ساحل دریا

ساحل دریا

دیگر لازم نیست به ساحل دریا بروید؛ ما ساحل دریا رابه خانه هایتان می آوریم.
ساحل دریا

ساحل دریا

دیگر لازم نیست به ساحل دریا بروید؛ ما ساحل دریا رابه خانه هایتان می آوریم.

قانون ؛ قانون گزاری و قانون گزاران

 

                                           مهدی حلاجیان  

                              http://24esfand.blogsky.com/ 

 

 با اشاره به نزدیکی  هشتمین دوره ی انتخابات مجلس شورای اسلامی و برای آشنایی دوستان اهل مطالعه خلاصه ای از بخش قوه ی مقننه ی کتاب  « حقوق اساسی و نهادهای سیاسی جمهوری اسلامی ایرن » نوشته ی دکتر سید جلال الدین مدنی را در دوبخش تقدیم عزیزان می نمایم. در بخش اول تعریفی از قوه ی مقننه و شرایط تشکیل آن و مراحل انتخاب یک نماینده تا مجلس و در بخش دوم شرایط و نحوه ی تایید اعتبار و اقداماتی که یک نماینده می تواند انجام دهد را عرضه می دارم. 

قوه ی مقننه و پایه ی قانون گذاری در جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر دو محور است :

 ۱ - مجلس شورای اسلامی

 ۲ - شورای نگهبان

محور اصلی حاکمیت ملت در نظام جمهوری اسلامی ایران ؛ نمایندگانی هستند که به انتخاب مردم وارد مجلس شورای اسلامی می شوند. قوه ی مقننه زیر نظر « ولی امر » قرار گرفته و  « شورای نگهبان » مصوبات آن را کنترل می کند. این کنترل به منظور تطابق مصوبات مجلس مبتنی بر دو مقوله ی شرع و قانون است.

مراجع تصویب قانون در کشور

اساسی ترین وجه قانون گذاری در کشور به عهده ی مجلس شورای اسلامی است که پس از تصویب آن در مجلس و تایید آن در شورای نگهبان لازم الاجرا می شود.  هرچند برای تصویب قانون در کشور مراحل دیگری نیز پیش بینی شده است . از جمله جایگاه های تصویب قانون می توان موارد زیر را نام برد :

 ۱ - تصویب قانون با رای مستقیم مردم که همه پرسی ( رفراندوم ) نامیده می شود.

 ۲ -  وضع قانون خاص به وسیله ی « اولین فقهای شورای نگهبان » که زمان آن پایان یافته استو موضوع مربوط به اولین سری وضع قوانین بوده است.

 ۳ - وضع قانون  به وسیله ی مجلس خبرگان رهبری در موارد خاص.

 ۴ - وضع قانون موقت و آزمایشی از طرف کمیسیون های داخلی مجلس که به تایید شورای نگهبان هم رسیده است.

 ۵ - تصویب اساسنامه ها به عنوان قانون از جانب کمیسیون های داخلی مجلس به صورت دائم.

 ۶ - تصویب دائمی اساسنامه ی سازمان ها ؛ شرکت ها ؛ موسسات دولتی و یا وابسته ی به دولت از جانب دولت و با اجازه ی مجلس.

ارکان قوه ی مقننه

قوه ی مقننه دارای دو رکن اصلی است :

 ۱ - مجلس شورای اسلامی مرکب از ۲۷۰ نماینده که به طور مستقیم و با رای مخفی و برای  مدت ۴ سال انتخاب می شوند.

 ۲ - شورای نگهبان که مرکب از ۶ نفر فقیه و ۶ نفر حقوقدان است که برای مدت ۶ سال و با ترتیبی خاص به عضویت این شورا  در می آیند.

ترکیب مجلس شورای اسلامی

قوه ی مقننه ی جمهوری اسلامی ایران از مجلس واحدی به نام مجلس شورای اسلامی تشکیل شده است و شورای نگهبان مکمل این مجلس است و در واقع رکن اساسی مجلس واحد کشور ؛  شورای نگهبان است.

تعداد نمایندگان مجلس

طبق اصل اصلاح شده ی ۶۴ قانون اساسی تعداد نمایندگان مجلس شورای اسلامی ۲۷۰ نفر است. در این اصل تصریح شده است که از سال ۷۸ و بعد از هر ده سال و حداکثر به تعداد بیست نماینده ی دیگر می تواند به تعداد نمایندگان اضافه شود . شرط و مبنای  افزودن نماینده نیز به عوامل انسانی ؛ سیاسی ؛ جغرافیایی و نظایر آن است. در این افزایش سهمیه تا بیست نفر سهمی برای اقلیت ها دیده نشده است.

ترکیب نمایندگان مجلس

از سراسر کشور و از شهر و روستا و به تناسب جمعیت تعداد نمایندگان هر منطقه ؛ با تعین حدود هرمنطقه مشخص شده است. بر این اساس ۱۵۶ منطقه هرکدام یک نماینده ؛ ۲۱ منطقه هر کدام دو نماینده ؛ ۶ منطقه هرکدام سه نماینده ؛ ۲ منطقه هر کدام پنج نماینده ؛ ۱ منطقه شش نماینده و بالاخره منطقه ی تهران با سی نماینده تعین شده است. علاوه بر این مناطق اقلیت های مذهبی کشور جمعا دارای ۵ نماینده هستند.  سهم نمایندگان اقلیت به این ترتیب است : زرتشتیان یک نماینده ؛ مسیحیان آشوری و کلدانی یک نماینده ؛ کلیمیان یک نماینده ؛ مسیحیان ارمنی جنوب یک نماینده و مسیحیان ارمنی شمال یک نماینده دارند. اقلیت های مذهبی می توانند به نمایندگان اقلیت خود و یا دیگر نمایندگان غیر اقلیت منطقه رای دهند .

مشخصات انتخابات مجلس شورای اسلامی

طبق اصل ۶۲ قانون اساسی  « مجلس شورای اسلامی از نمایندگان ملت که به طور مستقیم و با رای مخفی انتخاب می شوند تشکیل می شود » . به این ترتیب انتخابات مجلس:

 عمومی ؛ مستقیم و با رای مخفی ؛ در اکثر نقاط ( ۱۵۶ منطق ) فردی و دربعضی نقاط جمعی و با اکثریت نسبی خاص و هر چهار سال یک بار انجام می شود و شرکت در انتخابات « اختیاری » است. 

عمومی بودن انتخابات بدان معناست که در هر حوزه ی انتخابیه ؛ کلیه ی اشخاصی که واجد شرایط رای دادن هستند ؛ می توانند به یک یا چند کاندیدای آن حوزه ی انتخابیه رای دهند.

انتخابات مسقیم ؛ یعنی رای دهندگان بلا واسطه نمایندگان را انتخاب می کنند.و سرنوشت انتخابات را میزان رای مردم مشخص می کند.

انتخابات با رای مخفی یعنی این که ؛ رای دهنده آزاد است نام هرکس را بخواهد در ورقه بنویسد و هیچکس نمی تواند در مقام تجسس و بازرسی بر آید و برخلاف تمایل رای دهنده از رای او اطلاع حاصل کند. رای دهنده می تواند به تعداد نفرات کاندیداهای آن حوزه ی انتخابیه رای بدهد و یا اسامی کمتر و یا بیشتری را بنویسد و یا علئمی بگذارد که رای باطل شود و یا اساسا ورقه رای سفید را به صندوق بیاندازد. 

جمعی و فردی بودن انتخابات به این معناست که در ۱۵۶ نقطه ی تعین شده ؛ هرمنطقه فقط یک نماینده دارد و انتخابات فردی است اما در چند نقطه ی دیگر مثل تهران که ۳۰ نماینده دارد ؛ انتخابات جمعی است.

اختیاری بودن انتخابات نیز بدان معناست که هریک از افراد واجد شرایط حق شرکت در انتخابات را بدون هیچ اجباری دارد. او می تواند انتخاب کننده و انتخاب شونده باشد و اگر هم در انتخابات شرکت نکرد مورد بازخواست قرار نمی گیرد. البته ممکن است در زمان انتخابات با اشاره ی ولی امر مسلمین و یا مراجع تقلید ؛شرکت در انتخابات به عنوان تکلیف شرعی معرفی شود.

قانون انجام انتخابات قبل از پایان دوره ی قبل

در اصل ۶۳ قانون اساسی و با لحنی آمرانه این جمله لحاظ شده است : « ... انتخابات هر دوره باید پیش از پایان دوره ی قبل برگزار شود؛ بطوری که کشور در هیچ زمانی بدون مجلس نباشد » .

شرایط و کیفیت انتخابات و مقررات آن

قانون اساسی در اصل ۶۲  وارد جزئیات شرایط انتخاب شوندگان و انتخاب کنندگان و کیفیت انتخابات نشده و آن را موکول به وضع قانون کرده است.در این راستا و در پی مصوبات مجلس و نظرات شورای نگهبان ؛ اصول کلی مربوط به انتخابات مجلس را به نحو تفصیلی بیان کرده اند. در این اصول کلی ؛ اصل عمومی بودن ؛ مسقیم بودن ؛ مخفی بودن ؛ اختیاری بودن ؛ تحت نظر شورای نگهبان انجام شدن انتخابات  و همچنین شرایط انتخاب شونده ها و انتخاب کننده ها ؛ ممنوعیت ها و محرومیت های موجود ؛ هیات های انجام دهنده ی انتخابات ؛ وضعیت مورد نیاز در نظارت و بازرسی ؛ کیفیت و حدود تبلیغات و اقداماتی که کاندیداها و هواخواهان آنها در معرفی می توانند انجام دهند ؛ به همراه جدول زمان بندی این امور ؛ در مقررات آمده است .

بطور خلاصه قوانین انتخابات به دلیل حساسیتی که دارند ؛ تمام وظایف و تکالیف و حقوق افراد و تشکیلات مربوط را در ارتباط با انتخابات از نقطه ی شروع تا انتها که معرفی انتخاب شوندگان به مجلس با اعتبارنامه است را در بر می گیرد. 

 

انسان دعا کننده و انسان دعا شونده

 ((( « خوبه مطلبی هم برای انسان دعا کننده بنویسین... اساسا می شه به ۵ رکن اصلی دعا نیز اشاره کرد:
۱.معرفت= شناخت محبوب با تمام وجود(من وجدنی عرفنی)
۲.عشق= دوست داشتنش (من عرفنی عشقنی)
۳.فقر= نداشتن هیچ در مقابلش(انتم فقرا الی الله)
۴. رجاء= امید به فضلش (الهی! عاملنا بفضلک ولا تعاملنا بعدلک)
۵. توکل = پایان کار رو به او واگذار کردن ( من یتوکل علی الله فهو حسبه)
با این تقسیم بندی شاید مضمون دعا و یا اساسا خود دعا وسیع الطیف تر بشه و هر مونولوگ یا نیایشی که شامل این ۵ رکن باشه رو دعا نامید.
از نگاه دیگه کلیه دعاهایی که حتی در مفاتیح الجنان ذکر شده (البته اونایی که واقعا دعا هستن نه دعاهایی مثه دعای رفع درد دندان!!!) شامل این ۵ رکن نیز هستن.

....... پیام بعدی .... 

آخه حس دعا رو هم خود خدا به ما القا می کنه.علاوه بر اون ۵ رکنی که قبلا عرض کردم باید حس دعا وجود داشته باشه تا دعا راهگشا باشه.
هم دعا از تو اجابت هم زتو
ایمنی از تو مهابت هم زتو
حضرت امیر هم به همین نکته اشاره ای تلویحی داره:
اللهم اغفرلی الذنوب التی تحبس الدعا...
اگه خدا این حس رو بوجود نیاره اصلا دعا فاقد محتوا می شه و حسی رو القا نمی کنه.خداوند همه ما رو از در کرمش آفریده و جالب اونکه از روی کرم ما رو محتاج آفریده که با دعا کردن و اجابتش از سوی حضرت دوست کرم باری بیشتر متجلی می شه.
تو مگو ما را بدان شه بار نیست
با کریمان کارها دشوار نیست
و...
گر عتابی کرد دریای کرم
بسته کی گردند درهای کرم!؟
امید آنکه خداوند همه ما ها رو مشمول الطاف خودش قرار بده و ما رو در زمره ((جمعت بینی وبین اعدائک . فرقت بینی و بین احبائک)) قرار نده. )))

این ها مطالبی بود که بچه محل آقا پلاسید و هم دانشگاهی خوبم مهندس سید ابراهیم میرحسینی برای دوتا از مقالات دعا پیام گذاشته بود. هرچند که در مطالب ارایه شده توسط بنده توجه به اصل دعا ذکر شده بود اما مناسب دیدم نظر مبارک ایشان در خصوص دعا کننده و دعا شونده را به عنوان آخرین قسمت مقالات دعا بنگارم و این نگارش را براساس مراحل نگاشته شده توسط سید عزیز مرتب می کنم.
 

انسان دعاکننده و انسان دعا شونده

اساسا اینکه انسان در مقام دعا کردن باشد و یا در انتظار دعا شدن نوع نگاه متفاوتی به خالق هستی دارد.ادبیات رفتاری در هر دعا نیز به وضوح می تواند ما را به محتوای دعا آگاهی بخشد.حدیث قدسی « من وجدنی عرفنی  و من عرفنی عشقنی و ... » را نیز بسیار شنیده اید و استنباط رسمی از این حدیث به اشتیاق حضرت اله برای شنیدن دعای بنده حکایت دارد. 

الف : انسان دعا کننده

انسان دعاکننده را می توان در موقعیت ها و مراتب زیر قرار داد و از او انتظار دعا کردن داشت. 

۱.معرفت= شناخت محبوب با تمام وجود(من وجدنی عرفنی)

برای اینکه راحت تر به اصل موضوع پی برده شود با یک مثال ساده مطلب آغاز می شود.شاید انسان های متفاوتی هر روزه از کنار هم می گذرند و بی تفاوت از هم عبور می کنند . اما اگر یکی از این دو شخص همدیگر را اندکی بشناسند مثلا هم محلی باشند بی شک با یک سلام و اگر آشنایی بیشتر باشد با احوالپرسی و اگر حد آشنایی به دوستی برسد وارد حرف های خودمانی و اگر بیش از این به هم نزدیک باشند به بیان درد دل ها و نیاز ها می پردازند.درست در همین نقطه است که مطلب مورد نظر ما شکل می گیرد. یعنی آشنایی و دوستی  به حدی است که طرفین خصوصی ترین نکات زندگی و نیاز های خود را مطرح می کنند.حال اگر این دوستی و ارتباط با ذات اقدس اله باشد آن می شود که خود حضرت حق می فرماید: هرکس مرا یافت مرا شناخت. در یک جمله ی ساده تر هرکه قطعه سنگی بیابد و آن را بشناسد قدر آن را بهتر می داند یعنی اگر این قطعه سنگ زمرد و یا یاقوت باشد آنگاه درجه ی اهمیت آن بسیار فراتر از این ها خواهد بود.

۲.عشق= دوست داشتنش (من عرفنی عشقنی)

لاجرم هر که عاشق می شود نوع نیازش و نوع خواسته اش با نیازمند متفاوت است عاشق هرچه می خواهد فارغ از « خود » خواهی است و هر آنچه می کند برای جلب توجه معشوق است. عاشق محو معشوق است و معشوق همه چیز عاشق.  در خواسته ی عاشق ؛ نیاز مادی نهفته نیست ؛ هرچند که گام نهادن در آن راه برآوردن نیازهای جسمی و روحی را به دنبال خواهد داشت. مخلص کلام این است که عاشق از اعماق جان نیازمندی خود به معشوق را اعلام و اعلان می کند و از این راه به آرامشی دست می یابد که مصداق آیه ی « یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه المرضیه فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی » می شود.

۳.فقر= نداشتن هیچ در مقابلش(انتم فقرا الی الله)

آیه ی شریفه ی « انتم الفقرا الی الله والله غنی حمید » راه دیگر درخواست کردن را آموزش می دهد. انسان طبق قائده باید از حضرت احدیت درخواست نماید و حضرت حق بی پرده و روشن اعلان می کند که هیچ نیازی به بندگان ندارد . معنایی که از ترجمه ی این آیه استنباط می شود  به طور مستقیم خداوند نیازمندی بندگان برای ارایه ی خواسته را بیان می کند.

فقر در این آیه « نیازمند بودن »  است ؛ نه خود را به نداری زدن . راهی که صوفیه آن را دنبال می کند و بدون بهره گیری از نعمات خداوندی خود را فقرای الی الله می نامند.برای تاکید بر نیازمند بودن و نه به ناداری توسل کردن ذکر آیه ی « کلوا من طیبات ما رزقناکم » و یا «  احل لکم بهیمه الانعام » کافیست.

کسی که نیازمند است به دوگونه عمل می کند یا با حجب و حیا تلاش مضاعفی را به انجام می رساند که نیازمندی خود را برطرف کند و یا با رویی باز علنا تکدی گری می کند. برای نیازمندان به الطاف الهی نیز این دو راه قابل لمس است عده ای در اجتماع با صدای بلند از خداوند خواسته های خود را می طلبند و عده ای نیز در خلوت شبانه و در کنج خانه ها و مساجد وحتی در جاهای علنی با اذکار بر زبان دل خواسته های معنوی خود را بیان میکنند.

۴. رجاء= امید به فضلش (الهی! عاملنا بفضلک ولا تعاملنا بعدلک)

گاهی نیز دعا کننده به طمع دریافت موهبتی دست به دعا برمی دارد. هرچند که ذکر فوق به معنی رجا نیست و به معنی دیگری است ذکر فوق گوشه ای از نگرانی و اضطراب را به دنبال دارد.دعاهایی که رجا و امید در آن نهفته اند بسیارند. این نوع دعا ها هرچند با نگاهی کاسب مابانه دیده می شوند اما همین که انسان را در وادی درخواست می توان دید قابل اهمیت و توجه است.

۵. توکل = پایان کار رو به او واگذار کردن ( من یتوکل علی الله فهو حسبه)

بعضی نیز با اشاره به توکل به ذکر دعا می پردازند. هرچند که توکل به معنای واگذاری کار به دیگری برداشت می شود.  اما توکل به خدا اینگونه نیست. توکل به خدا یعنی اینکه انسان تلاش خود را به کار گرفته و با نیتی پاک خواسته ی خود را بیان می کند . در این باره قصه ی ساربانی که به رسول اکرم صلوات الله علیه شکایت کرده بود که با توکل برخدا شترم را رها کردم اما اینک آنرا نمی یابم. حضرت فرمودند : اول پای شتر را ببند و سپس توکل بر خدا کن. توکل یعنی تلاش برای رسیدن به مقصد با این نیت که عاقبت و پایان کار با خداست. « فلله عاقبت الامور ».

 ب : انسان دعا شونده

انسان دعاشونده نیز در دو حال قرار دارد. یا خود برای خویشتن دعا می کند و یا دیگران به اشاره و یا بی اشاره ی او برایش دعا می کنند. دعا کننده ها نیز در بخش های یادشده ی بالا شرح داده شده اند.اما انسان دعا شونده ؛ دعایش در موقعیت استیصال و درماندگی است و یا تقاضایی فراتر از داشته های فعلی خود را مطالبه می کند. توقع اجابت دعا در موقع دلخواه دعاشونده نیز توقعی است نابجا که برخی از دعا  شونده ها در زمان پس از دعا انتظار دارند.

اجابت دعا در دو گزینه ی حکمت و مصلحت نهفته است. آنانی که به این دو اعتقادی ندارند ممکن است پس از دعا ؛ به شک و تردید و خدای نکرده به بی ایمانی نزدیک شوند.گاهی در اجابت آنی ؛ به موقع و یا با تاخیر دعا حکمت و یا مصلحتی نهفته است که مرور زمان آشکار کننده ی برکات آن  خواهد بود. 

دعا در کتب ادعیه ی معروف و غیر معروف

قسمت پنجم سلسله مقالات دعا تحت عنوان دعا در کتب ادعیه ی معروف و غیر معروف تقدیم حضور می شود. در قسمت بعدی که آخرین قسمت بحث مربوط به دعا است ؛ دعا از منظر دعاکننده و دعا شونده مورد بررسی قرار داده می شود. 

ذکر دعا در کتب ادعیه ما را با دنیایی دیگر آشنا می کند.

همانطوری که در مطلب قبل عنوان شد معتبر ترین مرجع مکتوب دعا ؛ قرآن است که در بعضی از سوره ها و آیات اشاره ی مستقیمی به دعا دارد.

معروفترین کتاب مختص دعا و متعلق به معصومین علیهم السلام کتاب ارزشمند « صحیفه ی سجادیه » است. این کتاب تخصصی دعا  ؛ واگویه ی دل امام معصومی است که پرچمدار هدایت قوم ظالم به آل پیامبر صلی الله و علیه واله و سلم است.

کتاب دیگری که بیان دعا در آن ؛ البته نه به صورت صحیفه ی سجادیه که مختص دعاست ؛ با فراوانی روبروست ؛ کتاب ارزشمند نهج البلاغه است. این کتاب گردآوری سید رضی و مطالب به جای مانده از سخنان ؛ خطبه ها ؛ نامه ها و جملات درربار مولای متقیان حضرت علی علیه السلام است. امام معصومی که ۲۵ سال خانه نشینی اجباری را پذیرفت و پرمایه ترین دوران بهره گیری مسلمانان از قرآن ناطق به خاطر اندیشه ی غلط عده ای مکتوم ماند.

مولای متقیان علیه السلام در این نوشتار ارزشمند سبک نوینی از دعاها را ارایه می کند. ایشان دعا را با روش توصیه و نامه و سخنرانی و گاهی شکوه و گلایه  و با قصد هدایت مسلمین با بیانی شیوا ارایه می کند. همو که فرمود : « بپرسید قبل از اینکه مرا از دست بدهید » و هموئی که آخرین دعایش ؛ گلایه ای عظیم است ؛ گلایه ای که تاریخ بشریت پاسخ آن را نمی تواند بدهد.آخرین دعای بجای مانده از ایشان به رویای ایشان و پیامبر عظیم الشان صلی الله علیهم اجمعین برمی گردد آنجا که رسول گرامی اسلام صلی الله و علیه و آله و سلم از حضرت علی علیه السلام می خواهد که درحق قوم ظالم در حقش دعایی کنند و حضرت علی علیه السلام در قالبی کنایه آلود می فرمایند : خدایا مرا ازمیان اینها بردار.

از حضرت ایشان دعاهای دیگری نقل شده است که دعای کمیل ؛ مناجات حضرت امیر در مسجدکوفه و... از آن جمله اند.

کتاب دعای مستقل دیگری از معصومین علیهم السلام بجای نمانده است. اما کتاب مخصوص و مختص دعا که دعاهای معصومین علیهم السلام و دعاهای افراد بزرگوار و فرهیخته را در یک جا جمع کرده است ؛ کتاب شریف « مفاتیح الجنان  »است. شادروان حاج شیخ عباس قمی تمام همت خود را معطوف به این امر نمود که دعاهای موجود در جامعه را در کتابی واحد گردآوری کند. تلاشارزنده ی ایشان مجموعه ی گرانقری را رقم زد که تا تاریخ زندگی بشریت در دست خواهد بود.هرچند بعضی از علما به برخی از دعاهای ذکر شده در این کتاب و انتساب آن به ائمه هدی علیهم السلام با دیده ی تردید می نگرند ؛ اما همه ی علما به اتفاق این کتاب ارزشمند را یکی از قوی ترین مراجع در باب دعا می دانند.

در کتاب های « نهج الفصاحه » مجموعه ی سخنان ؛ احادیث و روایات منقول از پیامبر صلوات الله علیه ؛  « صحیفه الزهرا » ؛ مجموعه ی گفتارهای گردآوری شده از حضرت فاطمه سلام الله علیه ؛ « صحیفه المهدی « ؛ گفتارهای منسوب به حضرت صاحب الزمان علیه السلام و مجموعه ی گفتارهای حضرت امام محمد باقر ؛ امام جعفر صادق ؛ امام موسی الکاظم و امام رضا علیهمالسلام و... می توان جملات و عبارات دعایی را یافت اما نمی توان به آنها کتاب دعا اطلاق کرد.

اما بقیه ی کتاب های دعای موجود در بازار کتاب منبعث از منابع ذکر شده فوق هستند . یعنی با توجه به نیاز به دعاهای مختلف کتاب های متنوع مورد نیاز چاپ و منتشر شده است. از آن جمله می توان کتاب « دعای عرفه » ؛ کتاب ادعیه ی ماه مبارک رمضان ؛ کتاب های دعای کمیل ؛ زیارت عاشورا ؛ دعای ندبه و ...

آنچه که مسلم است جهت گیری همه ی این کتاب ها توجه دادن بشر و انسان ها بسوی مبدا اصلی و تمسک کردن به حلقه ی اتصال الوهیت است : « واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا ».

هرچند که بعضی از کتاب های دعاست که شاید نتوان برای آنها مرجع قابل اعتمادی پیدا نمود . اما به لحاظ این که هدف این دعا ها توجه دادن به مبدا هستی است ؛ شاید بتوان با اغماض از نامعتبر بودن آنها گذشت.از جمله ی این دعاها و کتاب های دعا می توان به دعاهای رفع امراض ؛ دعاهای دفع بلایا و دعا هایی از این دست را نام برد. همانطور که در بالا اشاره کردم صرف نظر از ریشه یابی اعتبار این دعاها چون هدف آنها می تواند توجه به ذات اقدس اله باشد ؛ قابل استفاده می شود. « الاعمال بالنیات ».