ساحل دریا

دیگر لازم نیست به ساحل دریا بروید؛ ما ساحل دریا رابه خانه هایتان می آوریم.

ساحل دریا

دیگر لازم نیست به ساحل دریا بروید؛ ما ساحل دریا رابه خانه هایتان می آوریم.

انتخابات ریاست جمهوری و نگاه دو گروه رقیب به آن

 تا انتخابات آتی ریاست جمهوری فرصت بسیاری باقی نمانده است . روزها به سرعت سپری می شوند  در این بین اسامی افراد مختلفی برای انتخابات ریاست جمهوری شنیده می شود. اما پس از برگزاری اولین انتخابات ریاست جمهوری بعد از انقلاب ؛ تقریبا همه ی انتخابات با حضور پر رنگ دو طیف از گروه های تاثیر گذار در عرصه ی حاکمیت اولویت داشتند. این دو گروه که در اصطلاحی عام چپ و راست نامیده می شوند؛ در هر انتخابات به فراخور وضعیت موجود در جامعه ؛ با انتخاب نامی ؛ وارد عرصه ی انتخابات شده اند و یقینا در انتخاب آینده نیز با نامی نوین وارد عرصه ی انتخابات خواهند شد. 

موضع گیری جناح چپ یا اصلاح طلبان ؛ جناح راست یا اصولگرایان و طیف میانه ی این دو در انتخابات آتی چگونه است ؛ مبحثی است که مورد کنکاش قرار گرفته است.   

 

مروری کوتاه بر انتخابات گذشته  

اصلاح طلبان پس از کنار ماندن از عرصه ی قدرت راه های مختلفی را برای رسیدن به قدرت پیمودند. صرف نظر از رد صلاحیت برخی از آنان در انتخابات مجلس ؛ توفیق چندانی در جلب نظر عموم مردم نداشتند و توجیهشان عدم مشارکت حداکثری مردم در انتخابات بوده و رویاهای خود را با برانگیختن آرای خاموش ملت  (  عنوانی که به رای ندادن جمعی از مردم اطلاق کرده اند. ) در آمیخته اند. 

برای اصلاح طلبان ؛ تشتت تصمیم گیری در انتخابات ریاست جمهوری قبل و سردرگمی آنان برای داشتن یک کاندیدای مورد وثوق عاملی بود که باعث شکست سنگین آنان در انتخابات قبل شد و آنان را برآن داشت تا متحد کسی شوند که پیشتر با سیل تهاجم غیرمنصفانه ی خود باعث سیاه نمائی وی شده بودند. 

هاشمی رفسنجانی مرد همیشه در قدرت نظام جمهوری اسلامی در کمتر از هفته ای مورد توجه اصلاح طلب ها شد و این عامل پیش از آن که کمکی به ایشان نماید دوگانگی برخورد ناصواب اصلاح طلبان را به رخ مردم نمایان کرد ؛ و شاید مردم نه به خاطر پشت کردن به اصلاح طلبان بل به خاطر سیاه نمائی هائی که همان اصلاح طلبان علیه او انجام داده بودند و در این لحظات حساس اصولگرایان نیز بیش از پیش بر سیاه نمائی و اشرافیگری او صحه گزاردند ؛ باعث رویگردانی مردم از مرد عرصه های خطر نظام شد و ترجیح دادند چهره ی ناشناخته ؛ کم تجربه و امتحان پس نداده ی رقابت را به جای او برگزینند. 

در جناح مقابل با آنکه تعدد کاندیداها مطرح بود ؛ اما تشتت در تصمیم گیری نبود. آن ها ازفقدان یک شخصیت مورد وثوق رنج می بردند و تنها راه پیروزی را تعدد گزینه های قابل قبول می دانستند. بنابراین از هرسلیقه ی موجود با نگاه متفاوت گزینه ای را برگزیدند و از میان چند گزینه ی مطرح با شکستن آرای سنگین رقیبی چون هاشمی رفسنجانی او را در ورود به جایگاه ریاست جمهوری در مرحله ی اول ناکام گذاردند . استراتژی منظمی که پاسخ روشن آن را دریافت کردند و به اهداف اولیه دست یازیدند. هرچند هر کدام از آن کاندیداها با نگاه و سلیقه ای خاص و با حمایت بخش مجزائی از اصولگرایان وارد عرصه شده بودند.   

 

اصلاح طلبان و انتخابات آتی    

اعلام زودهنگام نامزدی مهدی کروبی اولین اتفاق در این طیف فعال سیاسی کشور بود. اتفاقی که اکثر طرفداران و فعالان آن دست کم  تعجب کردند. جدای از این اتفاق زود هنگام و اعلام مواضع صریح و شفاف این شیخ مجرب ؛  می توان به بخت بالای او در دوره ی قبل اشاره کرد. آن زمانی که کمتر کارشناسی احساس مقبولیت او را می کرد ؛ رای بالای مردم به او ؛  وی را شامل مشروعیتی دوچندان کرد. این امر شاید یکی از دلایل مهم اعلام نامزدی از طرف اوست. بی شک همانگونه که ایشان در دوره ی قبل و با شعار پرداخت نقدی یارانه ی ۵۰ هزارتومانی توانست دل مردم را به دست آورد ؛ هم اینک نیز می تواند با ابتکاری نو ؛ میدان دار انتخابات آتی ریاست جمهوری شود. 

ایشان در این دوره با یک بد شانسی بزرگ مواجه شده اند و آن اعلام حضور میرحسین موسوی از یک طرف و ورود سید محمد خاتمی از طرف دیگر است. دو وزنه ی بزرگ اصلاح طلبان که ورود اسمشان باعث محو شدن اسم شیخ اصلاحات شده است. 

میر حسین موسوی و سید محمد خاتمی دوشخصیتی هستند که به لحاظ کاری و سلیقه ای کمی متفاوت با دیدگاه رهبری قلم و قدم برمی دارند و اولی تجربه ی دو دوره نخست وزیر ی در زمان ریاست جمهوری ایشان که  مورد وثوق امام نیز بوده است و دومی دو دوره ریاست جمهوری در زمان رهبری ایشان را به عنوان تجربه ی کاری پشت سر دارند. 

اما استراتژی اصلاح طلبان و طیف بندی آن ها نه تنها بر گرد شیخ اصلاحات نچرخید بلکه به سمت و سوی این دو سید مجرب گسیل شده است. شعار « یا من می آیم یا میرحسین » خاتمی ؛ از یک طرف و سفرهای استانی ایشان از دیگر سو  ؛ کمی اصولگرایان را مضطرب کرده است. حضور پر رنگ میرحسین در انظار عمومی پس از دو دهه و انتقادهای مستدل او  کفه ی ترازوی انتخابات را به سمت اصلاح طلبان سنگین کرده است. 

اینک به نظر بنده اصلاح طلبان به مدد تجربه ی دموکرات ها در آمریکا و پیروزی قابل پیش بینی  اوباما در انتخابات می خواهند نسخه ی ایرانی آن را برای انتخابات آتی ریاست جمهوری اجرا کنند. 

در انتخابات آمریکا تا نزدیکی انتخابات بحث بر سر ورود هیلاری کلینتون بود و اوباما ؛ انگار کاندیدائی به نام مک کین از جمهوری خواهان وجود ندارد. این استراتژی دموکرات ها جواب داد و افکار عمومی آمریکا تا زمان انتخابات مقهور این حربه بود که بالاخره کلینتون یا اوباما. اما به ناگاه ورق برگشت و همه ی دموکرات ها ( بخوانید افکارعمومی آمریکا ) برنده ی جدال را اوباما معرفی کردند و ناخود آگاه در نزدیکی انتخابات پیروزی بلامنازع فردی بود که یک بار پیروز شده است... 

اینک پیش بینی می شود که به زودی سید محمد خاتمی نامزدی در انتخابات را اعلام نخواهد کرد و بحث بر سر دوگانه ی میرحسین و خاتمی و انتخاب یک از این دو تا حدودی برنده ی انتخابات آتی را در میان افکار عمومی معرفی خواهد کرد.   

البته هریک از این دو معذوریت هائی نیز دارند که سبک سنگین این مهم در معرفی کاندیدای اصلاح طلبان موثر است. 

 این نکته را هم باید اضافه نمود که تفاوت فرهنگی ایران و آمریکا نباید نادیده گرفته شود. مردم ایران از بازی کردن و فرصت سوزی رویگردانند و برخلاف آنچه که نشان می دهند در دقیایق پایانی تصمیم های شگفت انگیز می گیرند.

 

و نکته ی مغفول این بازی سیاسی ندیده شدن مهدی کروبی است و با آن که ایشان از مدت ها پیش نامزدی در انتخابات را اعلام کرده اند در وانفسای بحث میرحسین و خاتمی گم شده است. 

 

اصولگرایان و انتخابات آتی  

اما در این سوی خط طیف موسوم به اصولگرایان دچار مشکلات دیگری شده است و فارغ از حرکت زیرکانه ی اصلاح طلبان هنوز در ماه عسل پیروزی تیرماه ۸۴ مانده است. 

اصلی ترین گزینه ی اصولگرایان محمود احمدی نژاد می تواند باشد . حمایت همه جانبه ی رهبر معظم انقلاب از او ؛ تجربه ی یک دور ریاست جمهوری ؛ انرژی سرشار او ؛ سرزدن به همه ی استان های کشور ؛ تشکیل جلسات دولت در استان ها و تصویب مصوبات خوب و قابل قبول از نقاط قوت او به شمار می رود  اما عملکرد ضعیف ایشان در بخش اقتصادی و فشارهای وارده به مردم ناشی از آن عملکرد از یک سو و تک روی های ایشان در مدیریت کشور از دیگرسو ؛ و نیز ضعف اجرائی در عملیاتی کردن مصوبات سفرهای استانی وجود وحدت رویه در میان اصولگرایان را با مشکل روبرو کرده است. 

طرح عبور از احمدی نژاد و داشتن مخالفین و موافقین جدی برای ادامه ی ریاست جمهوری ایشان ؛ موضوع دیگری است که باعث سردرگمی این طیف شده است. 

نداشتن گزینه ی مناسب و مورد وثوق همه ؛ از دیگر معضلاتی است که اصولگرایان با آن دست و پنجه نرم می کنند. اگر در اردوگاه اصلاح طلبان حداقل سه گزینه ی مطرح وجود دارد در این طرف بجز احمدی نژاد گزینه ی مطرح جدی وجود ندارد. البته در این طیف وجود افرادی چون محمد باقرقالیباف می تواند مایه ی دلگرمی اصولگرایان باشد . فعالیت های گسترده ی او در نیروی انتظامی و شهرداری تهران خاطرات خوشی را برای مردم به ارمغان آورده است ؛ اما مخالفین جدی او در اصولگرایان خصوصا حامیان دولت فعلی ؛  نقطه ی آسیب پذیر او و طیف هواخواه او خواهد بود. 

از مشکلات دیگر اصولگرایان تعدد گزینه های مدعی ریاست جمهوری در آن هاست. تقریبا همه ی آن هائی که از دولت احمدی نژاد اخراج شدند همینک دایه دار نامزدی انتخابات ریاست جمهوری هستند.  

جالب تر از همه ی موارد فوق نا امیدی بخشی از طیف اصولگرایان از بدنه ی خودشان است. پیشنهاد عجیب علی اکبر ناطق نوری برای تشکیل دولت ائتلافی و حضور عقلای اصلاح طلب و اصولگرا در آن و  استقبال حزب کارگزاران سازندگی از آن پیش از آنکه نگرانی اصولگرایان از عملکرد فعلی را نمایان کند ؛ غافل از این موضوع نیست که پیروزی را دور از دسترس می بینند. و با پیشنهاد دولت ائتلافی خواهان حفظ حداقلی در چارچوب دولت بعدی خواهد بود. هرچند این پیشنهاد با برخورد تند حامیان دولت مواجه شد ؛ اما هنوز از شدت پیگیری آن کاسته نشده است.   

آن چه مسلم است هر دو طیف دنبال تسخیر کامل دولت آینده هستند و فقط در شرایط سخت و دشوار است که ممکن است برای داشتن مقبولیت حداکثری دست به ائتلاف سیاسی بزنند.البته ائتلاف آن ها به هیچ وجه به معنای هم دل و هم داستان بودن نخواهد بود.

 

سپاسگزار خواهم شد نظرات ارزشمند شما را نیز بدانم.