصد آرای شهرستان رامسر است.
با این حساب متوسط آرای سنتی احمدی نژاد و اصولگرایان حدود بیست و شش درصد است که با کسر آرای احتمالی دو درصدی محسن رضائی ٬ حداکثر آرائی که احمدی نژاد می تواند جذب کند ٬ بیست و چهار درصد آرای مردم رامسر خواهد بود.
البته می شود از زاویه ای دیگر آرای اورا متوسط آرای چهار انتخابات اصولگرایان منهای آرای کاندیدای اصولگرای دیگر دانست.با این حساب ٬ احمدی نژاد باید جذب کننده ی حدود سی و پنج درصد آرای شهروندان رامسری خواهد بود.
محسن رضائی میرقائد
فرمانده ی جنگ و دکترای اقتصاد و دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام ٬ با تاخیر در معرفی خود شانس خود را به شدت کاهش داده است.
محسن رضائی که به دنبال دولت ائتلافی بود نتوانست نظر همسویان خویش را جذب کند٬ وی با اعلام انصراف از شرکت در انتخابات مرحله ی اول دوره ی نهم انتخابات ریاست جمهوری عملا ٬ اعتماد رای دهندگان نسبت به خود را از دست داده است و تلاش های بسیارش نیز مثمر ثمر واقع نخواهد شد.
او که با شعار انقلاب اقتصادی وارد عرصه شده است با تیم اقتصادی قوی برنامه ی تغییر در مدیریت اجرائی کشور را نیز دنبال می کند.
بدین جهت مبنای شرکت او در این انتخابات معرفی خود ٬ برنامه هایش و داشتن میدانی برای بیان دیدگاه های خود است و احتمال قریب به یقین خود نیز به رای آوری متوسط نیز اعتقادی ندارد.
او که از کاندیداهای اصولگرایان است در خوشبینانه ترین وضعیتش در شهرستان رامسر ٬ توانائی جذب آرائی برابر آرای محمد محمدی نیک ( ری شهری ) یعنی حدود دو درصد آرای رامسر را خواهد داشت.
مهدی کروبی
شیخ اصلاحات و رقیب سابق محمود احمدی نژاد است او پس از انتخابات اعلام کرد که در انتخابات حق او را تضییع کرده اند. او که در انتخابات گذشته با رای مناسبی نفر سوم انتخابات کشور شده بود ٬ در رامسر توفیق چندانی نداشت . کسب حدود ده و نیم درصد آرای شهرستان رامسر و کسب عنوان پنجم شاخصه ی آماری ایشان است.
کروبی اما با تشکیل و تقویت حزب اعتماد ملی اندکی پس از برگزاری انتخابات قبل عزم خود را جزم نمود تا در این انتخابات روند موفقیت خود را کامل کند. با توجه به شرایط سنی احتمالا او نمی تواند در دوره ی بعدی کاندیدا شود . بنابراین آخرین شانس خود را با صراحت لهجه ی مثال زدنی خویش توامان کرد تا بتواند مسیر را تغییر دهد.
او که با شعار تغییر در همه ی زمینه ها وارد عرصه شده است با اشاره به سوابق حمایتی قبلی خود توانست اعضای نخبه و سرآمد اصلاح طلبان را همراه خود کند. کرباسچی و معرفی او به عنوان معاون اول خود و حضور محمد علی نجفی ٬ عباس عبدی ٬ عبدالکریم سروش ٬ محمد قوچانی ٬ عطاالله مهاجرانی ٬ محمد علی ابطحی ٬ جمیله کدیور و ... نشان داد که عقلای اصلاح طلبان دور شیخ حلقه زده اند.
انتشار چند بیانیه و منشور برنامه های او حکایت از برنامه ریزی خوب او دارد. اما نکته ای که شیخ به آن توجه نکرده بود حضور موثر سید محمد خاتمی در اردوگاه رقیبش بود. این اشکال هرچند اصلاح طلبان را به دو دسته تقسیم کرد اما سهم کروبی از آن بسیار ناچیز است و اقبال عمومی نسبت به او کاهش چشمگیری پیدا کرده است.
در خوشبینانه ترین وضعیت کروبی نمی تواند آرای گذشته ی خویش در رامسر را نیز بدست آورد و احتمال می رود حداکثر آرای او در رامسر از هشت درصد فراتر نرود.
میرحسین موسوی
چهارمین کاندیدای انتخابات ٬ کاندیدائی است که همیشه به عنوان یک کاندیدای بالقوه در همه ی انتخابات ها مطرح بوده است. او که سابقه ی ۸ سال همکاری اجرائی با رهبر معظم انقلاب را در کوله بار خود دارد ٬ اصلی ترین رقیب احمدی نژاد به شمار می رود.
وی با شعار ٬ احساس خطر و تلاش برای رفع آن پا به عرصه ی انتخابات گذاشته است . حمایت قاطع خاتمی٬ برنده ی بلامنازع انتخابات دوره ی هفتم و هشتم ریاست جمهوری ٬ حمایت رقیب بزرگ خاتمی ناطق نوری از موسوی ٬ حمایت پرشور جوانان از وی ٬ حضور موثر همسر اندیشمندش ٬ زهرا رهنورد ٬ حمایت شدید احزاب اصلاح طلب و کارگزاران از وی ٬ حمایت برخی از احزاب و فعالین اصولگرا و سرانجام حمایت خانواده ی هاشمی رفسنجانی از او وی را به عنوان گزینه ای قابل توجه معرفی کرده است.
وی که با نماد سبز رنگ حرکت موج سبز خود را آغاز نمود از ابتدا مورد توجه دو گروه مطرح سیاسی یعنی بخشی از گروه های اصولگرا و بخش اعظم اصلاح طلبان شده است.وی در عین حال خود را کاندیدای مستقل معرفی کرده است و در ستاد مرکزی او دو گروه اصلاح طلب و اصولگرا فعالیت اثر گذار ندارند. هرچند مبالغ تبلیغات انتخاباتی او را گروه های اصلاح طلب ٬ اصولگرا و بخشی از مردم تامین کرده اند.
شهرستان رامسر نیز در حمایت از میرحسین موسوی مانند کل کشور از دو طیف اصلاح طلب و اصولگرا بهره می گیرد. هرچند حضور اصلاح طلبان منسجم تر و تشکیلاتی تر است.
ایشان نیز در خوشبینانه ترین وضعیت جمع کننده ی آرای اصلاح طلبان و باقی مانده ی آرای اصولگرایان خواهد بود و با اشاره به دو وضعیتی بودن آرای احمدی نژاد ٬ موسوی حداقل ٫پنجاه و دو و نیم درصد آرا و حداکثر شصت و سه و نیم درصد آرا را جذب خواهد نمود.
خلاصه ی جدول آرا :
ردیف | نام کاندیدا | درصد آرا فرض اول | درصد آرا فرض دوم |
1 | محمود احمدی نژاد | بیست و چهار | سی و پنج |
2 | محسن رضائی | دو | دو |
3 | مهدی کروبی | هشت | هشت |
4 | میرحسین موسوی | شصت و سه و نیم | پنجاه و دو و نیم |
5 | متوسط آرای باطله | دو و نیم | دو و نیم |
لازم به ذکر است که آمار و ارقام فوق بر اساس آمار ده انتخابات برگزار شده ی قبلی باز سازی شده است . طبیعی است که ممکن است با اشاره به جو بوجود آمده و حمایت خاتمی از موسوی آرای موسوی مانند آرای خاتمی شود و یا با اشاره به حضور مشائی ٬ شهروند رامسری در سمت معاونت رئیس جمهوری و تلاش های وابستگان نزدیک ایشان٬ آرای احمدی نژاد در رامسر بیشتر از مقدار پیش بینی شده باشد.
نکته ی دیگر اینکه آرای کروبی و رضائی در جدول ثابت فرض شده است. بدیهی است که افزایش آرای کروبی از سبد آرای موسوی و بخش کمی از احمدی نژاد خواهد کاست. و بالعکس افزایش آرای رضائی از سبد آرای احمدی نژاد و بخش کمی از آرای موسوی خواهد کاست.
در دو مقاله ی پیشین نگاه آماری به ده انتخابات ریاست جمهوری برگزار شده در شهرستان رامسر توجه شد.این آمار شاید در دسترس بسیاری از شهروندان رامسر نبوده است ، ولی در دسترس بعضی از دوستان بود و شاید نگاه جدیدی را برویشان باز نکرد. هدف از نگارش آن مقالات ارایه ی تحلیلی از ۹ انتخاب گذشته بود که در پی می آید.
همانطور که در مقالات قبلی یاد آور شدم به دلیل فقدان آمار واجدان شرایط رای دادن ، متاسفانه درصد مشارکت شهروندان نیز محاسبه نشده است. اما اگر خواسته باشیم روند کلی و میانگین مشارکت کشوری برای حضور در انتخابات ملاک عمل قرار گیرد ، حدود 65 درصد افراد واجد شرایط در انتخابات حاضر شده و رای می دهند. از 35 درصد باقی مانده نیز عده ای به علت شرایط خاص قادر به رای دادن نیستند که از جمله ی آن ها می توان بیماران ، مسافران ، سربازها و ... را نام برد.
برسی و تحلیل آرای باطله
اما آمار آرای باطله کاملا مشهود است و می توان از آن به عنوان نماد مشارکت و فقدان مقبولیت کاندیداها و یا فلسفه ی برگزراری انتخابات را از آن استخراج کرد. البته لازم به ذکر است برخی از آرای باطله می تواند آرای غیرقابل خواندن باشد . بطور خلاصه آمار ده انتخاب در جدول زیر گرد آوری شده است.
ردیف | نام دوره ی انتخابات | تعداد آرای باطله | درصد آرای باطله |
1 | دوره ی اول | 290 | یک و نیم |
2 | دوره ی دوم | 917 | سه و هفتاد و شش |
3 | دوره ی سوم | 685 | دو و نود و سه |
4 | دوره ی چهارم | 596 | دو و سی و نه |
5 | دوره ی پنجم | 437 | یک و شصت و یک |
6 | دوره ی ششم | 483 | یک و هشتادو هفت |
7 | دوره ی هفتم | 353 | نود و چهار |
8 | دوره ی هشتم | 580 | یک و پنجاه |
9 | دوره ی نهم | 1593 | چهار و سی و هفت |
10 | دوره دوم دوره ی نهم | 978 | دو و هفتاد و نه |
فقط در انتخابات دوره ی هشتم ریاست جمهوری علاوه بر آرای باطله آمار تعداد 347 رای سفید نیز موجود است. طبق آمار فوق بیشترین تعداد آرای باطله به دوره ی نهم انتخابات ریاست جمهوری ( پایان دور دوم خاتمی ) تعلق دارد. با آن که این دوره بیشترین تنوع کاندیدائی و سلایق مختلف را شامل بوده است.
رتبه ی دوم آرای باطله متعلق به دومین دوره ی انتخابات ریاست جمهوری ( پس از فرار بنی صدر ) است.
از آمار آرای باطله می توان دریافت که پس از دومین دوره ی ریاست جمهوری میزان اعتماد، رضایت مندی و مقبولیت در میان مشارکت کنندگان معترض سیر صعودی وجود دارد و اوج آن در پایان دوره ی ششم ریاست جمهوری ( پایان دور دوم هاشمی ) متجلی شده است.
بررسی و تحلیل منتخبان و جناح های سیاسی مرتبط
دوره ی اول
دوره ی اول انتخابات ریاست جمهوری دارای مرزبندی سیاسی موجود کنونی نبود. در آن دوره میزان قرابت و نزدیکی به امام ، شعارها و اهداف انقلاب رمز موفقیت بوده است. حضور بنی صدر در کنار امام در پاریس و برخی از نوشته های اقتصادی و مدیریتی اش ، تاکید امام بر دور بودن روحانیت از مدیریت اجرائی کشور ، مشکلات بوجود آمده در دولت موقت به مدیریت ملی مذهبی ها و حمایت برخی شخصیت های ذی نفوذ عاملی بود که در موفقیت بنی صدر نقش اول را ایفا کرد. بنی صدر در 18 ماه ریاست جمهوری متاسفانه نتوانست اهداف انقلاب و امام را مدیریت نماید و با همدستی سازمان تروریستی مجاهدین خلق که بعدها به منافقین مشهور شدند، با تصویب مجلس و تائید امام از ارکان قدرت به زیر کشیده شد و اندکی پس از آن با سرکرده ی منافقین خاک کشور را ترک گفتند.
دوره ی دوم
پس از شهادت سید محمد حسینی ( بهشتی ) و یارانش در حزب جمهوری اسلامی ، در واقعه ی هفتم تیر ، محمد علی رجائی نخست وزیر بنی صدر مهمترین گزینه ی پیش روی انقلابیون برای ریاست جمهوری بود. تجربه ی یک و نیم ساله ی نخست وزیری و مدیریت اجرائی کشور ، ساده زیستی و صداقت او ، انقلابی و مبارز بودن او عواملی بود که ملت را به انتخاب او مخیر کرد.
دوران ریاست جمهوری رجائی بسیار کوتاه بود . کمتر از یک ماه منافقین با انفجار دفتر ریاست جمهوری او و یار دیرینه اش محمد جواد باهنر ، نخست وزیر کابینه اش را به شهادت رساندند.
دوره ی سوم و چهارم
انفجار مقر حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیر و دفتر ریاست جمهوری در هشتم شهریور ، انتخاب سوم را رقم زد.در این انتخابات سید علی حسینی خامنه ای عضو حزب جمهوری اسلامی ، از بنیانگذاران جامعه ی روحانیت مبارزو شهید زنده ی انفجار ششم تیرماه ، گزینه ی منتخب مردم بود. ایشان در فرآیندی میر حسین موسوی را به عنوان نخست وزیر و مدیر اجرائی کابینه ی خویش برگزید.
اولین تجربه ی حکومتی مداوم نظام جمهوری اسلامی ایران در این مقطع شکل گرفت. حذف گروهک های تروریستی و معاند ، مدیریت متمرکز در جنگ و کسب پیروزی های درخور و مدیریت هوشمندانه ی کشور از نکات برجسته ی این دوره است.
همه ی موارد فوق عاملی شد که در دوره ی بعدی نیز سید علی حسینی خامنه ای با رای بالا مجددا انتخاب شود. با درایت امام ، معرفی رئیس جمهور و رای اعتماد مجلس ، میرحسین موسوی برای بار دوم سکان داری ، هدایت و مدیریت اجرائی کشور را به عهده گرفت.
دوره ی پنجم و ششم
انتهای دوره ی چهارم ریاست جمهوری اتفاقات بی نظیری در کشور رخ داد. حذف قائم مقامی رهبری ، اصلاح قانون اساسی و رحلت بنیان گذار انقلاب اسلامی همه و همه در چهار ماهه ی نخست سال 68 روی داد. پایان دوره ی ریاست جمهوری سید علی حسینی خامنه ای ، با انتخاب مجلس خبرگان رهبری ، آغاز هدایت و رهبری انقلاب اسلامی توسط ایشان بود.
به طور طبیعی شاخص ترین فردی که برای مردم انقلابی شناخته شده بود و فرماندهی هدایت جنگ و حوادث مهم انقلاب را به عهده داشت ، منتخبشان در دوره ی پنجم ریاست جمهوری شد.
اکبر هاشمی بهرمانی منتخب برگزیده ی مردم رامسر شد. آرای 13/95 در صدی ایشان برای همیشه ی انتخابات ، ایشان را رکورد دار منتخبان رامسر نمود. هرچند ایشان در انتخابات یک رقیب بیشتر نداشت.
دوره ی ششم نیز وی توانست از سه رقیب دیگر خود پیشی گیرد و سکان دار مدیریت اجرائی کشور باشد.
دوره ی هفتم و هشتم
دوران 8 ساله ی سازندگی باعث برخی محدویت های فرهنگی ، سیاسی و کمی هم اقتصادی شده بود و این سه عامل مهمی بود که در این انتخابات مردم به گزینه ی اشاره شده از نظام توجهی نشان ندهد و گزینه ای را انتخاب کند که با شعار اصلاح طلبی ، آزادی های اجتماعی و سیاسی پا به عرصه ی انتخابات نهاده بود. سید محمد خاتمی هرچند در کل کشور منتخب بلامنازع مردم شده بود. در شهرستان رامسر اقبال زیادی نداشت و با اختلاف حدود ده درصدی از رقیب نامدار خود ، علی اکبر ناطق نوری پیشی گرفت.
اما مهمترین اتفاق قابل توجه در انتخابات در دوره ی هشتم رقم خورد. با اینکه در دوره های چهارم و ششم مردم با افت آرای چند درصدی به استقبال رئیس جمهور وقت رفته بودند. در دوره ی هشتم نادرترین اتفاق انتخاباتی روی داد و انتخاب مجدد سید محمد خاتمی با رشد آرای 30 درصدی مواجه شد. البته نظیر این اتفاق نیز در کل کشور روی داده بود.
نکته ی ظریفتر این انتخاب تعدد نامزدهای انتخاباتی بود ، در این انتخابات برای اولین بار ده نامزد با هم به رقابت برخواسته بودند که با رای بالای سید محمد خاتمی ، سهم دیگر کاندیداها نتوانست به ده درصد برسد.
دوره ی نهم
آزادی های سیاسی موجود در دو دوره ی قبل با تشنج و نا آرامی های متعدد پیش آمده دست به گریبان بود و مردم نیز از دعواهای بیهوده ی غیر موثر خسته شده بودند. جناح های سیاسی دنبال حفظ و بازگشت به قدرت بودند.
عوامل فوق دست به دست هم داد تا انتخابات نهم با حضور سه کاندیدای اصولگرا ، سه کاندیدای اصلاح طلب و با حضور مجدد اکبر هاشمی بهرمانی ( رفسنجانی ) رنگ و بوی خاص خود را داشته باشد.
با وجود گلایه های نامزدهای موجود در شمارش آرا ، برای اولین بار انتخابات ریاست جمهوری در نظام جمهوری اسلامی به دور دوم کشیده شد.
اما این بار اصلاح طلبان که عامل تخریب هاشمی رفسنجانی در دوره ی دوم ریاست جمهوری وی بودند ، به قصد غلبه بر اصولگرایان با وی همراه شدند و این امر عاملی شد که این بار اصولگرایان نیز علیه هاشمی شدند. مجموع این حوادث و ناشناخته بودن احمدی نژاد و عزم جزم اصولگرایان باعث جمع آوری آرای احمدی نژاد شد و وی با اختلاف 11 درصدی رامسریها از هاشمی رفسنجانی پیشی گرفت. هرچند که اختلاف آرای او در کل کشوربیش از این بود.
میزان گرایش مردم به منتخبان
- در بحث اصلاح طلبان و اصولگرایان که دوره ی هفتم ریاست جمهوری با آن توام شد . شاخصه ی میزان گرایش مردم به این دو طیف قابل بررسی است.
مردم شهرستان رامسر در انتخابات دور اول نهمین دوره ثابت کردند که نگاه جامع نگر و تیزبینی دارند. با آنکه نفر اول این دوره نامزد منتخب اصلاح طلبان تند رو بود اما معدل آرای مردم کاملا معنا دار است. آرای متعادل به کلیه ی کاندیداها نگاه کارشناسانه ی مردم رامسر را نمایان کرده است.
مردم شهرستان رامسر در مجموع گرایش مثبت تری به طیف اصلاح طلبان دارند. بررسی آمار انتخاباتی ریاست جمهوری به وضوح درستی این امر را اثبات می کند .
البته در دور دوم دوره ی نهم اختلاف 11 در صدی موجود ناشی از تخریب هاشمی توسط دو طیف اصلاح طلب و اصولگرا بوده و عدم اعتماد حامیان جدی اصلاح طلبان ، به این تغییر موضع ناگهانی و حمایت از هاشمی را شامل می شود.
ردیف | دوره | درصد آرای اصولگرایان | درصد آرای اصلاح طلبان |
1 | دوره ی7 | چهل و دو هشت دهم | پنجاه و دو پنجاه صدم |
2 | دوره ی 8 | سیزده و دو دهم | هشتاد دو سی و یک صدم |
3 | دوره ی9 | سی و هفت هشتاد و نه صدم | پنجاه و هفت و شصت و نه صدم |
4 | دور2 دوره ی9 | پنجاه و شش و شصت و هشت | چهل و پنجاه و دو صدم |
- نکته ی دیگری که مردم رامسر بدان نگاه ویژه داشتند ، انتخاب کاندیداهای سید از میان نامزدهاست. از 9 دوره ی انتخابات ریاست جمهوری 5 دوره ی آن راکه سیدی حضور داشته است ، انتخاب اول شهروندان رامسری بوده است. نگاه سنتی که در انتخابات ریاست جمهوری اثر خاص خود را بجای گذاشته است و مهمترین صحبتشان : « سید اولاد پیغمبر » است.
ردیف | نام دوره ی | منتخب مردم | |
1 | دوره ی1 | سید ابوالحسن بنی صدر | - |
2 | دوره ی 2 | - | - |
3 | دوره ی 3 | سید علی حسینی خامنه ای | - |
4 | دوره ی 4 | سید علی حسینی خامنه ای | - |
5 | دوره ی 5 | - | - |
6 | دوره ی 6 | - | - |
7 | دوره ی 7 | سید محمد خاتمی | |
8 | دوره ی 8 | سید محمد خاتمی | |
9 | دوره ی 9 | - | |
10 | دوره2 دوره ی 9 | - |
درصد مشارکت مردم
هرچند آمار واجدین شرایط رای دادن مشخص نیست و در مقاطعی با تغییر سن رای دهندگان از ۱۸ سال به ۱۵ سال و مجددا لغو آن تعداد شرکت کنندگان در انتخابات نیز بطور کامل مشخص نیست و نمی توان آمار دقیقی از درصدمشارکت مردم ارایه کرد امابیشترین تعداد رای دهندگان انتخابات ریاست جمهوری مربوط می شود به دوره ی هشتم انتخابات ریاست جمهوری که ۳۸۵۶۹ رای دهنده به پای صندوق های رای رفتند.
طبق آمار ارایه شده توسط رئیس هیأت نظارت بر دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری شهرستان رامسر تعداد ۴۶۲۰۰ نفر واجد شرایط رای دادن هستند. حال اگر همین تعدادمطرح شده در سال ۱۳۸۸ در سال ۱۳۸۰ واجد رای دادن بوده باشند درصد مشارکت مردم شهرستان رامسر به رقمی حدود ۸۳ درصد می رسد. و این بدان معنی است که مردم رامسر هوشیارانه در تعیین سرنوشت خویش مشارکت دارند.
متوسط درصد مشارکت مردم ایران در انتخابات حدود ۶۵ درصد است و مردم شهر تهران با حدود ۳۰ درصد مشارکت ُ کمترین درصد مشارکت را داشته اند.
حضور ۸۳ درصدی مردم رامسر می تواند از افتخارات نظام جمهوری اسلامی به حساب آید.
* در مقاله ی بعدی به طور ویژه به انتخابات دهمین دوره ی ریاست جمهوری و کاندیداهای تائید صلاحیت شده پرداخته می شود.
** این مقاله بدون گرایش به جناح خاص اعم از اصولگرایان٬ اصلاح طلبان و گروه های معتدل و صرفا با تکیه بر آمار انتخابات نوشته شده است. هرچند که خوانندگان گرامی در برداشت از مطالب آزادند.