ساحل دریا

ساحل دریا

دیگر لازم نیست به ساحل دریا بروید؛ ما ساحل دریا رابه خانه هایتان می آوریم.
ساحل دریا

ساحل دریا

دیگر لازم نیست به ساحل دریا بروید؛ ما ساحل دریا رابه خانه هایتان می آوریم.

دو گانه ی غم و شادی در آغاز سال نو


سخن مدیر مسوول نشریه ی « ساحل دریا » شماره ی 33  ؛  بیست و نه اسفند ماه  1392




در تقویم قدیم ایرانی 365 روز سال به 12 ماه 30 روز تقسیم می شد و پنج روز باقی مانده خارج از تقویم بوده و به اصطلاح از عمر محسوب نمی شد. این پنج روز را پنته ، پنتک و در گویش قدمای منطقه پنجیک نام گذاری کرده اند.


پنجیک روزهای زنده نگهداشتن یاد اموات و سر زدن به گورهای آنان و اهدای هدایا و نذورات برای شادی آن ها ؛ سپری می شد.


پس از آن نیز چهار روز اول سال نو را به دیدار زندگان ، بزرگان ، خانواده ، دوستان و آشنایان رفته و در مدلی دیگر به شادمانی و جشن می پرداختند.


مجموع پنجیک و چهار روز نخست سال ، 9 روز یا نو روز را تشکیل می داد. هرچند برخی معتقدند نو روز همان روز نو است و اولین روز سال جدید را می گفتند. 



همینک نیز مردم ایران نه به اندازه ی پنج روز ؛ اما آخرین پنج شنبه ی سال را به دیدار مقابر اموات می روند و برای شادی روحشان از خدا طلب مغفرت می کنند و اما چهار روز نخست ؛ در تقویم رسمی ، تعطیل و همان سنت پیشنیان را برای دیدار بزرگان ، اقوام و آشنایان را پاس داشته اند.


اما انتهای سال 1392 و آغاز سال 1393 هم زمان با سالروز شهادت بانوی دو عالم حضرت فاطمه سلام الله علیها می باشد و مردم منطقه مانند سالیانی پیش که ماه شهادت حضرت امام حسین علیه السلام با آغاز سال نو یکی شده بود ، ضمن پاسداشت سنت نیاکان و دید و بازدیدهائی که تحت عنوان صله رحم از تاکیدات موکد اسلامی نیز هست ، حرمت ماه محرم را حفظ نمودند ؛ امسال نیز با دوگانه ای از شادی و غم چنان با مدیریت کارآمد عبور می کنند که بر هیچکدامشان خللی وارد نشود.


بزرگداشت اموات و صله ارحام و « دوست داشتن چیزی که پیامبر اسلام دوست دارد » ؛ نکات ظریفی است که مردم ایران با آغاز سال نو آن را به جهانیان عرضه خواهند داشت. 


شاید این تقارن نزدیک ترین تکرار سنت پیشینیان در یادکرد اموات و زندگان باشد. با درخواست سالی پر برکت از کرامت اهل بیت علیهم اسلام ، امید است آینده ی روشن ایران اسلامی به بهترین وجه رقم بخورد.

آرامش پس از بحران

سخن مدیر مسوول نشریه ی « ساحل دریا » شماره ی 31  ؛  سی م بهمن ماه  1392



بارش برف 140 سانتی متری که در 50 سال اخیر در غرب مازندران بی سابقه بود و نحوه ی مدیریت و رسیدگی به مردم و منطقه  ، باعث شد بار دیگر انگشت اشاره ی اتهام به فقدان توجه مرکز نشینان استان نشانه رود.


کمبود زیر ساخت های اولیه ی رفع بحران برف از جمله تجهیزات بازگشائی معابر و ماشین های برف روبی ، و انباشته شدن مسیر های تردد از برف یکسو و قطع آب و برق و کمبود نان و مایحتاج عمومی از دیگر سو و حتی فقدان پوشش خبری مناسب در روزهای نخست ، آزمونی برای کارکرد در مدیریت بحران بود.


هرچند تلاش شبانه روزی مدیران  شهرستانی که در این چند روز فرصت دیدار و حتی مکالمه ی تلفنی با خانواده هایشان ، از آن ها سلب شد ؛ بسیار سخت و آزار دهنده بود ، اما مردم راضی نشدند. نارضایتی مردم به سبب کمبود تلاش مدیران نبود بلکه به لحاظ نرسیدن به خواسته های منطقی و بسیار ساده ی قابل حصول بود. فقدان ارتباط مناسب به علت قطع برق و از آن مهمتر نبود شماره ای برای پاسخگوئی در مواقع بحرانی ، دسترسی به مسوولان را دشوار کرده بود ؛ تا جائی که به زعم مردم « هیچ کس پاسخگو نبود! ».


رسانه ی بومی استان مازندران در سه روز اول بحران نتوانست خوب عمل کند و حجم مشکلات و مصائب را به درستی پخش تا عمق بحران به مسوولان استانی و کشوری منعکس شود . هرچند ارتباط برخی شهروندان با مسولان رده بالای کشوری و رسانه ای توانست پوشش خبری مناسب و حضور با تاخیر مسوولان استانی و کشوری را سبب شود و این امر مرحمی بر دل مردم منطقه بود اما در عمل گرهی از کارهای مورد نیاز مردم در چهار روز نخست  را باز نکرد.


اینک اما بحران فروکش کرده است، اما دامنه ی نارضایتی ها نه تنها کاهش نیافته بلکه مطالبات دیگری بر آن افزون شده است. وقت آن رسیده تا در آرامش پس از بحران برضعف های مدیریتی و کمبودهای تجهیزاتی از همینک برای آینده تدبیر شود و مصرانه از استان و کشور مطالبات به حق مردم پوشش داده شود ؛ خسارات برآورد صحیح و پرداخت شود ، وعده های مسوولین استانی و کشوری عملیاتی شود و با گفتن این هم تمام شد چند باره مشکلات 86 و 92 را در سال های بعد تجربه نکنیم.

 

گردش کار بحران برف در یک نگاه کوتاه



مهدی حلاجیان مدیر مسوول نشریه ی ساحل دریا -  بحران برف که از غروب روز جمعه  11 بهمن آغاز شده بود و تا روز سه شنبه ادامه داشت ، با قطع برق در روز شنبه و به دنبال آن قطع آب و اتمام شارژ موبایل ها وارد مرحله ی بحرانی شده بود ، سرانجام با مشارکت مدیران شهرستانی و حضور مدیران استانی و کشوری خاتمه یافت. در مروری از چهار جنبه ،  گردش کار بحران در یک نگاه کوتاه در ذیل ارایه می شود. بدیهی است این نگاه کوتاه برگرفته از نظرات مردم در معابر  محافل ، گفتگو های تلفنی ، فضای مجازی و ... اخذ شده است و هدف آن تقویت راه کارهای آتی می باشد.

 

ضعف ها

-  تلفن خاص برای جوابگویی به مردم در ستاد بحران نبود مردم به هرکجا زنگ می زدند کسی پاسخگو نبود.

- عمده نگرانی مربوط به مدیریت بحران شهرستان ، منطقه و کشور بود که گویی هیچ برنامه از پیش تعیین شده ای برای مواجهه با بحران نداشت.

- در بحران سپید برای مشکلاتی نظیر تامین نان و آذوقه مردم (باز بودن کافی نانوایی و بقالی و میوه فروشی و ... با قیمت عادله ) ، حمل و نقل عمومی (تاکسی، اتوبوس بین شهری و راه های ارتباطی اصلی) ، جریان اطلاع رسانی( وجود بی خبری مطلق از وضع موجود و پیش بینی اتفاقات بعدی و ...) و پوشش حمایتی مناطق و افراد آسیب دیده از برف یا برنامه ای وجود نداشت یا به قدر کافی نبود.

- تخلیه ی با تاخیر آب معدنی در سطح شهر، اگر در جای جای شهر آب معدنی فروخته می شد خیلی بهتر بود چون از نظر اب نوشیدنی مردم در مضیقه بودند.


- حضور کمرنگ صدا و سیما در پوشش اخبار حوادث و هشدارها در سه روز اول


- ضمن تقدیر از شرکت های خصوصی در حل معضلات بحران ؛ حضور شرکت برادران نجفی ، پیمانکار فرودگاه ( شرکت گیل گستر )، پیمانکار کنار گذر ساحلی ( قرارگاه خاتم الاوصیا ) ،  شرکت آب معدنی جواهرده در همیاری به مردم به شدت کمرنگ بود هرچند هربخش خصوصی برای بقای شرکتش تلاش می کند اما انتظار از کسانی که به شهر مدیون هستند بیش از این بود.

-  برخی مدیران که فقط برای رفع بحران در منزل استخدام شده بودند گلایه مندند.

-  برخی نیز فقط دنبال جمع اوری اموال خود  و رفع مشکلات شخصی بودند .

قوت ها

- شوراهای شهر و شهرداری ها به دنبال پاسخگویی به پرسش ها و انتقاد مردم بودند.
- مردم در مجموع و به طور نسبی از آمادگی مدیریت بحران ناراضی و از عملکرد حوزه های تحت مسئولیت مدیران  برای رفع بحران ، راضی  هستند .

- شرایط را با شهرهای همسایه  اگر قیاس کنید متوجه می شوید که بحران خوب مدیریت شد و هیچ کس انتظار چنین برفی را نداشت .

- روز اول با تقسیم رامسر به چهار ناحیه و دعوت از پیمانکاران خصوصی کار مدیریت بحران آغاز شد.


- هماهنگی با مساجد جهت در اختیار قرار دادن موتورهای برق به نانوائی ها  صورت گرفت و تهیه ی نان با سختی اما قابل حصول بود.


- در 24 ساعت اول خیابان های اصلی شهر ، ورودی کتالم و سادات شهر، مسیر تردد جواهرده و جنت رودبار بازگشائی شد و اکثر ادارات فعال بودند.


- کمک به بیماران صعب العلاج ، بیماری های خاص و بازگشائی مسیر منازل بیماران دیالیزی ، فعال نمودن ناوگان حمل و نقل شهری  یکی از نقاط قوت این بحران بود.


-  اداره گاز دچار مشکل خاصی نشد.

 

 

برنامه های برای آینده

- با تقویت نقاط قوت و رفع نقاط ضعف توجه به موارد زیر کارگشاست.

- راضی کردن همه و برآوردن تمامی توقعات کار دشواری است و حصول رضایت همه ی مردم کار ساده ای به نظر نمی آید ، اما این امر تلاش بیشتری را می طلبد.

- ابزار و نیروی انسانی دو رکن اساسی مدیریت بحران است که متاسفانه ابزار به اندازه ی کافی نبود تا گام دوم یعنی مدیریت نیروی انسانی برداشته شود، تلاش برای تکمیل تجهیزات از همین امروز آغاز گردد.


-اجرای مانورهای متنوع و شناسائی  توانایی ها و  و فراخوان نیروهای توانمند می تواند به بهتر شدن اوضاع در آتیه کمک کند.

-پیش بینی مجوز پایگاه امداد نجات هوایی و دریایی و زمینی که در غرب مازندران در شهرستان رامسر ( یکی از آخرین مصوبات شورای شهر سوم در سال 1388 و مصوب دولت با بودجه معلوم ) پیگیری شود و زودتر به انجام رسد.


 

 

تشکر و قدر دانی

- تشکر از همه کسانی که در این مدت  یک هفته بطور شبانه روزی و به دور از خانه و خانواده بدون هیچ چشم داشتی و تنها در جهت امدادرسانی و خدمات رسانی به مردم و مناطق بحرانی رامسر پای کار بودند و در حد توان خود برای رفع مشکل شهر کمک کردند .

- ائمه ی جمعه ، فرمانداران ، بخشداران ،اداره ی برق ، اداره ی راه و شهرسازی ، شرکت گاز ،  فرماندهان سپاه ، شورای تامین ،  اعضای شوراهای شهر و روستا ، دهیاران و شهرداران ، ادارات هلال احمر  منطقه ، رئیس بیمارستان امام سجاد ( ع ) رامسر ، درمانگاه شهید مهدیقلی عزیزی ، مراکز بهداشتی و درمانی منطقه ، علی امینی شاد شهردار شهر شهمیرزاد و ارسال ماشین آلات در رفع مشکلات ، نانوائی ها ، مردم  پرتلاش و زحمتکش که خودجوش به رفع مشکلات پرداختند ، رئیس جمهور ، وزیر راه ، وزیر نیرو ، استان دار ، سخنگوی دولت  و همه ی آن هائی که از استان و کشور همراه و همگام بودند.

مدیریت در بحران

سخن مدیر مسوول نشریه ی « ساحل دریا » شماره ی 30 ؛  پانزدهم بهمن ماه  1392


مدیریت در بحران

از غروب شب جمعه که به گزارش اداره ی هواشناسی برف و سرما شمال کشور را فرا خواهد گرفت ، ساعاتی نگذشته بود که آرام آرام زمین های شمال کشور سفید پوش شد.این رخت زیبا اما اندک اندک در برخی از شهرستان ها از سفید پوشی گذشته و ارتفاع آن در شهرستان های تنکابن و رامسر تا 140 سانتی متر و در برخی از شهرستان های غرب گیلان تا 250 سانتی متر اوج گرفت.


مشکل منطقه ی غرب مازندران پس از برف ؛ از زمانی شدت گرفت که در اثر بارش برف ، یکی از دکل های 63کیلوولتی تغذیه ی برق غرب مازندران در « سرو لات » از مدار خارج شد.با ازدیاد زمان قطع برق به مرور آب لوله های شهر نیز در اثر فقدان پمپاژ از مدار خارج شد. حال ؛ منطقه ی غرب مازندران بی آب و برق ، در سرمای برف منتظر مدیریت ، مدیران شهرستانی بود. کمی بعد نیز مشکل تامین نان در نانوائی ها ، بدون آب و برق بروز کرد و مدتی بعد تر نیز شارژ موبایل ها و تلفن های منازلی که شارژر برقی داشتند ، بر کاهش اطلاع رسانی ها افزود.


مدیران شهرستان ها که آمادگی مدیریت بحران برف را پیش روی خود برنامه ریزی کرده بودند به ناگاه با مشکلات مهم تری چون تامین آب ، نان ، برق و کم کم سایر مایحتاج زندگی مواجه شدند و عملا دایره ی هماهنگی و شیرازه ی مدیریتی اشان به هم ریخت

.

... و ناگهان بحران ؛  پدید آمد و همه را درگیر کرد.هرچند مدیران شهرستان ها تمام تلاش خود را برای مدیریت بحران به کار گرفتند ؛ اما با وسعت دامنه های بحران و چند جانبه بودن مشکلات بر نارضایتی مردم منطقه افزود شد. آنان که اینک بدون آب ، برق ، کمبود نان ، مسدود بودن راه های ارتباطی و دست آخر زیان های ناشی از فرو ریختن سقف خانه ها ، مغازه ها ، انبارها و مهم تر از آن ازبین رفتن مرکبات موجود بر درختان و بعضا انبارهای خود یا بستگان مواجه شدند ؛ مهم ترین و اولین نکته اشان بحران برف نبود بلکه انگشت اتهام به بحران در مدیریت شهری بود.


شاید با افزایش « تدبیر » و « امید » می شد از نگرانی های جامعه کاست اما...