ساحل دریا

ساحل دریا

دیگر لازم نیست به ساحل دریا بروید؛ ما ساحل دریا رابه خانه هایتان می آوریم.
ساحل دریا

ساحل دریا

دیگر لازم نیست به ساحل دریا بروید؛ ما ساحل دریا رابه خانه هایتان می آوریم.

سلامی دوباره

سلام


به شکرانه ی ایزد منان در انتخابات ۲۴ آذر ۸۵ برای نامزدی در نمایندگی میان دوره ای مجلس شورای اسلامی  ۸۲۷۲ رای مردم به بنده داده اند و نفر ۴۵ از ۹۵ کاندیدای تهران شده ام.در زمان انتخابات عده ای کمک مالی کردند ؛ جمعی از وقت و انرژی خود مایه گذاشتند ؛ برخی دیگران را تشویق به حضور در انتخابات و رای به بنده تلاش کردند ؛  وعده ای نیز فقط به خاطر رای به بنده  پای صندوق های رای رفتند.
از همه ی کسانی که  کمکم کردند رای دادند و دیگران را تشویق به رای دادن کردند ودلشان می خواست به بنده رای دهند و به هر دلیلی نتوانستند  پای صندوق های رای تهران حضور یابندصمیمانه سپاسگزارم.

تلاشم در مدت اندکی که از تصمیمم برای حضور در عرصه ی سیاسی می گذشت برایم ثابت کرد که با توکل به خدا ؛ تلاش سخت کوشانه و همت و همکاری جانانه ی برخی از دوستان ؛ راه دشوار جلب نظر و آرای شهروندان کار سخت و دشواری نیست.

البته نباید فراموش کرد که گفتار عاقلانه و رفتار صادقانه نیز بی تاثیر نبود. 

در این لحظه و در همه ی لحظات خدا را سپاسگزارم و دور از انصاف است که از زحمات ویژه ی عزیزان نامبرده ی زیر تشکر نکنم:

 آقایان و خانم ها: 

ربابه حلاجیان ( همسر مهربانم ) ؛ مجتبی حلا جیان ؛ محمد حلاجیان ؛ رقیه حلاجیان ؛ مسیح جواهردهی ؛ بهمن برزگر ؛ قاسم مهاجر ؛ حسن جعفری ؛ ناصر عبدی آذر و همه ی اعضای ستاد دوستان و بستگانش؛ محمد علی جهانبخش ؛ سعید فیلی ؛ محسن سپهری و دوست خوبش آقا مهدی و پدرش؛ ........ و همه ی عزیزان دیگری که تلاش کردند ونامشان در اینجا ثبت نشد . 

دوستان از همه ی شما متشکرم.

 

مطالب قید شده در وبلاگ انتخاباتی را در ای صفحه ارائه می کنم.

شعار بنده در انتخابات :

گفتار عاقلانه

 رفتار صادقانه

 

چرا وب سایت و چرا تا آذر

تا آذر  زمانی است که مرحله ی دیگری از مراحل انقلاب طی می شود.

در آذر ۳ انتخاب مهم در کشور برگزار می شود :

 -  انتخابات میان دوره ای در ۳ شهر تهران ؛ اهواز و بم.

 - انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا.

 - انتخابات خبرگان رهبری.

از این رو نام وب سایت را تا آذر نامیدم.

وحال چرا وب سایت؟

من نیز مانند ۱۹۶ نفر دیگری که درتهران  برای نمایندگی میان دوره ای مجلس ثبت نام کرده ام . اما چون  با سیاست مداران ؛ احزاب و گروه های سیاسی ارتباط ندارم  طبیعتا جایگاه رسانه ای برای تبلیغ ندارم .

بدین لحاظ وب سایت را راهی برای معرفی خود به دیگران دیده ام و انتظار دارم بینندگان این وب سایت مرا و وب سایت مرا به دیگران

معرفی نمایید.البته و صد البته منتظر نظرات دیدگاه ها و انتقادات شما هستم .

دست یاری بسوی همه ی وبلاگ نویسان برای معرفی خود دراز می کنم واز خدای مهربان نیز طلب موفقیت وعاقبت به خیری دارم.

در این وب سایت از این پس منتظر دیدگاه های من باشید.

 

ماهواره بودن یا نبودن

بحث ماهواره و استفاده از آن بحثی است که هراز چندگاهی خانواده های ایرانی با آن مواجه می شوند و استرس های مرتبط با آن دامنگیر عده ی کثیری می شود .

عده ای از ترس جمع آوری آن و عده ای دیگر از شور و شوق جمع آوری آن.

بدین لحاظ یکی از بحث های متداول در مجلس بحث ممنوعیت و یا مجاز بودن

 ماهواره است.اینکه چه می شود که در مقطعی نگهداری از ماهواره بلااشکال و در مقطعی ممنوع ؛ تا امروز بنده چیزی از آن دستگیرم نشده است. آیاهدف از جمع آوری مبارزه با فساد ناشی از نگهداری ماهواره است و یا ورود سری جدید از رسیور؛ دیش و یا ال ان بی ؛ این را هم نمی دانم .مبحث من اهداف دیگری را دنبال می کند:

- تا آنجا که مطلع هستم و همه می بینند نصب دیش های ماهواره بر روی

پنجره های مجتمع های بزرگ از نظر معماری  یکی  از زشت ترین منظره هاست.

مشکل دیگر در آپارتمان های کوچک تر است که شما بطور متوسط برای هر واحد حداقل دو  دیش در پشت بام ها می بینید و از آن بدتر منظره هوایی شهر تهران است .

درارتفاعات و از هواپیما شما دریایی از دیش ها را می بینید که چون قارچ در پشت بام  ها روییده اند.

- اما کسی که ماهواره دارد بطور طبیعی این مراحل را طی میکند:

      - در روزهای ابتدایی بطور دایم کانال های ماهواره را به قصد یافتن کانال و

شبکه مناسب زیر و رو میکند و البته برنامه ای را هم بطور کامل نمی بیند.

   - پس از مدتی شبکه های غیر اخلاقی توجه اش را جلب می کند.

    - و سرانجام دنبال شبکه ای می گردد که فیلم مناسب سلیقه و یا موسیقی وترانه مورد علاقه اش را در آن ببیند. 

اما راه حل بنده:

برای مبارزه با استفاده از ماهواره عمده ترین مطلب پیدایی علت استفاده است که در بالا شرح داده شد.

همانطور که همه می دانند اگر جمع آوری ماهواره موفقیتی هم داشته باشد ؛وقتی است.چراکه پیشتر ازاین نتایج مبارزه با ویدیو را به خاطر داریم. روزی داشتن ویدیو جرم محسوب می شد ولی امروزه در منازل افراد متدین یکی از دستگاه های مورد استفاده و لازم به شمار می آید. گسترش شبکه های توزیع  فیلم های مجاز ویدیویی راه حل استفاده از ویدیو شد واینک مناسب ترین راه حل :

۱ - برای حذف مناظر زشت از پشت بام وپنجره های ساختمان ها ؛ اجبار کردن

 نظام مهندسی ساختمان به تعبیه ی سیستم آنتن مرکزی در منا زل و تاکید بر اجرای آن .

۲ -  تقویت سازمان صدا وسیا وایجاد شبکه های مستقل پخش فیلم های سینمایی مناسب وشبکه های پخش موسیقی مناسب  در کلیه ی ساعات شبانه روز است.

براستی در صورتی که همه ی نیازهای سمعی وبصری مخاطبان اگر از رسانه ملی تامین شود کسی دنبال ماهواره خواهد رفت ؟

 و آیا با ایجاد سیستم آنتن مرکزی و استفاده درست از گیرنده های  ماهوارهای چهره ی  شهر را زیباتر نخواهد کرد .؟

 البته دراین مورد بخصوص صرفه اقتصادی نیز نهفته است وهر ساختمان بجای استفاده از چندین دیش وال ان بی از ۳ عدد آن بهره میگیرد واز خروج ارز بی شمار جلوگیری می شود. 

 

گردشگری صنعت یا سنت

     برکسی پوشیده نیست که گردش گری درجهان تبدیل به صنعتی در آمد زا شده است.        

     چه بسیار کشورهایی که با توجه ویژه به گردش گری و گردش گر پذیری رتبه اول درآمد اقتصادی  کشورشان همین صنعت شده است و شاید درآمد کسب شده ی آنها از همین صنعتی که درایران به چشم نمی آید از درآمد فروش نفت ما بیشتر  است.

    البته ذکر این نکته لازم است که برخی از منابع درآمد این کشورها ازنظر آموزه های دینی وحتی ملی ما بشدت رد شده وابدا مورد تایید افکار عمومی ما نیز نخواهد بود.

    آن چیزی که می خواهم به آن اشاره کنم توجه ویژه به منابع درآمد صنعت گردش گری است که با فرهنگ ایرانی و اسلامی ما سازگاری دارد. بدیهی است که این منابع بدون در نظر گرفتن سکس و مشروبات الکلی است .

    ایران با تمدن درخشان چند هزار ساله پراست از مکان هایی که در هردوره از سده های این

هزاره ؛ با معماری بی نظیر بنا ها و شهر سازی های مدرن آن روزها ؛ در جای جای سرزمین پهناور ودوست داشتنی گسترده است. 

     بناهای تاریخی ؛ گرش گری  و  مذهبی استان های کرمانشاه ؛ اصفهان ؛ همدان ؛ بوشهر ؛

فارس ؛  مازندران ؛ خراسان  ؛ ایلام  و همه ی استان های کشور هرکدام سرشار از نقاط دیدنی وزیبایی هستند که نظیر آنها در جهان یافت نمی شود .

     سخن را کوتاه کنم چرا که همه ی ایرانیان از ذخایر بی نظیر گردش گری کشور آگاه و مطلعند.

تا امروز ما در سیستم گردش پذیری از سنت استفاده برده ایم : عدم توجه به توسعه ی هتل ها ؛ عدم توجه به بسط وتوسعه فرهنگ گردش پذیری در میان جامعه ؛ عدم معرفی مکان های گردش پذیر به جامعه و جهان ؛ عدم استفاده از ابزارهای مدرن امروزی برای جذب گردش گران ؛ عدم القای بالا بودن ضریب امنیت گردش گران ؛ فاصله گرفتن از ارزش های دینی وملی و زیر پا گذاشتن فرهنگ

مهماندوستی و خیلی از مسایل ریز و درشت دیگر که در امر گردشگری و گردش گر پذیری تاثیر

گذارند باید مد نظر قرارگیرند.    امروز روش های سنتی جواب نمی دهد.     راه برون رفت از فقدان سود آوری توریسم ؛ گذر از رویه های سنتی وپا گذاشتن در سیستم های صنعتی است واین مهم باید در ارکان قانون گذاری کشور پایه ریزی شود.تصویب قوانین تشویق سرمایه گذاری ؛ تصویب قوانین حمایت همه جانبه ی از گردش گران  و الزام قوای مجریه وقضاییه به اجرا ورعایت قانون باتصویب قانون از شیوه های اولیه ی جذب گردش گر است .

    در ادامه ؛  فرهنگ سازی وترغیب رسانه های نوشتاری ؛ گفتاری و دیداری اثرات سازنده بعدی را  به دنبال خواهد داشت. 

سرمایه و سرمایه دار

سرمایه داری خوب است یا مذموم و یا اساسا سرمایه  خیر آفرین است ویا مسبب توجه انسان به شر؟

شاید این سوال همیشگی و اساسی جلوی چشم شما پدیدار شده باشد ؛ علم بهتر است و یا ثروت.

جدای از اینکه این دو مبحث ارتباط خاصی با هم ندارند ؛ بحث خود را دنبال می کنم .

    در جامعه ی دینی دو مبحث برای یک  موضوع در نظر گرفته می شود اینکه بطور کلی پول ؛ ثروت ؛ تکنولوژی ؛  همه ی وسایل رفاهی  و هر آنچه که انسان را به دنیا مشغول می دارد اساسا مذموم و مطرود است وانسان مومن باید از آن دوری گزیند تا بسان مثال دنیا مزرعه ی آخرت است برای جهان پس از مرگ توشه برچیند و نظر دوم بر خلاف نظریه ی اول اعتقاد دارد که مومن باید از همه ی مواهب دنیایی بهره مند شود ؛ دیگران رابهره مند سازد و برای آخرت خود ذخیره مهیا کند.

 البته در استفاده از مواهب دنیایی به علت اینکه در زندگی روز مره با آن بیشتر درگیر هستیم تضاد خاصی پیش نمی آید ؛ اما در مورد ثروت ؛ سرمایه و پول موضوع طور دیگری مورد بحث قرار می گیرد. 

   از نظر برخی ؛  سرمایه داری یعنی زالو صفتی وسرمایه دار کسی است که از به شیشه کردن خون مردم به مقام و مکنتی دست یافته ؛ پس مرگ بر سرمایه دار . هرچند دیدگاه یاد شده در اکثر تئو ری های کمونیست ماب ریشه دارد ؛ اما در شاکله ی فکری بعضی از مذهبیون نیز  نقش بسته است.

    از همه ی مطالب فوق به سرعت گذر کرده ونظر خود را اعلام می کنم:

سرمایه دار دشمن خدا نیست. سرمایه موهبتی الهی است که در دست اشخاصی به ودیعه گذارده می شود و سرمایه دارموظف است در راه تعالی خود ودیگران اقدام نماید ودیگران نیز در این هدف بزرگ کمک کار اوباشند..

هدف گذاری بر روی سرمایه و سرمایه دار باید مبتنی بر اصل تبدیل سرمایه دار به سرمایه گذارباشد .

سخنرانی هایی که به جز فراری دادن سرمایه کار دیگری از آن برنمی آید ودرواقع گفتاری که از روی عقل وتدبیر نیست در کشور فراوان است آنچه که مهم است نهادینه کردن روند سرمایه گذاری وتشویق صاحبان ثروت و سرمایه به ایجاد شغل های مولد است چرا که از این راه است که علاوه بر گسترش فرهنگ کا ر ، کارآفرینی نیز رواج می یابد و صد البته کارآفرینی به معنی کاهش فقر وفساد خواهدبود.

مخلص کلام این که برنامه های اقتصادی باید مبتنی بر تشویق سرمایه دار به سرمایه گذاری باشد.  

مدیریت شادی

مدیریت شادی یعنی چه

انچه که امروزه جامعه و خصوصا قشر جوان ان از ان رنج می برند فقدان محملی برای شاد بودن است . مگر نه این است که معصومین علیهم السلام فرموده اند مومنان واقعی کسانی هستند که که در شادی ما شاد و در اندوه ما غمگین هستند.

چه شده است  در جامعه ی اسلامی ما که مدعی ارمانشهر اسلامی و یا همان ام القرای کشورهای اسلامی  است ما برنامه ای شاد و یا برنامه ای برای شاد کردن نداریم.

در شب میلاد امام زمان که خداوند در ظهورش تعجیل نماید مهمترین برنامه ی ما پخش دعای کمیل و ریختن اشک شده است صحبتم به این معنی نیست که با اشک و یا خدای ناخواسته با دعا مخالفم نه بلکه اساس بحثم بر این استوار است که ما برنامه ای برای روزهای شاد مذهبی و ملی تدارک ندیده ایم.

فرض کنید امروز اخرین چهارشنبه سال است  و روز چهارشنبه سوری .

برنامه دولت برای این روز حساس چیست

اگر به چند سال قبل برگردیم می بینیم که عده ای با لباس نظامی همه ی هم و غم خود را برای جلوگیری از اغتشاش روز چهار شنبه سوری منسجم کرده اند.

اما در سال های اخیر وضع بهتر شده است و باتوزیع وسایل انفجاری مجاز این روز با احساس ترس ونگرانی از به وجود امدن اتفاقات انفجاری ناجور تو ام شده است.

اما ایا براستی نمی توان برنامه ای زیبا و شاد با لحاظ کردن کلیه ی احتمالات امنیتی و شرعی ایجاد نمود.

انچه که مسلم است تا زمانی که ما با اصل بازدارندگی در صدد کنترل اوضاع باشیم وضع ما بهتر از این نمی شود.

وانوقت است که چون ما برنامه ای برای شادی و شاد کردن نداریم جوانان ما روشهای زیر را برای گذران وقت و انرژی خود سپری می کنند.

 - رفتن به پارتی های مستهجن

 - غلتیدن در دام اعتیاد.

 - توقف بر سر چها راه ها و معابر پر رفت و امد و ایجاد مزاحمت برای نوامیس .

 - و در خوش بینانه ترین حالت گوشه گیری و انزوا از ترس نیفتادن در موارد یاد شده.

 - و البته اتفاقات خوب بد و یا زشت دیگر.

نگاه و افق دید م بر این باور است که با تهیه و ترویج برنامه های شاد و متنوع شور و احساس بالندگی در همه ی قشرهای جامعه بوجود خواهد امد و در عوض هزینه های سنگین بازدارندگی می توان با هزینه ای کمتر جامعه ای سالم و سرزنده داشت.

  •  
  •   دین گریز و یا دیندار گریز

دین گریز یا دیندار گریز؟

 

    شاید این مطلب را از خیلی ها شنیده باشید: عده ای اصرار دارند که بگویند 

 

مردم و خصوصا جوانان ایران دین گریز شده اند.شما چقدر با این مطلب موافقید؟

 

اینکه تهاجم فرهنگی دامنه دار دشمنان این مرز و بوم که در اصطلاح عام غربی ها نامیده می شوند تاثیرات انکار ناپذیری را به جامعه ی دینی ما وارد کرده است توسط هیچ کس نمی تواند انکار شود.

 

اما آیا همه ی مشکل به اصطلاح دین گریزی مردم و خصوصا جوانان فقط همین یک نکته است ؟

 

     بنده که از ابتدای انقلاب و از هفت سالگی در مسیر انقلاب واقع شده ام ودر حد وسعت درک قضایا از مراحل گذار انقلاب ، جنگ ، سازندگی ، اصلاحات ، واینک دوران عدالت گستری  را سپری کرده ام ودر همه ی مراحل فوق در بتن جامعه بوده ام بعید می دانم که تنها گزینه دین گریزی تهاجم همه جانبه فرهنگی غرب باشد.

   

    در دوران انقلاب همه هرچه داشتند در طبق اخلاص گذاشتند و حتی غیر متدینین هم برای پیروزی انقلاب تلاش کردند.

   

  در دوران جنگ همه ی دلسوختگان انقلاب همه ی هستی ونیستی خود را برای دفاع از کیان انقلاب وکشور به کار گرفتند و البته عده ای ازوطن پرستان نیزبرای حفاظت از کیان مملکت اقدام کردند و البته عده ای دیگر نیز از آشفته بازار جنگ بهره ها گرفتند و عده ای نیز با ظاهر اسلامی و مردم فریب راه نفوذ خود به قدرت وسرمایه دار شدن خود را هموار می کردند.

    

دوران سازندگی دوران دیگری بود زحمات طاقت فرسای مسوولین در اوج بی پولی کشور وقیمت ارزان نفت فراموش شدنی نیست در این دوران پایه گذاری روند کشور به سوی یک کشور کاملا صنعتی شتاب جدی گرفت والبته دراین دوران نیز عده ای سود جو با استفاده از رانت های اقتصادی وبه بهانه خصوصی سازی کارخانه های بزرگ را تا مرز ورشکستگی رسانده

 

و با ثمن بخس آن را خریده ودر تملک خود در آوردند ودر این میان ازاحساسات مذهبی مردم نیز بهره ها بردند والبته عدهای نیز پس از فراغت از جنگ تازه به جایی رسیدند که ای داد ما تلاش کردیم و دیگران خوردند وبرای آنکه از غافله سرمایه داری عقب نمانند گوی سبقت را از زالو صفتان نیز ربودند.

   

 اصلاحات ودوران آن نیز به کام عده ای دیگر بود هرچند تلاش بی پایان برای حفظ وگسترش آزادی های سیاسی واجتماعی ستودنی است. وشاید نظیر این گونه آزادی های اجتماعی در آینده نیز اتفاق نیفتد.

 

  در دوران اصلاحات جاه طلبی های وصف ناشدنی عدهای و تلاش برای رسیدن به ره صد ساله چنان قوتی گرفت که همه حتی خود اصلاح طلبان از آن شاکی شدند والبته دراین برهه نیز استفاده از ابزار دین برای توجیه درستی ونادرستی روند اصلاحات توسط عده ای ضربه ی دیگری رابر جامعه ی دینی وارد کرد.

 

 واینک دولتی در مصدر امور است که شاید قضاوت درمورد آن زود باشد . این دولت با شعار اسلام راستین وگسترش عدالت علوی به میدان آمده است  ولی شواهد نشان می دهد که از پول نفت بر سر سفره های مردم خبری نیست

 

 و مفسدان اقتصادی تهدید به معرفی می شوند آیا به نظر شما کسی که مفسد است وفسادش بر راوی ثابت شده است جای درنگ برای معرفی دارد ویا سریعا به مجازات برسد؟

 

بنده در دوران تحصیل و کار و ارتباطات کاری  بسیار از متدین نماهایی دیده ام که وقتی نام مبارک امام حسین( که درود خدا بر اوباد ) را می شنیدند اشک ها بر گونه هایشان جاری می شد و نماز اول وقت را در هیچ لحظه ای از دست نمی دادند .....اما در تعاملات اقتصادی اداری و غیر اداری بجز منفعت طلبی هیچ نمی دیدند .

 

بروز اشکال در کاغذ سفید را اشکال شرعی می دانستند اما خروارخروار از بیت المال در گروشان بود وعلاوه بر راننده با ماشین اداری و ماشین شخصی از چند ماشین اداری دیگر در پارکینگ برای نشان دادن اهمیت مدیرت خود بهره میگرفتند.

 

وعده ای دیگر نیز وسایل نقلیه ی اداری را در اختیار فرزندان خود قرار می دادند.و...

 

ازاین دست اتفاقات بسیار است کافی است به تصویب و یا اجرای قوانینی که میتوان با وثیقه وپول مجازات رابه تعویق انداخت و یا خرید بیاندازید.

 

 اشتباه نشود هدف من مچ گیری نیست وبهتر آن است که مراجع ذیربط کار خود را درست دنبال کنند.

 

اساس بحث من اینست که تا زمانی که دینداران ما از ابزار دین  برای بهره - وری شخصی استفاده می کنند و هیچ مرجعی نیست که حق او را در کف دستش بگذارد طبیعی است که جوانان ما از دورویی ونفاق اینگونه افراد به تنگ آیند

 

 وراه دیگر پیش گیرند . جوانان ومردم دین گریز نیستند این موضوع را در ایام سوگواری سالار شهیدان و شب های قدر به وضوح می توان دید . مردم ما دیندارند وبه اهل بیت عصمت وطهارت علاقه ی قلبی دارند والبته ازمتظاهرین دیندار گریزانند.

 

فرار و قرار مغزها

 

شاید فرار مغزها را بسیار شنیده اید. صرف نظر از اصل فرار مغزها اصول کلی پرورش تا رشد مغزها را مورد بررسی اجمالی قرار می دهم.

هرساله ما نیز به تقلید از کشورهای متمدن در مقاطع مختلف تحصیلی آزمون هایی را برای سنجش استعداد های برتر برگزار می کنیم.در شهرهای بزرگ که دارای امکانات مناسب تری است / بدون زیر سوال بردن عدالت اجتماعی / معمولا پس از این آزمون هانسبت به جذب استعدادهای برتر اقدام وبا ادامه سیر برگزاری آزمون های متفاوت راه متمایز کردن افراد برگزیده مشخص تر می شود والبته امکانات بیشتری نیز پس از هر مرحله از این روند رشد در اختیار دانش آموزان برتر قرار می گیرد.

در اینکه ما راه رشد استعداد های برتر را باید هموار کنیم تردیدی نیست.اما این اقدام به چه قیمتی صورت میگیرد؟.

- آموزش و پرورش نظام اسلامی با در اختیار گذاشتن امکانات ویژه برای عده ای خاص آن ها را از اوان کودکی تافته ای جدا بافته می کند.                                                                                 - این استعدادها با روش هدفمند به بهترین شیوه آموزش داده می شوند.                                           - پس از پایان تحصیلات باآنکه از امکانات بهتر و درشرایط مناسب تر به تحصیل پرداخته اند از دولت به خاطر عدم ارایه ی امکانات مناسب گله مندند./ طلب کاری مضاعف /.

-                                                         - عده ای نیز درآزمون های شهر استان وکشور برتر شناخته شده ودرآزمون المپیک شرکت می کنند.ودرآنجاست که با پیشنهادات اغوا کننده ی دول استعماری مواجه وبه راحتی به دامان آنها می روند .

-                                                         با یک حساب سرانگشتی متوجه این امر خواهید شد که کشورهای بزرگ واستعماری بدون صرف ریال و یا دلاری هزینه وبا بهترین شیوه برترین استعدادهای کشورهای مختلف را به سوی خود جلب می کنند. یادم آمد یکی از افراد سرشناس نظام پناهنده شدن استعداد های درخشان را به عنوان صادرات غیر نفتی نام برده است . البته مضحک تر از این مطلب را از کسی نشنیدم.

-                                                         راه حل چیست؟

-                                                         سه راه پیش رو داریم:

-                                                          -  کل صورت مسئله را پاک کرده وقید پرورش استعداد های درخشان را خط بطلان بکشیم./ که این روش دور از عقل است. /

-                                                         - راه پرورش استعداد های درخشان را ادامه بدهیم وآن را در پایان تحصیلات دبیرستان و یا دانشگاه متوقف نکنیم بلکه در ادامه  آنقدر امکانات در اختیار این استعداد ها قرار دهیم که حتی فکر پناهنده شدن به کشور های دیگر در سرشان خطور نکند.

-                                                         - والبته بهترین شیوه آنست که فرصت های برابردراختیار همه قرار گیردودرآنصورت همه ی استعداد ها درخشان خواهند بود.

-                                                         به نظر بنده تقویت دو روش اخیر راه برون رفت از مشکل فرار مغزهاست ودر آنصورت است که ما به جای فرار مغزها قرار مغزها را در کشور شاهد خواهیم بود

 

 

 

 

نظرات 3 + ارسال نظر
احسان مهرابی دوشنبه 11 دی‌ماه سال 1385 ساعت 08:58 ب.ظ http://www.mikhak.blogsky.com

دعوت به یلدا بازی

احسان سلام
اینو که گفتی یعنی چه......

احسان مهرابی سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1385 ساعت 04:40 ب.ظ

یعنی ۵ ویژگی بارز یا پنج ناگفته را ردباره خودت بنویس .بسیاری از لینکهایی که در وبلاگ بنده وجود دارد در این باره نوشته اند

سلام احسان
بالاخره چیزی نوشتی.......دمت گرم.
پنج ویژگی ام .... ای به چشم.

سیــد مهــــدی طـا هری چهارشنبه 13 دی‌ماه سال 1385 ساعت 01:17 ب.ظ http://delnewesht.blogsky.com

سلام
آقا باز هم شما که بیش از هشت هزار نفر هوادار دار ید. ما که یکی هم نداریم.

سلام سید
خیلی نامردیه که ما یکی رو هم جزو هوادارات حساب نکردی.
از همه ی اونایی که بهم اعتماد کردن سپاسگزارم. شما هم که تو وبت سنگ تموم گذاشتی.
دمت گرم.
باسپاس.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد