ساحل دریا

ساحل دریا

دیگر لازم نیست به ساحل دریا بروید؛ ما ساحل دریا رابه خانه هایتان می آوریم.
ساحل دریا

ساحل دریا

دیگر لازم نیست به ساحل دریا بروید؛ ما ساحل دریا رابه خانه هایتان می آوریم.

یادکردی از شادروان حاج محمد رضا شریف نیا

هشتم  بهمن سال 1390 ، برای اعضای پایگاه مقاومت شهدای لپاسر رامسر ، روز سختی بود. حاج محمد رضا شریف نیا در این روز به ملکوت اعلی پیوست و عده ی کثیری از مردم این محله و حتی بخشی از مردم رامسر را در ماتم فرو برد.

ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی و همزمان با تشکیل بسیج مستضعفین ، یکی از افراد موثر این سازمان بود. با پشتکار ، صداقت ، همدلی و ساده زیستی الگوئی برای بچه های مسجد حسینی لپاسر بود.


فعالیت موثر ایشان و تیم همراه شده با او توانست اثر ماندگاری در دوران هشت سال دفاع مقدس برجای گذارد. حضور تعداد کثیری از مردم محل در دفاع از کیان کشور در طول دوران جنگ یکی از شاخصه های محله و اثرات حضور آن شادروان بود.


از این خرمن ، هدیه ی 27 شهید در دفاع مقدس ، شهادت کم سن ترین رزمنده ها ی شهرستان رامسر از این محل ، حضور افرادی با سابقه ی حضور بیش از 60 ماه در جنگ ، وجود جانبازان سرافراز محل ؛ همه و همه از برکات وجود موثر این جانباز سرافراز انقلاب بود.


وی و خانواده اش حضوری موثر در جنگ داشتند و در این راه ؛ برادرش شادروان مرتضی شریف نیا نیز به خیل شهدای انقلاب پیوست.


این نوشتار ، پاسداشت کوچکی است از زحمات او در دوران زندگی اش. دورانی که هدایت نوجوانان و جوانان محل به راه درست را رقم زد و اکثر خانواده های محل نام اورا به نیکی یاد می کنند.


روحش شاد و غریق رحمت الهی باد.


لازم به ذکر است مراسم اولین ساگرد رحلت ایشان و یادبود برادر شهیدش مراسمی در روز پنج شنبه 7 بهمن 91 از ساعت 2 الی 4 بعد از ظهر در مسجد حسینی لپاسر رامسر برگزار می شود.

از کلیه ی دوستان و آشنایان برای شرکت در مراسم دعوت به عمل آمده است.


علی حسنی پژو ؛ رفت

  /شادروان-علی-حسنی-پژو



در غروب بارانی و هوای سرد رشت در محل کارم مشغول کار بودم که با صدای هشدار پیامک توجهم به گوشی همراهم جلب شد. چند ثانیه ای نگذشته بود که صدای هشدار پیامکی دیگر سرعت عمل در خواندن پیامک را افزود.

اولین پیامک مربوط به دوست خوبم مهندس حمید رضا جلایر از شیراز بود با این عنوان کوتاه : حسنی پژو ؛ رفت !

متعجب و متحیر پیامک دوم را گشودم . مهندس محمد حسین آذری از ساری پیامکی با همان محتوی بدین مضمون برایم ارسال کرده بود : مهندس علی حسنی پژو به ملکوت اعلی پیوست. برای شادی روحش صلوات.

به شدت متاثر شدم ، نای حرف و حرکت برایم نماند . در جلوی چشمانم هم خوابگاهی بودن با ایشان در طول دوران تحصیل رژه رفت.

« چند هفته ای بود که همه ی بچه های دانشکده ی صنعت آب و برق شهید عباسپور  ورودی 71 به علت عدم تخصیص خوابگاه ، در نمازخانه می خوابیدند. بعد از هفته ی دوم اولویت بندی کردند و به ترتیب دانشجوها در دسته های شش تائی هرکدام گروهی تشکیل داده و مشخص شدند.

 با احتساب همه ی جوانب با آن که اولویت اول دریافت خوابگاه شده بودم صبر کردم تا برخی دوستان و همشهری هایم نوبت اولویتشان شود تا با هم ؛ هم خوابگاه شویم.

گروه ما متشکل از رضا جعفر نژاد سیاهکلرودی ( از رامسر ) ، محمد کریمی ( از رامسر ) ، کاظم رجبی ( از تنکابن ) و ابراهیم خشنود لیمنجوبی ( از کلاچای ) برای تکمیل شدن به یک نفر دیگر نیاز داشت. پنج نفر گروه گیلک  بودیم و بطور طبیعی به دنبال یک گیلک دیگر می گشتیم. در انتهای اولویت بندی ؛ پسر موبور ، عینکی و قد بلندی توجهمان را جلب کرد. مظلومانه گوشه ای ایستاده بود و حرفی نمی زد و در هیچ گروهی هم وارد نشده بود. وقتی او را دعوت به گروه کردیم بسیار خوشحال شد و پذیرفت.

گام آشنائی اتاق 109 خوابگاه یک با « علی حسنی پژو ( از رزن همدان  ) شکل گرفت.

این گروه تنها گروهی بود که تا انتهای دوران تحصیل هم اتاقی هایشان بدون تغییر ماند و مورد توجه خیلی ها شده بود...»

علی کاملا با زبان گیلکی آشنا شده بود و هر از گاهی با کلمات گیلی  اصیل ما را همراهی می کرد.

حضور دوستان در منازل هم امتداد یافت . علی به رامسر و جواهرده آمد. ما نیز به همدان رفتیم. علی پس از ازدواج نیز با همسر محجوبش به رامسر آمد و ما پس از تشکیل خانواده نیز به همدان رفتیم.

تماس های تلفنی مکرر و ارتباط دوستانه ، ماحصل چند سال زندگی جمعی ما شده بود.

ایمان ، اخلاص ، محبت و صمیمتش در دل ها اثر گذار بود.

آخرین باری که به همدان رفته بودم و با او تماس گرفتم تابستان 91 بود. با همان لبخند همیشگی اش گفت : حاج مهدی کوجا دره ؟

وقتی گفتم همدان هستم با تاسف گفت متاسفانه من همدان نیستم.

گفتم کجائی . گفت: بصره.

گفتم: اونجا چه کار می کنی؟

گفت : شما عراق رو منهدم کردین ما اومدیم بسازیمش!...


علی عاشق مناجات شعبانیه بود. خصوصا فرازی که در آن گفته می شود : « من جوانیم را در مستی و غرور طی کردم و... » وقتی که با او تلفنی صحبت می کردم اولین جمله ام همان بود که او دوست می داشت. و او با با همان لهجه ی ترکی گیلکی اش می گفت :  به .حاج مهدی !!


علی حسنی پژو  روز یک شنبه دهم دی ماه به رحمت واسعه ی الهی ملحق شد و دیر یا زود ما نیز چون او به دیار باقی خواهیم شتافت. این وعده ی محتوم الهی است و گریزی از آن نیست.

برای آن مرحوم غفران الهی و برای همسر و فرزندانش صبر و اجر از ایزد منان طلب می نمایم.


برای شادی روحش صلوات و قرائت فاتحه ای هدیه نمائید.


************


آقای باوند حسنی پسر دائی آن شادروان در بخش تماس با ما وبلاگ اعلام کردند: شنبه 16 دی مراسم هفتمین روز درگذشت ایشان  در مسجد امامزاده عبدالله همدان برگزار می گردد.


در مورد علی بیشتر بخوانید


مراسم اربعین


اربعین شادروان علی حسنی پژو در روز پنج شنبه 19 بهمن ماه 1391 از ساعت 10 صبح تا 14 عصر در روستای کهریز بغازی واقع شهر دمق در شهرستان رزن استان همدان ( زادگاه آن مرحوم ) برگزار می شود.

از دوستان علاقه مند جهت شرکت در مراسم دعوت به عمل آمده است.


آدرس محل برگزاری مراسم در لینک زیر قرار داده شده است: 


http://iseee.ir/news/63-chehelom.html 


طلای کثیف

سخن سردبیر شماره ی 14  نشریه ی « ساحل دریا »  اول  دی   ۱۳۹۱


پیش در آمد : با اشاره به نشستی در تنکابن به منظور  ایجاد هماهنگی لازم برای احداث نیروگاه زباله سوز در تنکابن این مقاله نوشته شده است.


یکی از معضلات جوامع شهر زده ، زباله های تولید شده در آن دیار است. پیشترک مردم در حیاط خانه ی خود چاله ای مهیا کرده و مواد زائد خوراکی خود را در آن دپو و سپس دفن می کردند. با صنعتی شدن جوامع و تولید انواع وسایل یک بار مصرف به ناگاه مردم با موادی روبرو شدند که خاصیت جذب زمین شدن را نداشتند و روز به روز این تولیدات بیشتر و تمایل به آپارتمان نشینی بیشتر شد و اینک یکی از معضلات شهر نشینان « زباله » شده است و هزینه های سرسام آوری که برای جمع آوری ، حمل ، تفکیک و دفع آن مورد نیاز است.


دپوی غیر اصولی زباله در شهرهای شمالی کشور به یکی از معضلات اصلی آن مبدل شده است. تخریب جنگل در رامسر ، تنکابن ، عباس آباد و ...  به واسطه ی دپوی غیر اصولی زباله و دگردیسی زندگی جانوران جنگلی آن منطقه یکی از اصلی ترین مشکلاتی است که توسعه ی بدون برنامه ی شهر نشینی بدان دامن زده است.


در حالی که زباله به عنوان معضل گریبان مسولین را فشرده و سلامت مردم را تهدید کرده است ؛ آنسوی مرزها از زباله فرصتی برای اشتغال ، تولید برق ، و هزاران شغل مرتبط با آن پدید آورده است. اولین شماره ی ساحل دریا مطلبی جامع در خصوص زباله و نحوه ی بازیافت آن درج نمود و غیرمستقیم به مسولان ذیربط راه درست جمع آوری زباله را گوشزد نمود.


اینک پس از یک سال از آن نوشته و احتمالا پیگیری های چندین ساله ی مسوولین !! گام نخست احداث نیروگاه زباله سوز در تنکابن برداشته شده است. امید است این مهم زودتر محقق شود تا بیش از این فرصت های مهم منطقه  در بی برنامگی مدیریت شهری گم نشود. و زباله عنوان زیبای « طلای کثیف » را از آن خود کند.


آموزش تفکیک زباله ی خشک و تر و قرار دادن مشوق های لازم برای فرهنگ شدن این مهم ؛  یکی از ضرورت هائی است که باید برای آن از همین امروز اقدام کرد.