ساحل دریا

ساحل دریا

دیگر لازم نیست به ساحل دریا بروید؛ ما ساحل دریا رابه خانه هایتان می آوریم.
ساحل دریا

ساحل دریا

دیگر لازم نیست به ساحل دریا بروید؛ ما ساحل دریا رابه خانه هایتان می آوریم.

شهید شریعتی و شهادت

شهید دکتر علی شریعتی مطلبی پیرامون شهادت ؛ شیعه ؛ عزاداری ها و جهاد دارد که حیفم آمد دوستانی که به وبلاگم سر می زنند از آن بی بهره باشند .

یکى از مهمترین و حیات بخش ترین سرمایه هایى که در تاریخ تشیع وجود دارد، شهادت است.ما از وقتى که، به گفته جلال «سنت شهادت را فراموش کرده ایم، و به مقبره دارى شهیدان پرداخته ایم، مرگ سیاه را ناچار گردن نهاده ایم» و از هنگامى که به جاى شیعه على (ع) بودن و از هنگامى که به جاى شیعه حسین (ع) بودن و شیعه زینب (س) بودن، یعنى «پیرو شهیدان بودن»، «زنان و مردان ما» عزادار شهیدان شده اند و بس، در عزاى همیشگى مانده ایم!چه هوشیارانه دگرگون کرده اند پیام حسین (ع) را و یاران بزرگ و عزیز و جاویدش را، پیامى که خطاب به همه انسانهاست.این که حسین (ع) فریاد مى زند- پس از این که همه عزیزانش را در خون مى بیند و جز دشمن و کینه توز و غارتگر در برابرش نمى بیند- فریاد مى زند که «آیا کسى هست که مرا یارى کند و انتقام کشد؟» «هل من ناصر ینصرنى؟»

مگر نمى داند که کسى نیست که او را یارى کند و انتقام گیرد؟ این سوال، سوال از تاریخ فرداى بشرى است و این پرسش از آینده است و از همه ماست. و این سوال انتظار حسین (ع) را از عاشقانش بیان مى کند و دعوت شهادت او را به همه کسانى که براى شهیدان حرمت و عظمت قائلند اعلام مى نماید.اما این دعوت را،این انتظار یارى از او را،این پیام حسین(ع) را - که «شیعه مى خواهد» و در هر عصرى و هر نسلى، شیعه مى طلبد ما خاموش کردیم به این عنوان که به مردم گفتیم که حسین (ع) اشک مى خواهد، ضجه مى خواهد و دگر هیچ، پیام دیگرى ندارد. مرده است و عزادار مى خواهد، نه شاهد شهید حاضر در همه جا و همه وقت و «پیرو». آرى، این چنین به ما گفته اند و مى گویند!

هر انقلابى دو چهره دارد: چهره اول: خون، چهره دوم: پیام.و شهید یعنى حاضر، کسانى که مرگ سرخ را به دست خویش به عنوان نشان دادن عشق خویش به حقیقتى که دارد مى میرد و به عنوان تنها سلاح براى جهاد در راه ارزش هاى بزرگى که دارد مسخ مى شود انتخاب مى کنند، شهیدند حى و حاضر و شاهد و ناظرند، نه تنها در پیشگاه خدا که در پیشگاه خلق نیز و در هر عصرى و قرنى و هر زمان و زمینى و آنها که تن به هر ذلتى مى دهند تا زنده بمانند، مرده هاى خاموش و پلید تاریخند و ببینید که آیا کسانى که سخاوتمندانه با حسین (ع) به قتلگاه خویش آمده اند و مرگ خویش را انتخاب کرده اند، در حالى که صدها گریزگاه آبرومندانه براى ماندنشان بود و صدها توجیه شرعى و دینى براى زنده ماندنشان بود، توجیه و تاویل نکرده اند و مرده اند، اینها زنده هستند؟ آیا آنها که براى ماندنشان تن به ذلت و پستى رها کردن حسین (ع) و تحمل کردن یزید دادند؟ کدام هنوز زنده اند؟هرکس زنده بودن را فقط در یک لش متحرک نمى بیند، زنده بودن و شاهد بودن حسین (ع) با همه وجودش مى بیند، حس مى کند و مرگ کسانى را که به ذلت ها تن داده اند، تا زنده بمانند، مى بیند.آنها نشان دادند، شهید نشان مى دهد و مى آموزد و پیام مى دهد که در برابر ظلم و ستم، اى کسانى که   مى پندارید: «نتوانستن از جهاد معاف مى کند»، و اى کسانى که مى گویید: «پیروزى بر خصم هنگامى تحقق دارد که بر خصم غلبه شود»، نه! شهید انسانى است که در عصر نتوانستن و غلبه نیافتن، با مرگ خویش بر دشمن پیروز مى شود و اگر دشمنش را نمى کشد، رسوا مى کند.و شهید قلب تاریخ است، همچنان که قلب به رگهاى خشک اندام، خون، حیات و زندگى مى دهد. جامعه اى که رو به مردن مى رود، جامعه اى که فرزندانش ایمان خویش را به خویش از دست داده اند و جامعه اى که به مرگ تدریجى گرفتار است، جامعه اى که تسلیم را تمکین کرده است، جامعه اى که احساس مسوولیت را از یاد برده است و جامعه اى که اعتقاد به انسان بودن را در خود باخته است    و تاریخى که از حیات و جنبش و حرکت و زایش بازمانده است، شهید همچون قلبى، به اندام هاى خشک مرده بى رمق این جامعه، خون خویش را مى رساند و بزرگترین معجزه شهادتش این است که به یک نسل، ایمان جدید به خویشتن را مى بخشد.شهید حاضر است و همیشه جاوید.

برای شادی روح مطهرش صلواتی هدیه و برای آمرزشش فاتحه ای قرائت کنید

نظرات 7 + ارسال نظر
ساحل یکشنبه 15 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 06:23 ب.ظ http://sahel-oftadeh.blogsky.com

سلام
خدا رحمتشون کنه.
به ما هم سری بزنین.
التماس دعا

مرادخانی یکشنبه 15 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 07:41 ب.ظ

سلام
آقای حلاجیان شما از وضعیت مهندس مشایی خبری دارید؟

سلام
آقای مراد خانی بنده شما را بجا نیاوردم.
نمی دانم منظور شما از وضعیت آقای مشائی چیست؟
کمی بیشتر توضیح بدهید شاید بتوانم کمکتان کنم.
شخصا و یا به واسطه ی کانون دوستی هیچ ارتباطی با ایشان ندارم.
باسپاس.

سید ابراهیم میرحسینی یکشنبه 15 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 11:58 ب.ظ

سلام آقا مهدی!
اعظم الله اجورکم!
متنی که از مرحوم دکتر شریعتی انتخاب کرده بودی زیباست ولی حیف که دکتر همه چیزو در چهارچوب تنگ ایدئولوژی می دید.
کاش یه کم عاشقانه تر می دید.
کاش ((ان الله شاء یراک قتیلا )) رو هم می دید.
کاش ((... من عشقته قتلته ...)) رو هم می دید.
کاش ((رسم عاشق کشی )) و ((شیوه شهر آشوبی)) حضرت حق که ((نهانش نظری با دلسوختگان)) داره رو می دید.
کاش : اقتلونی اقتلونی یا ثقات
ان فی قتلی حیات فی حیات
رو هم می دید.
و هزاران کاش دیگه.............
عزت عالی مستدام

سلام سید
همه ی ای کاش هایتان زیباست ولی در یک نوشته ی کوتاه و از دید گاه یک نفر نمی توان همه ی خواست ها و سلیقه ها را پوشش داد. اما می توان انتظار داشت آرام آرام در تمام زمینه های ذکر شده ی شما مطلب نوشت.
باسپاس.

سیــد مهــــدی طـا هری دوشنبه 16 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 01:58 ب.ظ http://delnewesht.blogsky.com

سلام
نوشتارت در مورد زیارت عاشورا و دسته بندی مفاهیم آن هم موجز و هم قابل تامل بود . دستت درد نکند.

سلام
قربانت سید.
باسپاس.

داریوش فریاد رامسر سه‌شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 01:17 ب.ظ http://http://yellramsar.blogfa.com/

سلام
احسنت مهندس جان از اینکه امروزه کمتر کسی می اید برای تفکر دیگران وقت و هزینه صرف کند این نشانه دغه دغه شما برای فرهنگ ایرانی بودن ماست در این ایام عزاداری یادی هم از اندیشمند بزرگ و فاغر ایرانی یاد کردی اجرت با سید الشهدا و خداوند همه مارو بیامرزد انشالله
حتما توفیق انشالله دست بده در خدمت تان باشیم انشاالله ۲۱ بهمن که شنبه است اگر ۲۰ بهمن نماز جمعه قرار ما باشد

سلام
گاهی فراموش می کنیم که دیگرانی که پایه گذار فرهنگ انقلاب و ریشه دار شدن آگاهی مردم نسبت به اسلام و شیعه ؛ ولو از نگاه خودشان ؛ بودند را به یاد آوریم اما چه آنها را به یاد آوریم و یا نه ؛ چه بعضی ها آنهارا تخریب کنند و برخی دیگر به نفع خود مصادره ؛ اعتقادم اینست که فارغ از همه ی اما و اگر ها می توان اندیشه هایشان را مرور کرد و در زندگی به کار گرفت.
ممنون از نظر و سرزدنت.
با سپاس.

تنهاترین تنهایان سه‌شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 09:54 ب.ظ http://tanhatarinetanhayan.blogsky.com

به نام تنــهاتـرین تنــها
0000000000000000
سلام بر عاشقان حسین (ع)
سلام بر مهدی حلاجیان عزیزم
خوبید انشالله ؟
امیدوارم که با توکل بخدا زندگی بر وفق مرادتون باشه
در رابطه با رنگ وبلاگ که فرمودید باید عرض کنم من حقیر به رنگ مشکی علاقه خاصی دارم و در حالی که دلم همانند رنگ مورد علاقه ام هست همان بهتر که دمی از نور و روشنی بر زبان نیاورم ... آری بگذار موهایم آشفته باشد مگر موهایم از درونم چه کم دارند ؟
از محبت و لطف شما همچنین نگاه عمیقتان در رابطه با رنگ ها سپاس گذارم ...
یادمه وقتی بچه بودم وقتی تشنه میشدم و آب می خواستم و بهم آب میدادن
وقتی آب می خوردم و یه آهه جانانه از سر رفع تشنگی می کشیدم
بهم میگفتن این کارو نکنم میگفتن بگو : سلام بر حسین شهید
لعنت به یزید ٬ سلام بر لب تشنه ات یا حسین شهید
اکثر ماها از همون بچگی حسین (ع) رو میشناسیم
من که فکر میکنم هر چی بزرگتر میشم
گناهکارتر میشم و سیاهتر و از حسینیا دورتر
ولی هنوزم هر موقع که کارم گیره سریع می دوئم دمه در خونشون
نمیدونم چرا ولی هنوزم همیشه کمکم میکنن ٬ همیشه هوامو دارن ...
همیشه پیشه من عاشقی و رندی بود
وگر بکوشم و مشغول کار خود باشم
بود که لطف ازل رهنمون شود حافظ
وگرنه تا به ابد شرمسار خود باشم
فرصتی دست داده تا من حقیر تنهاترین سعادت آن را داشته باشم تا زائر کربلای معلا باشم
انشالله اگه عمری باقی باشه در تاریخ یازدهم اسفند ماه به مدت ده روز زائرم
که نیمی از آن را در نجف اشرف و زیارت حرم مطهر امام علی (ع) و نیم دیگر آن را در کربلا و حرم مطهر امام حسین (ع) و آقا ابا الفضل العباس (ع) خواهم بود
از این سبب از شما دوست و همراه عزیز وبلاگ نویسم دعوت می کنم تا به کلبه تنهایی من قدم رنجه فرمایید
پیشاپیش روز اربعین حسینی رو خدمتتون تسلیت عرض می کنم
شما رو به خدا ، خدا رو فراموش نکنید
در پناه حضرت دوست دلشاد باشید و امیدوار
یا حسین شهید
خداحافظ ... خداحافظ ... همین حالا ...
0000000000000000000000000000000000000
__________________امضاء : تنــهاتـرین تنــهایـان

سلام
می شود آرام و سفید ؛ می توان سبز و سرزنده و چون شراب ناب عشق و خون در رگ های عاشقان سرخ بود ؛ و غم سنگینی مصیبت های وارده بر ائمه را در دل داشت .
خدا نکند دلت سیاه و آشفته باشد......
مومن دلش چو آب روان زلال و چون آینه پاک است ....
منزلگاه عشق ؛ خصوصا عشق به ائمه نمی تواند تیرگی داشته باشد.
مومن دلش لبریز از عشق لاهوتی و در غم فراق از الوهیت است و لبش چون سیمای مبارک پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلم همیشه شاد و خندان .
نور ایمان صورت را شاد و بشاش و سیرت را صیقلی می دهد و این هیچ منافاتی با محبت و دوستی ائمه در دل داشتن ندارد. شاید ما و شما راه را گم کرده ایم حتی یک نگاه سطحی و ظاهری به شیوه ی زندگانی معصومین علیهم السلام این را می نمایاند که : آنها لباسهای همیشه پاکیزه می پوشیدند ؛ لبانشان پر از تبسم و شادی ؛ پوشیدن لباس سیاه را شدیدا نهی و .....
تنها ترین تنهای عزیز
شما تن ها نیستید نه اینکه تنها هستید.
خدا با ماست ؛ محبت و پشتوانه ی بزرگ دوستی معصومین با ماست هرچند که ما از آنها جدا باشیم و یا آنقدر گنه کرده باشیم که خود را لایق بخشش ندانیم..... نومیدی کفر است . امید به آینده و عشق به تکامل است که انسان ها را آدم می کند و یا بقول برخی دیگر ؛ آدم ها را انسان می کند.
دوست خوب صفحات مجازی
با آنکه نمی شناسمت ؛ احساس قرابتی غریب برایم داری ؛ نوشتی که راهی سرزمین عاشقی هستی؛ بدان که دل شکسته ات خریداری بزرگ را بسویش خوانده است. در آن غریبستان مظلومیت ما را نیز دعا کن شاید مارا بطلبند ؛ که اگر آنها طالب ما نباشند ؛ وای بحال ما در روز واپسین.
التماس دعا و سپاس فراوان.

سیدابراهیم میرحسینی جمعه 20 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 04:31 ب.ظ http://vagooyeha.blogsky.com

سلام
آقا مهدی!
تازه اومدم
خوشحال می شم با من در ارتباط باشی

سلام
قدمت گلباران.
حتما ارتباط دوستانه ام ادامه خواهد داشت.
باسپاس.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد