ساحل دریا

ساحل دریا

دیگر لازم نیست به ساحل دریا بروید؛ ما ساحل دریا رابه خانه هایتان می آوریم.
ساحل دریا

ساحل دریا

دیگر لازم نیست به ساحل دریا بروید؛ ما ساحل دریا رابه خانه هایتان می آوریم.

انتخابات ۲۴ آذر ۸۵ - قسمت اول

انتخابات ۲۴ آذر ۸۵  - قسمت اول

دغدغه ی رشد و توسعه ی شهرستان رامسر ؛ عاملی بود که باعث شد در حرکت های توسعه محور اجتماعی وارد شوم ؛ این حوزه ها را می توان پایه گذاری کانون دانشجویان و دانش آموختگان مازندران ( رامسر ) و شرکت در هیات موسس کانون دوستی رامسر ؛ رامسری های مقیم تهران را نام برد.

شرکت در فعالیت های جانبی دیگر ازجمله تلاش برای برگزاری   نمایشگاه فرهنگی ؛ گردشگری ؛ صنایع دستی دررامسر ؛ تلاش برای جذب اعتبارات لازم برای تکمیل سد میجران ؛ تلاش برای برگزاری مسابقات جهانی فول کیک بوکسینگ در رامسر ؛ همکاری با نهادهای فرهنگی رامسر برای برگزاری هرچه بهتر مراسم و مجالس ویژه ی مذهبی و ملی و ... از جمله کارهایم بود.

اما وضعیت تاسف بار و رقت انگیز رشد و توسعه ی رامسر اصلا رضایت بخش نبود. 

شهریور ۸۵ بود که زمزمه ی برگزاری انتخابات دوره ی سوم شورای شهر جدی شد. همزمان با اخبار داغ انتخابات شورای شهر در چند شهر کشور انتخابات میان دوره ای مجلس شورای اسلامی نیز برگزار می شد؛ از جمله ی این شهرها می توان حوزه ی انتخابیه ی تهران ؛ ری ؛ شمیرانات و اسلام شهر رانام برد.در این حوزه ی انتخابیه دو نماینده می توانستند با کسب آرای مردم وارد مجلس شوند.

 راه برون رفت از مشکلات منطقه را حضور فعال در عرصه ی تصمیم گیری و تصمیم سازی منطقه یافتم با دوستان زیادی مشورت کردم و برای کسب تجربه خود را آماده ی شرکت در انتخابات مجلس شورای اسلامی کردم. عده ای از دوستان اعتقاد داشتند برای اینکه شهروندان حوزه ی انتخابیه ی تنکابن و رامسر با بنده  بیشتر آشنا شوند ؛ و برای حضور جدی در صحنه ی اجتماعی شهرستان ؛ کاندیدای شورای شهر رامسر شوم.

پس از بررسی و کنکاش چند عامل زیر باعث شدند که از حضور در فعالیت های شورای شهر رامسر کنار بکشم . ازجمله :

 - حضور افراد تحصیلکرده ؛ صاحب فکر و علاقه مند به توسعه در انتخابات شورای شهر رامسر ( هرچند که این مهم با حضور افراد تحصیلکرده و گذشت یکسال از آن انتخاب ؛ تحقق نیافت. )

 - فرض اینکه در انتخابات شورای شهر رامسر شرکت می کردم تا به عنوان کاندیدای مجلس به مردم معرفی شوم دو عامل منفی را پشت سر داشت :

۱ - اگر در انتخابات شرکت می کردم و موفق به اخذ رای می شدم ؛ آنگاه خروج از شورای شهر پشت کردن به مردمی می دانستم که با اشتیاق و رای خود مرا وارد شورا کرده بودند و خروجم از شورا دهن کجی به مردم فهیم منطقه تلقی می شد.طبیعتا رویکرد مثبتی از این امر برایم متصور نبود ؛ چراکه مردم به راحتی بیان می کردند : «  که مهدی حلاجیان جوش خودش رو می زنه و برای رسیدن به قدرت حرفهای قشنگ می زنه. » و این امر با اشاره به تفکر توسعه محور م همخوانی نداشت.

 ۲ - اگر شرکت در انتخابات با شکست مواجه می شد اوضاع بدتر بود چراکه مردم بیان می کردند : « مهدی حلاجیان تو شورای شهر رای نیاورده اونوقت توقع داره در انتخابات مجلس رای بیاره . »

عده ای دیگر از دوستان معتقد بودند در انتخابات شورای شهر تهران شرکت کنم.پس از بررسی جوانب کار؛ حضور بیش از هزار کاندیدا در تهران طبق آمار انتخابات گذشته و شرایط ویژه ی انتخابات تهران و رای آوردن لیست ها و علاوه بر آن گستردگی بزرگ شهر تهران عاملی بود که اندوختن تجربه ی لازم برای شرکت در انتخابات مجلس تنکابن و رامسر را برایم به دنبال نداشت. اما باشرکت در انتخابات مجلس تهرات با اشاره به تفکیک انتخابات مجلس و شورای شهر تهران در اسلامشهر ؛ این شهر پایه ی مناسبی برای کسب تجربه ی شهرستانی انتخابات ؛  محسوب می شد.

مجموع این عوامل و جمع بندی نظرات دوستان درنهایت به این سمت سوق داده شدم که به عنوان نمونه و تجربه در انتخابات مجلس شورای اسلامی حوزه ی انتخابیه ی تهران ؛ ری ؛ شمیرانات و اسلامشهر ثبت نام کنم.

با آنکه مطمئن بودم در انتخابات تهران پیروز میدان نیستم و با اشاره به وسعت غیر قابل پوشش این حوزه ی انتخابیه ؛ برای کاندیدای مستقلی چون بنده ؛ فعالانه و با تلاش و دلگرمی وسیع وارد این عرصه ی خطیر شدم. بعضی از دوستان حرف هایم را باور نمی کردند و برایشان قابل هضم نبود که چرا دست به این اقدام بی حاصل می زنم . عده ای نیز یاس و ناامیدی پس از ناکامی در انتخابات را عاملی برای سرخوردگی در انتخابات آتی می دانستند.

با اشاره به تفکر مستقل و به منظور کسب حمایت های مالی آنان ؛ با گروه های چپ و راست وارد مذاکره شدم تا بلکه وارد فضای حمایتی آنان شوم. اما در این فضا متوجه حضور غیر قابل باور سرشناسان اعضای حزب ها و گروه ها شدم. تجربه ی برگزاری انتخابات میان دوره ای های گذشته نشان داده بود که احزاب حاضر به سرمایه گذاری سنگین برای ورود دو نماینده به مجلس نیستند. اما این بار وضعیت فرق می کرد حدود صد نفر کاندیدای میان دوره ای هفتم مجلس شدند. حضور چهره های سرشناسی چون حسن غفوری فرد ؛ سهیلاجلودارزاده ؛ اسدالله بادامچیان ؛ سیدعلی اکبرموسوی حسینی ؛ سعید رجائی خراسانی ؛ محمود صابرهمیشگی ؛ محمد طاها عبدخدائی و ... از کسانی که سابقه ی چندبار حضور در انتخابات مجلس و حضور در مجلس ؛ را داشتند ؛ جالب توجه بود .

در تاریخ ۲۰ مهرماه ۸۵ به همراه محمدولی حلاجیان و سید ابراهیم غیاثی به وزارت کشور رفته و به عنوان داوطلب نمایندگی دومین میان دوره ای هفتمین دوره ی مجلس شورای اسلامی ثبت نام کردم. در هنگام ثبت نام با ۱۲ ثبت نام کننده ی دیگر آشنا شدم و شماره تماس های آنان را برای ارتباطات بعدی گرفتم. ازمیان این ۱۲ نفر پس از اعلام نظر شورای نگهبان ۵ نفر رد صلاحیت شده بودند.

در تاریخ ۱۴ آبان ۸۵ با نامه ی محرمانه شماره ی ۱۲۷/۲/م/۷ آقای آقاتقی معاون استاندار و فرماندار تهران ؛ هیات مرکزی نظارت بر انتخابات ؛ نظر هیات اجرائی دائر بر واجد شرایط بودن بنده را مورد تائید قرارداد. در این نامه تاکید شده بود داوطلبان پس از اعلام رسمی شورای نگهبان ( یک هفته قبل از انتخابات ) حق تبلیغ دارند.

در نهایت تعداد افراد حاضر در رقابت انتخاباتی ۱۰۰ نفر شدند ؛ انتخاباتی که به لحاظ تعداد شرکت کننده در میان دوره ای تهران ؛ شگفت انگیز و بی سابقه بود.

تاریخچه ی تشکیل کانون دوستی رامسر

پائیز ۸۳ زنگ تلفن همراهم به صدا درآمد. دوستی رامسری که فقط در یکی از جلسات کانون دانشجویان و دانش آموختگان مازندران در رامسر به جلسات ما آمده بود پس از احوالپرسی و با مقدمه ای کوتاه از نقشم در کانون فوق الاشاره از بنده خواست تا در راه اندازی انجمن رامسری های مقیم تهران فعالانه وارد عمل شوم.

پیشنهاد بسیار خوبی بود می توانستم با اشاره به سوابق و تجربیات کانون دانشجویان و دانش آموختگان مازندران سهم بزرگی در را اندازی انجمن جدید داشته باشم.نکته ای که به ذهنم رسید و بلافاصله آن را مطرح کردم این بود: اگر اطمینان دارید که این انجمن دستمایه ی انتخابات ریاست جمهوری نهم که در خرداد ۸۷ برگزار می شود ؛ نیست با کمال میل حاضرم ؛ اما تجربیات بنده نشان داده که عملا قبل از انتخابات ها ایجاد چنین مجامع متشکل می تواند برای کاندیدا مفید باشد. مثل همه ی حزب های خلق الساعه در انتخابات.و ادامه دادم تنها یک روز بعد از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری حاضر به شرکت در راه اندازی این امر پسندیده هستم و خداحافظی کردم.

در اسفند ۸۳ مجددا این دوست عزیز تماس تلفنی گرفت و ماجرا را با شکل عملی تری بیان کرد . اما پاسخم چون گذشته همان بود.

اردیبهشت ۸۴ ؛ اینبار ایشان مرا به جلسه ای دعوت کرد که با حضور حدود ۳۰ نفر از رامسری های مقیم تهران در فرهنگسرایی واقع در خیابان ورشو ؛ دعوت راپذیرفتم . بعضی از چهره ها آشنا و برخی را برای بار اول می دیدم. در این جلسه لزوم همدلی شهروندان برای حل مشکلات هم بیان شد. دوباره بنده به این نکته ی اساسی اشاره کردم که لازم است از انتخابات ریاست جمهوری و همه ی انتخابات ها دوری گزینیم تا بتوانیم همه ی مردم را زیر چتر وحدت و همدلی گردهم آوریم. دوستان پذیرفتند. قرارشد ازمیان اسامی « خانه ی رامسر » ؛  « انجمن ( جامعه ی ) رامسری های مقیم تهران » و «  کانون رامسر »  یکی را برگزینیم که پیشنهاد کاملتر  « کانون دوستی رامسر » به تصویب حاضرین رسید. آین جلسه آغاز تشکیل « کانون دوستی رامسر » بود. از کلمات جامعه و انجمن بدین دلیل استفاده نشد که در جناح های عمده ی کشور هرکدام بار معنایی خاص خود را دارند. در این جلسه قرار شد چند نفر به اتفاق بنده مراحل تصویب اساسنامه و مرامنامه را پیگیری کنیم.

تدوین اساسنامه ی کانون دوستی رامسر با اشاره به موجود بودن اساسنامه ی کانون دانشجویان و دانش آموختگان مازندران و تجربیات بنده در وزارت کشور با سرعت و دقت صورت گرفت.

در مرحله ی اول انتخابات ریاست جمهوری دوستان له یا علیه نامزدی اعلام نظر نکردند ؛ اما در مرحله ی دوم  با عجله علاقه مند شدند که از محمود احمدی نژاد حمایت شود.علاوه بر مخالفت شخصی بنده ؛ قول جلسه ی ورشو از یک طرف و ثبت نبودن کانون در وزارت کشور از طرف دیگر را به عنوان مواردی بیان کردم که ازنظر وجدانی و قانونی زیر سوال می رفتیم . دوستان با یکدلی از این عمل صرف نظر کردند ؛ اما عده ی موافق حمایت با پیشنهاد ارایه شده به این نتیجه رضایت دادند که می توانند با جمع کردن طوماری به عنوان « جمعی از رامسری های مقیم تهران » نامه ی حمایت تهیه کنند و چنین نیز کردند. با این عمل « کانون دوستی رامسر »  در انتخابات حضور نیافت .

اعتقاد راسخ بنده مبنی بر دخالت نکردن مستقیم کانون در انتخابات ها ؛ بر این نکته تاکید دارد که این امر باعث تاریخ مصرف دار کردن کانون است. اولا با فرض پیروزی شخص  مورد حمایت ۴ یا ۸ سال می تواند ادامه حیات دهد و اگر شخص مورد حمایت انتخاب نشود ؛ پس از برگزاری انتخابات شاهد حذف تدریجی خواهیم بود.                               

   

پائیز ۸۴ اولین همایش کانون دوستی رامسر و اعلام موجودیت آن در فرهنگسرای امام علی علیه السلام واقع در خیابان ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف - خیابان اسفندیار با حضور حدود ۲۵۰ رامسری تشکیل جلسه داد. این تعداد افراد کسانی بودند که از طریق دفتر تلفن اعضای گردهم آمده ی جلسه ی ورشو و دوستانشان شناسایی شده بودند. در این نشست که اعلام رسمی حضور کانون دوستی رامسر درتهران بود ؛ بنده به عنوان اولین سخنران مراسم ؛بخشی از اساسنامه ی و اهداف و قصد کانون را برای حضار تشریح کرده ؛ و از مردم رامسر خواستم در توسعه و رشد رامسر و ایجاد زمینه های همدلی گام ها را محکمتر بردارند. در این نشست گروه موسیقی نیز دعوت شده بود و آقای آرش کوشا دیگر سخنران این مراسم بود.

از نکات زیبای این نشست دیدار رامسری هایی بود که سال های پس از تحصیل ازهم فاصله گرفته بودن و با آنکه در تهران زندگی می کردند ؛ هیچوقت نتوانسته بودن همدیگر را از نزدیک ببینند.

کانون دوستی رامسر در تاریخ ۱۰/۲/۸۵ توانست نام خود را به عنوان یک سازمان مردم نهاد اجتماعی در دبیرخانه ی امور اجتماعی وزارت کشور ثبت نماید.

کانون دوستی رامسر تا به امروز وابسته به هیچ جناح ؛ حزب و گروهی نیست و در هیچ انتخاباتی اظهار نظر سیاسی نکرده و دوستان رامسری علاقه مند به رشد و توسعه در آن گردهم آمده اند تا آتیه ی رامسر درخشان باشد.

حضور طیف های مختلف سیاسی ؛ ایدئولوژی در هفت همایش برگزار شده ی کانون و ارتباط سلیقه های متفاوت در این همایش ها ؛ نمونه ی بارز غیر خطی بودن کانون است.

علیرغم تلاش اعضای هیات موسس کانون برای ساختارمند شدن کانون و حضور فعال با روند تشکیلاتی ؛ متاسفانه به دلیل فقدان مکان مناسب و اختصاصی به عنوان دفتر کار و رجوع همشهریان در آن برای ارتباط بیشتر ؛ فقدان کمک مالی موثر و مستمر برای استخدام فرد مشخص و پاسخگو در همه ی ساعات کاری ؛ ایجاد بانک اطلاعاتی قابل دسترسی ساده و کامل و عدم ثبت نهایی کانون در وزارت کشور ؛ عاملی شده است که اعضای هیات موسس ؛ بصورت هیات امنائی کانون را اداره کنند.

در این راستا حمایت و پشتیبانی آقای آرش کوشا و ایجاد هماهنگی های لازم برای تخصیص مکان های برگزاری همایش بطور رایگان ؛ و برگزاری جلسات هفتگی در محل کارشان در سه شنبه های هر هفته قابل تقدیر است.پیشتر محل تشکیل جلسات هفتگی در محل کار آقای علیرضا ( پرویز ) عبدلله نعمتی بوده است؛ که از ایشان هم تقدیر ویژه می شود.

شایعاتی در شهرستان و در بین رامسری های مقیم تهران وجود دارد که کانون را زیر مجموعه ی مهندس اسفندیار رحیم مشائی می خوانند ؛ به ضرص قاطع اعلام می کنم که اعضای هیات موسس کانون دوستی رامسر برای برنامه ریزی های کانون و ... هیچ ارتباطی با ایشان نداشته و در دو همایش از ایشان به عنوان سخنران بهره برده است.شاید بیان این نکته خالی از لطف نباشد که اعضای هیات موسس کانون از بدو تشکیل تا نوشتن این مرقومه هیچ گونه جلسه ی اختصاصی با ایشان نداشته اند و اکثریت مطلق آنها هیچگونه ملاقات شخصی و یا مرتبط با کانون ؛ با ایشان نداشته اند.

برای آشنایی بیشتر با کانون می توانید به وبلاگ سابق کانون دوستی رامسر و یا به سایت جدید آن مراجعه کنید.آدرس های :

http://www.ramsary.com/

http://kanon-ramsar.persianblog.ir/

اعضای هیات موسس کانون دوستی رامسر به ترتیب الفبا :

مسیح جواهردهی ؛ محمدقاسم حلاجیان ؛ مهدی حلاجیان ؛ بوذرجمهر خلعتبری ؛ سیدمهدی سیداحمدی ؛ بهرام واقفی ؛ سیدفخرالدین نژادموسوی ؛ علیرضا عبدالله نعمتی 

لازم به ذکر است که آرش کوشا و  حجه الاسلام علی اصغرنیک نهاد از عضویت در هیات موسس کانون دوستی رامسر به علت مشغله ی کاری انصراف دادند. 

 

تشکیل و معلق ماندن فعالیت کانون دانشجویان و دانش آموختگان رامسر

کانون دانشجویان و دانش آموختگان مازندران

زمان دانشجویی در انجمن اسلامی دانشجویان و دفتر نهاد مقام معظم رهبری و... فعالیت های گسترده ای داشتم ( برای آشنایی کامل می توانید در وبلاگ ۲۴ آذر همه را مطالعه نمائید ) درجلساتی که برای میهمانان مراسم های دانشگاه برگزار می شد و در مباحث دانشجویی یک نکته ی اساسی دغدغه ی همه بود ؛ فقدان رشد و توسعه ی مناسب کشور در خیلی از زمینه ها . هرچند زحمات مسولین گذشته را نمی توان از یاد برد اما آنچه مهمتر بود این بود که توقعات قشر تحصیلکرده برای پیشرفت کشور برآورده نشده است.

این امر زمینه ساز تشکیل کانون دانشجویان و دانش آموختگان  مازندران شد.

سال ۷۴ به اتفاق چند تن از دوستان رامسری تصمیم به ایجاد تشکلی دانشجویی مانند انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه ها گرفته شد. در ادامه ی بحث ها و برای گسترده تر شدن دامنه ی آن جمع به این نظر رسید که ؛ مجمع دانشجویان و فارغ التحصیلان  پایه گذاری شود.

اولین جلسه ی این گروه در منزل ما واقع در لپاسر رامسر در ۱۲ فروردین ۱۳۷۵ با حضور هشت نفر از دوستان رامسری دانشگاه های مختلف سراسر کشور تشکیل شد.

در نهایت و پس از جلسات مکرر نام « کانون دانشجویان و دانش آموختگان رامسر »  برگزیده شد. وزارت کشور با این نام موافقت ننمود ؛ دوستان بجای رامسر کلمه ی « غرب مازندران - مرکزیت رامسر » را انتخاب کردند ؛ این نام هم تایید نشد و سرانجام نام تشکل با کسب مجوز وزارت کشور در ۱۹/۶/۷۹ به اسم « کانون دانشجویان و دانش آموختگان مازندران » تثبیت شد.

 کلیه ی هزینه های کانون توسط دوستان هیات موسس پرداخت شده و کانون هیچگونه درآمد اقتصادی نداشته است.

برنامه ریزی برای رشد و توسعه ی غرب مازندران بویژه رامسر و تنکابن در اولویت کاری دوستان قرار گرفت. در این جلسات که در مساجد بازار رامسر ۲۳/۳/۷۸  ؛ لپاسر ؛ نارنجبن ؛  آقاپلاسید سادات شهر ۱۵/۵/۷۸ و جامع کتالم  و منازل دانشجویان هیات موسس برگزار می شد ؛ نقصان رشد و نیاز به حرکت اصولی بیشتر حس می شد. کانون از بهار سال ۷۴ شروع به شناسایی دوستان و تشکیل اساسنامه و حفظ ارتباطات موثر با مسولین ادارات شهرستان رامسر نمود و سرانجام پس از پیگیری های سرسختانه توانست در جلسه ی تاریخ ۱۹/۶/۷۹ کمسیون ماده ی ۱۰ احزاب وزارت کشور مجوز فعالیت بگیرد. 

در اولین دوره ی شوراهای اسلامی شهر و روستا یکی از اعضای هیات موسس کانون علیرغم موافقت سایرین کاندیدا شد و با اشاره به فقدان برنامه ریزی منظم نتوانست وارد شورای شهر شود.

 این پایان ماجرا نبود در ششمین دوره ی انتخابات مجلس شورای اسلامی که در تاریخ ۲۲۹/۱۱/۷۸ برگزارشد دو تن از کاندیداهای سرشناس با اشاره به نفوذ کانون علاقه مند شدند از نفوذ کانون به نفع خود بهره ببرند.پیشنهاد واگذاری چند مسولیت مهم در شهرستان به انتخاب کانون ؛ حمایت مالی ویژه ؛ در اختیار قرار دادن مکان برای دفتر کانون و ..ازجمله پیشنهادت اغوا کننده ی آنان بود. در جلسات مکرر هیات موسس با این موضوع مخالفت شدو این امر باعث شد هر دو کاندیدای مورد نظر تمام همت خویش را به کارگیرند تا این کانون پابرجا نماند. سنگ اندازی های مسولین شهر شروع شد و کارشکنی طاقت فرسا . دوستان کانون علیرغم اخذ مجوز فعالیت سیاسی از وزارت کشور تصمیم به معلق قراردادن فعالیت های کانون شدند.

مروری بر فعالیت های انجام شده ی کانون

 الف :تشکیل جلسات مقدماتی ( بر اساس صورت جلسات موجود )

سال۷۵ : ۱۲ فروردین ؛ ۱۰ خرداد ؛ ۲۳ و ۲۴  تیر ؛ ۱۸ مرداد ؛ ۱۲ ُ۱۳ُ ُ ۱۴ ُ و ۱۵ شهریور

سال ۷۶ : صورت جلساتش نزد من نبود

سال ۷۷ : ۲۴ شهریور ؛ ۲۵ آبان ؛۹ مرداد ؛ ۱۴ آذر ؛ ۱۷ دی ؛ ۱۹ بهمن

سال ۷۸ : ۱۰ و ۱۶ فروردین ؛ ۳۱ اردیبهشت ؛ ۲۵ تیر ؛ ۲۰ مرداد ؛ ۱۹ و ۲۶ شهریور ؛  ۳۰ مهر ؛ ۱۴ آبان ؛ ۲۱ بهمن

سال ۷۹ : ۱۲ فروردین ؛ ۹ و ۱۶ آذر

ب : بیانیه ها

کانون در مدت صدور مجوز تا تعلیق فعالیت ها ۴ بیانیه صادر کرد.

۱ - بیانیه ی شرکت در برگزاری سومین دوره ی انتخابات مجلس خبرگان ۱/۸/۷۷

۲ - بیانیه ی آغاز سال تحصیلی دانشگاه ها ؛ هفته ی دفاع مقدس و گرامیداشت یکصدمین سال تولد حضرت امام خمینی ( ره )

۳ - بیانیه ی گرامیداشت روز دانشجو ۱۶/۹/۷۸

۴ - بیانیه ی تشکر از حضور مردم در انتخابات مجلس ششم و تبریک به آقای صابری ۲۹/۱۱/۷۸

ج : حضور فعال در اطلاع رسانی مجلس ششم

کانون برای جلب مشارکت بیشتر مردم در انتخابات سه نشریه با نام « گام به گام با انتخابات ششم »  چاپ نمود . نشریه ی شماره ی یک در ابتدای بهمن ؛ شماره ی دو درتاریخ ۹/۱۱/۷۸ و شماره ی سه درتاریخ ۲۵/۱۱/۷۸

د : شرکت در مجامع عمومی

۱ - شرکت در دومین همایش مازندرانی های کشور در تاریخ ۱۵/۶/۷۵ به دعوت از آقای محمد عباسی معاون برنامه ریزی و اداری مالی استانداری مازندران و تکمیل فرم مشارکت با شماره نامه ی ۳۳۸۵۶/۱۰ تاریخ ۲۰/۸/۷۵

۲ - اعلام موجودیت رسمی کانون در روزنامه ی قدس در تاریخ ۱۹/۷/۷۸

۳ - معرفی اسامی هیات موسس کانون با درخواست شماره ی۹ - ۸ - م /۳۷۱ تاریخ ۱۰/۵/۷۹ فرماندار رامسر آقای قنبر سیمیاری

۴ - شرکت در دومین همایش گروه ها و تشکل های سیاسی استان مازندران در روز چهارشنبه ۱۷/۹/۷۸ با دعوت آقای شعبان رستمی دفتر اداره سیاسی و انتظامی استانداری مازندران صی دعوت نامه شماره ی ۲۰۰۵۱/۲۱ تاریخ ۲/۹/۷۸

کلیه ی اسناد ذکر شده نزد اینجانب موجود است.

فصلی دیگر ؛ خاطرات انتخابات

می خواهم فصل جدیدی از نوشته هایم را روبروی شما قرار دهم. نوشتن خاطرات شرکت در انتخابات مجلس شورای اسلامی برای کسی که ناکام در بدست آوردن آرای لازم شده ؛ حرکتی نو است.می خواهم  شیوه ها و روش های حضورم در انتخابات را بازگو کنم ؛ بدان جهت که آیندگانی که می خواهند در این وادی وارد شوند ؛ رفتارهای تجربه شده ی مرا هم مد نظر قرار دهند ؛ تا با پختگی مناسبتر و هزینه های مادی و معنوی کمتر ؛ وارد عرصه ی انتخابات شوند.

در شروع تبلیغ برای نامزدی انتخابات؛ برخی دوستان انذارم می دادند که برای اینکه اهداف و روش هایت لو نرود ؛ بهتر است تمام برنامه هایت را تا روز انتخابات در ذهن خود نگه داری و برگ های برنده شدنت را در هفته های انتخابات رو کنی. اما از همان اول نمی خواستم دوگانه و یا چندگانه با مردم برخورد کنم. بنابراین صادقانه و خالصانه طرح ها و برنامه هایم را درهمان جلسه ی اول بیان کردم تا عکس العمل شنوندگان مباحث را از نزدیک مطالعه کنم.

فصل جدید نوشتارم را در دو بخش بیان می کنم:

 بخش اول شرکت در انتخابات حوزه ی انتخابیه ی تهران ؛ ری ؛ شمیرانات و اسلام شهر به عنوان کاندیدای میان دوره ای مجلس هفتم شورای اسلامی

 بخش دوم شرکت درحوزه ی انتخابیه ی تنکابن و رامسربه عنوان کاندیدای مجلس هشتم شورای اسلامی

می خواهم صادقانه تجربیات شرکت در این دو حوزه ی انتخابیه را در اختیار عزیزان بگذارم و سندی در شناخت بهتر بنده و رفتارشناسی مردم این حوزه ها برایتان به یادگار بگذارم.

چند روزی را منتظر نظرات دوستان می مانم تا بدانم موافق نوشتاری اینچنینی هستند یانه؟ اگر دوستان مشتاق بودند که نوشتار دراین زمینه را با اشتیاق انجام می دهم ورنه  فصلی دیگر برای نوشته هایم می جویم