ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 |
سخن مدیر مسوول نشریه ی « ساحل دریا » شماره ی 63 ؛ 15 شهریور ماه 1394
چند روز دیگر سال روز حمله ی ناجوانمردانه ی ارتش بعثی عراق و تجاوز خاک لیران است. هرجند با وجود انقلاب نوپای اسلامی ، به هم ریختگی ارتش ، نداهای استقلال طلبی قومیت های مختلف در کشور ، سهم خواهی های گروهک های متنوع از پیروزی انقلاب ، حمایت بی دریغ شرق و غرب زخم خورده از انقلاب و حمایت مالی بدون محدود اعراب منطقه ؛ در محاسباتی منطقی ، رویای پیروزی سه روزه و فتح تهران را برای صدام دست یافتنی کرده بود ؛ اما رهبری بلامنازع بنیان گذار انقلاب حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه و فرمان پذیری بی چون و چرای مردم از ایشان ، روز و روزگار را بر متجاوزین تیره کرد.
سهم ملت ایران از خرد و بزرگ ، زن و مرد در مقاومت در برابر ناملایمات وصف ناشدنی است. از دست دادن پدر ، مادر ، فرزند ، برادر ، خواهر و همسر با آن که سنگین و سخت بود اما برای مردم تحمل پذیر بود و داغ آن ها تهییج کننده ی اطرافیان برای حفظ شرف و کرامت شد. تحمل رنج های جانبازان و سختی های آزادگان ؛ درس بزرگ مردانگی و ایثار بود.
همه ی آنم ها ثمره اش دست یابی به یک پیروزی ناب بود . ملت ایران با همه ی محدویت ها برای اولین بار در تاریخ چند ساله اش توانست تمامیت ارضی کشور را حفظ نماید و مانع از دست دادن " حتی یک وجب خاک " شود.
البته ثمره ی ایستادگی ؛ تنها حفظ خاک نبود. دشمنان و طمع ورزان به خاک میهن اسلامی سال هاست که زمین گیر شده اند و همه ی گزینه های روی میزشان ، دکور دل آزار روحشان شده است و هر از گاهی با نگاه به آن حس سخنرانیشان گل کرده و مردم ایران را تهدید می کنند.
در آخرین تلاش هایشان اما وزیز خارجه ی دولت یازدهم پاسخی ظریف به آن ها داد : " هیچ گاه یک ایرانی را تهدیبد نکنید ".
اکنون به همت درایت این روزها و ایستادگی آن روزها میز و همه ی گزینه های روی آن برای زورمداران غبار اندود شده است و وظیفه ی ما پاسداشت همه ی زحمات ایثارگران هشت سال دفاع مقدس است. یاد و خاطره ی فداکاری های آنان در خاطرهایمان چون نگینی می درخشد و دست مریزاد ابدی برای همه ی زحمات ارزشمندشان ، ورد زبان هر روزمان خواهد بود.
روح پرفتوح شهدا شاد ، درد و زخم جانبازان شفا ، خاطر آزاداگان از غم رها و اندیشه ی رزمندگان جبهه ها همیشه دور از رتج ها باد
شامگاه روز گذشته استاد حسن رحیمیان پس از مدت ها تحمل سختی و مرارت ناشی از سرطان ، دار فانی را بدرود گفت و به دیدار حق شتافت.
وی در سال 1309 در آبگرم سر رامسر ؛ محل فعلی هتل قدیم رامسر ، به دنیا آمد. دارای مدرک فوق لیسانس فلسفه و علوم تربیتی ، مولف کتاب فرهنگ زبانزدهای رامسر جلد 1و2 و 3 ؛ دبیر انجمن اهل قلم رامسر، رییس هیات امنای انجمن دوستداران میراث فرهنگی سخت سر ، رییس هیات مدیره انجمن یاران اردیبهشت، رییس هیات مدیره کانون توسعه ، رییس هیات امنای جمعیت نگاه سبز ، رییس شورای هماهنگی سازمان های مردم نهاد رامسر ، مدیر مسول فصل نامه سمن رامسر می باشند.
وی همچنین مدیر کلی فرهنگ و هنر گرگان و اولین مدیر کل فرهنگ و هنر مازندران را در کارنامه مسولیتی خود دارد.
انسان فرهیخته ای که " پارسی گوی " ارزشمند بود و بسیار وقت شناس. در جلسات ، همایش ها و وعده هایش بسیار سخت گیر بود و پیش از زمان آغاز در محل حضور داشت.
پس از دعوت ایشان در هشتم اسفند ماه 1393 به همایش " نکوداشت دکتر عنایت الله رحیمیان " و " نشست خانه ی رامسر " برگزار شده در رشت ؛مانند دیگر همایش ها در اول وقت و با دست پر آمد و برای جمع حاضر چند دقیقه ی سخنرانی نمود.
تنها کسی از مدعوین و حتی برگزار کنندگان همایش دغدغه ی دعوت ها ، برنامه ریزی ها ، پیگیری و رفع مشکلات همایش را نمود ایشان بود و برایم بسیار دلنشین و تاثیر گذار بود.
از زحمات ارزشمندش در حوزه ی فرهنگ و هنر ، ایجاد سازمان های مردم نهاد متعدد ، نوشتن و گردآوری زبانزده ؛ یادگاران ارزشمندی در تاریخ رامسر به یادگار مانده است و لزوما تا تاریخ و جهان باقی است ، نام او به عنوان یکی از بزرگان فعال اجتماعی شهرستان رامسر و منطقه خواهد درخشید.
فقدان او برای بسیاری سنگین و غیر قابل جبران است و بی شک رامسر از محور وحدت بخش ، برنامه ریز و دغدغه مند سمن ها تهی شده است.
برای او از درگاه ایزد منان رحمت و مغفرت الهی و برای بازماندگان و دوستان و دوست داران متعددش صبر و اجر از ایزد منان طلب می نمایم.
سخن مدیر مسوول نشریه ی « ساحل دریا » شماره ی 62 ؛ اول شهریور ماه 1394
1 - مرگ حق است و گریزی از آن نیست. همه ی موجوداتی که به دم زنده اند ، بازدم آن ها به تقدیر الهی بند است که اگر فرمان الهی مقدر شود ، آنی از آن جلو و یا عقب نمی افتد.
2 - با هرکسی که بنشینی در وجدان آگاه و ناخودآگاه به این جمله استناد می کند که در این دنیا " فقط بدی یا خوبی " می ماند و مابقی از یاد رفتنی است. اما کمتر توفیق خوبی و اثر گذاری دارند.
3 – هر انسانی ؛ بجز معصومین علیهم السلام جایز الخطا است. نه به این معنی که جایز است که خطا کند ، بل که ممکن و محتمل است که خطا کند.
4 – هر انسانی دچار لغزش و چالش می شود و مهمترین آن ها کبر و غرور است. در مخلص کلام " نردبان این جهان ما و منی است / عاقبت این نردبان افتادنی است / لاجرم آن کس که بالاتر نشست / استخوانش سخت تر خواهد شکست "
5 – در این دنیای فانی بسیاری هستند که هیچ کس و هیچ چیز را به اندازه ی خود ، دوست نمی دارند و برای احد الناسی نیز گام خیر بر نمی دارند. اما برخی اندک نیز هستند که جز این فکر می کنند و همه ی زندگی خود را صرف حل مشکل دیگران می کنند. هر ازگاهی موفق می شوند و گاهی نیز ناکام. در پس موفقیت مطمئن هستند که تشکری نیست!!! و یا بسیار اندک است و در پس ناکامی اما ، باید همه ی درشت خوئی ها و پشت سرگوئی را شنیده و البته تحمل نمایند.
با وجود موارد فوق هستند کسانی که در پی نام نیکند ، علم به خطا و اشتباه دارند ؛ دچار کبر و غرور نمی شوند و ملامت ِ سرزنش کنندگان آزارشان نمی دهد ؛ هرچند بسیار اندکند. آن هائی که حتی خود را در معرض انتخاب دیگران قرار می دهند تا از پشتوانه ی رای جمعی بتوانند منشا خیر کثیر باشند.
شادروان " جعفرقلی راهب " یکی از اندک انسان هائی است که با آشنائی کامل ؛ در این وادی خطر همیشه حاضر بود و بارزترین عملش ، احترام به خرد و بزرگ ، رعایت احترام همه ، تواضع مثال زدنی و حاضر در همه ی شادی ها و مصیبت های مردم. هرچند او نیز از ملامتِ سرزنش گران مصون نبود و با علم به آن همه پشت سر گوئی ها ؛ تا زمان وفات آن گونه زیست که دلش می خواست .
هرچند برخی پشت سرگوها پس از فقدانش کاشه ی داغتر از آش شده اند ؛ اما باید گفت انسان هائی چون او ، این را نیز می دانستند و البته هیچ گاه خم به ابرو نیاوردند.
روحش شاد و مرامش الگوی همه باد.