یه روزگاری دوست داشتم ادبیات بخونم و استاد علوم انسانی بشم.بعدش دیگه نشد که برم سراغش.از بخت ما سال ۷۶ بود و رفتیم دانشگاه. اونجا فهمیدم که یه سری چیزا رو لزومی نداره آکادمیک بخونم و می تونم خودم شروع کنم.بعدش فهمیدم که باید زندگی کرد . زندگی کردن و لذت بردن از اون.